: 1556
1402/09/27
پرونده پرتره هایائو میازاکی | صفحه هجدهم
یادداشت: اقتباس از خانواده و شخصیت مادر در انیمیشن‌های میازاکی
یادداشت: اقتباس از خانواده و شخصیت مادر در انیمیشن‌های میازاکی

مادر میازاکی کیست؟
دولا میازاکی که در منابع ژاپنی از او با نام یوشیکو یاد شده، در 14 اکتبر 1910 در استان یاماناشی ژاپن به دنیا آمد. او از خاندان یاماموتو بود؛ خاندانی که برخی‌شان نگهبانان و دهقانانی در استان کای بودند. پدر او هم گزارشگر محلی بود، هم شکارچی! خرس شکار می‌کرد و ماهی می‌گرفت. و می‌گویند این خوی طبیعت‌گرای وحشی در همه‌ی فرزندان او هم وجود داشت.
آریتا، خواهر هایائو میازاکی، می‌گوید مادرشان مهربان، بااراده، پرزرق و برق، سخاوتمند و بانظم و انضباط بود. می‌گویند او در عین سخت‌گیری روشنفکر بود و گاهی استاندارهای اجتماعی اطرافش را زیر سؤال می‌برد.

مجله میدان آزادی: هجدهمین مطلب پرونده پرتره هایائو میازاکی اختصاص دارد به یادداشتی از خانم فائزه نادری درباره تاثیر خانواده میازاکی بر شکل‌گیری نگاه این کارگردان بزرگ ژاپنی و انیمیشن‌هایش است، مخصوصا نگاهی که به زنان دارد. این یادداشت را در ادامه بخوانید:

 

یکی از زیبایی‌های آثار میازاکی نگاه محترمانه‌ی او نسبت به زنان و دختران است. در دنیای ما مؤلفان معمولاً دو دسته‌اند؛ یا مدرن‌اند و در این صورت زن‌ستیزی‌های سنت را ندارند اما زن‌ستیزی مدرنیته را نمی‌بینند و کاملاً آن را در رفتار و تعامل‌شان با زنان آیینگی می‌کنند، یا هنوز سنت را ارج می‌نهند و فکر می‌کنند برای بیگانه نشدن با سنت‌های‌شان باید حتی عیوب آن را هم نگه دارند و رگه‌هایی از زن‌ستیزی سنتی در آثار و رفتارشان پیدا می‌شود.

اما میازاکی این‌طور نیست. میازاکی نه به‌طور سنتی زن‌ستیز است، نه به‌طور مدرن. او نگاه ویژه‌ای به زنان دارد آن هم در دورانی که هیچ کس چنین نگاهی را ندارد. می‌دانیم که نگاه به زن در خانواده و از خانواده شکل می‌گیرد. همین ما را بر آن داشت تا به‌دنبال خانواده‌ی میازاکی برویم و ببینیم مگر که بودند که چنین مردی را تربیت کردند؟


مادر میازاکی کیست؟

دولا میازاکی که در منابع ژاپنی از او با نام یوشیکو یاد شده، در 14 اکتبر 1910 در استان یاماناشی ژاپن به دنیا آمد. او از خاندان یاماموتو بود؛ خاندانی که برخی‌شان نگهبانان و دهقانانی در استان کای بودند. پدر او هم گزارشگر محلی بود، هم شکارچی! خرس شکار می‌کرد و ماهی می‌گرفت. و می‌گویند این خوی طبیعت‌گرای وحشی در همه‌ی فرزندان او هم وجود داشت.

آریتا، خواهر هایائو میازاکی، می‌گوید مادرشان مهربان، بااراده، پرزرق و برق، سخاوتمند و بانظم و انضباط بود. می‌گویند او در عین سخت‌گیری روشنفکر بود و گاهی استاندارهای اجتماعی اطرافش را زیر سؤال می‌برد.

این مادر در واقع به‌مدت نه سال با بیماری سل نخاعی دست و پنجه نرم کرد، در حدی که حتی در سال‌های کودکی فرزندان آخرش، به‌خاطر گسترش باکتری تا ستون فقراتش، نمی‌توانست بچه‌ها را بر پشت سوار کند و یک بار به این دلیل گریه می‌کند.


ردّپای مستقیمی از مادر در آثار پسر

می‌گویند کاراکتر دولا در انیمه‌ی «لاپیوتا، قلعه‌ای در آسمان» از روی نام مادر کارگردان نام‌گذاری شده. میازاکی خودش گفته هیچ کدام از برادرانش نمی‌توانستند روی حرف مادرش حرف بزنند. و آریتا می‌گوید مادرش بیشتر سرزنش می‌کرد تا تحسین.

آریتا اضافه می‌کند در همان انیمه جز اقتباس از مادر، کاراکتر پسر بزرگ‌تر که ریش دارد، از او الهام گرفته شده است.

اما از این هنرمندانه‌تر، اقتباس کاراکتر مادر، در انیمه‌ی «همسایه‌ی من توتورو» است. در آن انیمه مادری مهربان، زیبا، باوقار، امیدوار، آرام و کاملاً ژاپنی می‌بینیم که بیمار است و کنار کودکانش نیست. به بیماری‌ او اشاره‌ی مستقیم ‌نمی‌شود اما گویا در بیمارستان مخصوص بیماران‌ سل در روستایی خوش آب‌وهوا نگهداری می‌شود که اصلاً دلیل مهاجرت آن دو دختر و پدرشان به آنجا و همسایه شدن‌شان با توتورو نیز همین است.
می‌گویند میازاکی جایی گفته به‌جای دو دختر، دو پسر را کاراکترهای کودک قرار نداده چون در آن صورت همه چیز برایش بسیار دردناک می‌شد. بر همین اساس برخی می‌گویند انیمه‌ی توتورو می‌تواند اتوبیوگرافی میازاکی محسوب شود.


ردّپای غیرمستقیم و جاودان او

مادری شرقی با پیشینه‌ای شریف؛ کسی که به وقتش مهربان، به‌جایش سخت‌گیر، خوش‌پوش و زیبا است. بااراده و صبور، بیمار اما قوی و در نهایت حتی بعد از یک دهه جنگ، فائق بر بیماری! مادری که مهم و نقاش بوده. نقاش به معنی نقش‌زننده. تا آن حد که حتی غیبت او و در بیمارستان بودنش نیز نقشی بر زندگی فرزند هنرمند زده و آن نقش بعدها اثری چون «توتورو» را آفریده است.

قطعاً چنین مادری سیمای خاصی از یک زن را در ذهن فرزند پسر می‌سازد؛ فرزندی که به‌عنوان یک زن زندگی نمی‌کند. سیمایی محترم و قوی و قهرمان، در عین ظرافت و زیبایی و متانت.

این همان چیزی نیست که در آثار میازاکی از زنان قهرمانش می‌بینیم؟


خانواده متشکل از مردان نیز هست

از پدر او اطلاعات زیادی در دسترس نیست. کاتسوجی، پدر میازاکی، مهندس ساخت قطعات هواپیما و خودرو بوده و آن سال‌ها زندگی مرفهی را می‌توانست اداره کند.

اما در هر حال می‌دانیم که احترام به آن سیما، فقط به‌خاطر قوت صاحب نقاش آن سیما، یعنی مادر نیست. قطعاً یک مرد در نقش پدر بارها به آن سیما احترام گذاشته. مثلاً در دوران بستری بودن و بیماری آن سیمای اثیری درست مثل پدر انیمه‌ی «توتورو» آرام و عاشق ادامه‌ داده و این مدل از احترام به زنان لایق را در ناخودآگاه پسرانش کاشته است.


زنِ زندگی میازاکی

هر مردی پس از مادرش با همسرش مواجهه‌ای طولانی‌مدت دارد و احتمالاً افکار و اعمال همسرش بر او و نگاهش به جهان نیز تأثیرگذار است. میازاکی در پاییز 1965 یعنی وقتی تنها بیست و چهار سال داشت و هنوز خیلی جوان و احتمالاً تأثیرپذیر بود، با یکی از همکاران و هم‌صنفان هنرمندش به اسم آکیمی اوتا که آن روزها بیست و هفت سالگی را زندگی می‌کرد، ازدواج کرد. هایائو خیلی زود از خدا به واسطه‌ی آکیمی دو فرزند هدیه گرفت و او در کمتر از سی سالگی به مرد یک خانواده‌ی کامل چهارنفره تبدیل شد. گویا در ابتدا این زوج با هم یک قرار خیلی مدرن از نوع موج دومی فمینیستی گذاشتند که بعد از تولد گورو، فرزند اول‌شان، هر دو با هم به کار ادامه دهند و گورو به مهدکودک برود. اما ظاهراً بعدها که میازاکی خستگی گوروی خردسالش حین برگشت از مهدکودک را دید تصمیمش عوض شد و این زوج به‌یک‌باره تا موج‌هایی که فمینیسم هنوز به خود ندیده بود پیش رفتند. آن‌ها تصمیم گرفتند آکیمی علی‌رغم آنکه در آن سال‌ها در بهترین نقطه از فعالیت حرفه‌ای‌اش بود و حتی شاید شناخته‌شده‌تر از شوهرش، قید کار و شاید رشد تجاری در حرفه‌ی انیمیشن را بزند و چند سالی برای بزرگ کردن و عشق دادن به کودکانش و عشق گرفتن از آن‌ها در خانه بماند.

اما هایائو از بیست و چهار سالگی تا سال‌های پیری همچنان پر از احترام به زنان نقش زده و به نقش‌ها جان و حرکت داده. شاید به همین دلیل قهرمان اکثر کارهایش دخترانی پویا و موفق‌اند. او در بیست و چهار سالگی یکی از ‌‌کی‌کی‌ها، یکی از سوفی‌ها، یکی از مونونوکه‌ها و یکی از شیتاها را دیده، او را زود به خانه و زندگی‌اش برده و تمام عمر در بحران‌ها، در تنهایی‌ها، در سرشلوغی‌ها، در غم‌ها و در شادی‌ها به تماشای این قهرمان نشسته و انتخاب‌ها و اولویت‌ها و اعمال او را سرچشمه‌ی الهامی برای خلق قهرمانان دخترش کرده است.

میازاکی دقیقاً بیست سال بعد از ازدواج و زندگی با آکیمی کارهایی چون «لاپیوتا، قلعه‌ای در آسمان» و «سرویس تحویل کی‌کی» را خلق می‌کند و تقریباً سی سال بعد از زندگی با آکیمی به خلق شاهکارهای مشهور و جهانی‌اش می‌رسد.

خوب است بدانیم که اگر هایائو به پادشاه انیمه معروف است، آکیمی نیز هنوز به‌عنوان ملکه‌ی انیمه شناخته می‌شود و علی‌رغم کم‌رنگ بودن حضورش، بروزش همیشه و هنوز بسیار پررنگ بوده و هست. خود آکیمی معتقد است اگر میازاکی در انیمیشن از او بهتر است، او در طراحی به مراتب از همسرش بهتر است!

https://azadisq.com/mag/ID/1556
حق انتشار محفوظ است © میدان آزادی