به این جمله که «خبرهای بد کوتاهاند» عادت کردهایم و آنقدر تکرار شده که باورش کردهایم و یادمان میرود همین خبرهای بدِ کوتاه چقدر دردناکاند، چقدر ماندگارند و چقدر روح و روان ما را تلخ میکنند. شاید جملهی درست این باشد که «خبرهای بد، کوتاه گفته میشوند» تا ضرب تلخی آنها گرفته شود ولی هیچ وقت کوتاه نیستند. خبرهای تلخ به بلندی رابطه و به عمق حسی است که با آن موضوع تلخ داریم؛ مثل خبر سفر ابدی اعضای خانواده، اطرافیان، معلمها و دوستانمان. مثل خبر سفر ابدی دکتر حبیبالله صادقی، هنرمند مهربانی که رفتنش دل خیلیها را به درد آورد، آنقدر زیاد که هنوز با گذشت یک سال هنوز غم غیبتش به دلمان است.
مجله میدان آزادی: در پنجمین روز از پنجمین ماه سال، یکی از سرآمدان نقاشی، گرافیک و کاریکاتور، زندهیاد«حبیبالله صادقی» از این دنیا رخت بربست. اکنون که به نخستین سالگرد درگذشت او رسیدهایم، نگاهی خواهیم داشت به زندگینامه و فعالیتهای هنری این هنرمند سرشناس. این یادداشت را به قلم خانم دکتر «مینو خانی» بخوانید:
پردهی آخر، نیمهتمام ماند
به این جمله که «خبرهای بد کوتاهاند» عادت کردهایم و آنقدر تکرار شده که باورش کردهایم و یادمان میرود همین خبرهای بدِ کوتاه چقدر دردناکاند، چقدر ماندگارند و چقدر روح و روان ما را تلخ میکنند. شاید جملهی درست این باشد که «خبرهای بد، کوتاه گفته میشوند» تا ضرب تلخی آنها گرفته شود ولی هیچ وقت کوتاه نیستند. خبرهای تلخ به بلندی رابطه و به عمق حسی است که با آن موضوع تلخ داریم؛ مثل خبر سفر ابدی اعضای خانواده، اطرافیان، معلمها و دوستانمان. مثل خبر سفر ابدی زودهنگام دکتر حبیبالله صادقی، هنرمند مهربانی که رفتنش دل خیلیها را به درد آورد، آنقدر زیاد که با گذشت یک سال هنوز غم غیبتش به دلمان است.
تابلوی نقاشی ظهر عاشورا اثر حبیبالله صادقی
دکتر حبیبالله صادقی سهشنبهای در مرداد داغ 1401 از این جهان پر کشید و صحنهی نقاشی معاصر یک جای خالی بزرگ پیدا کرد. آن روز صبح هنوز چشمهامان را باز نکرده بودیم که خبر تلخ مثل پتک بر سرمان آوار شد و نفسمان را گرفت تا امروز که هر وقت یادش میکنیم، آهی به بلندای تاریخ میکشیم.
حبیبالله صادقی در سال ۱۳۳۶ در خانوادهای سنتی در تهران، محلهی تهراننو چشم به جهان گشود. از همان سالهای کودکی با پدر که در روزنامهی اطلاعات کار میکرد به محل کارش میرفت و با روزنامهنگاری آشنا شد. سالها بعد، با یکی از برادرانش در بخش تحریریهی همین روزنامه بهعنوان روزنامهنگار مشغول به کار شد. صادقی وقتی در هشت سالگی برای اولین بار قلم به دست گرفت، جرقههای علاقهی وافر به هنر نقاشی را در خود احساس کرد. همزمان با نقاشی، عطش و نیاز او به ادبیات اوج میگرفت.
در سال ۱۳۵۲ در امتحان ورودی هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران پذیرفته و در سال ۱۳۵۵ موفق به دریافت دیپلم از همان هنرستان با نمرهی ممتاز شد. در همان سال، در کنکور در رشتهی نقاشی دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او از محضر استادانی همچون اصغر محمدی، محمود فرشچیان، مهدی حسینی، مجید مهرگان، هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان، پرویز تناولی، حبیبالله آیتاللهی، جواد حمیدی و محمود جوادیپور بهره برد. کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس در رشتهی پژوهش هنر به پایان رساند و پس از توقفی چند ساله دکترای پژوهش هنر خود را نیز از همان دانشگاه گرفت.
او عضو هيئت علمی دانشکدهی هنر دانشگاه شاهد، عضو پيوستهی فرهنگستان هنر و استاد مدعو دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. صادقی که خود برگزیدهی جشنوارهای هنری متعددی بود، در بسیاری از جشنوارههای هنری بهعنوان داور و دبیر جشنواره حضوری فعال داشت. ریاست موزهی هنرهای معاصر و مدیریت ادارهی هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال 1384 بهمدت سه سال از مسئولیتهای دولتی صادقی است. صادقی از سال ۱۳۸۰ نیز به عضویت رسمی انجمن خبرنگاران بینالمللی IFJدرآمد.
در بیست و یک سالگی، وقتی دانشجوی سال دوم بود، با تابلوی «فیضیه» در نمایشگاه گروهی حسينيهی ارشاد شرکت کرد. این نمایشگاه در سال ۱۳۵۷ و ده روز پس از پيروزی انقلاب برگزار شد. در این زمان، او فقط تجربهی هنرستان و سالهای اولیهی دانشگاه را داشت. این تابلو، اثری مثالی و نمادین در ابعاد چهار متر در یک متر است و فضايی اكسپرسيونيستی با تعداد زیادی فیگور دارد كه هر کدام نماد و نشانهی چیز دیگری هستند. خودش دربارهی فعالیتش در دوران انقلاب میگوید: «علیرغم جوانی، یک دورهی غیرت دینی و گونهای دیگر دیدن را گذرانده بودیم و سعی کردیم انقلاب را از خاستگاه اندیشهی دینی تصویر کنیم.»1 با همین اندیشه، آثاری خلق کرد که در آنها، اسوهها و قهرمانان دینی و کسانی که در راه دین فداکاری کرده بودند، به تصویر درآمدند.
تابلوی فیضیه - حبیبالله صادقی
صادقی با شروع جنگ بهعنوان طراح و گرافیست در واحد تبلیغات و انتشارات سپاه مشغول به کار شد. مجموعهای كه در سالهای حضور در واحد تبلیغات سپاه خلق کرد، شامل تعداد زيادی پوستر میشود كه بعضی از آنها در تيراژهای بالای پانصد هزار تایی در سراسر كشور توزيع میشد. طی سالهای جنگ طراح و كاريكاتوريست مجلهی «پيام انقلاب» بود. همزمان در روزنامهی اطلاعات (یکی از دو روزنامهی پرتیراژ آن سالها) بهعنوان كاريكاتوريست مشغول بود و علیرغم مسئولیتهای دولتی و مدیریتیاش اين فعالیت را تا سالها ادامه داد، چراکه باور داشت «كار مطبوعاتی بهعنوان يك رسانه و رسالت تاريخی فعالیتی جدی است.»2 طراحیها و کاریکارتورهای صادقی از جمله آثاری است که روزگار خوشی و ناخوشی، درگیریهای سیاسی داخلی، ارتباطات خارجی و بینالمللی در آنها منعکس است و میتوانند همچون سندی برای آیندگان برای بازخوانی روزهای انقلاب و جنگ به کار روند. صادقی در این خصوص میگوید: «روزها طراحی میکردم و شبها به چند شبکهی رادیویی خارجی گوش میدادم تا ببینم در مورد ایران چه موضعگیریهایی میشود و بدینترتیب سوژهی روز بعد کاریکاتور و طراحیام به دست میآمد.»3 او در اين دوران بیشتر بر نشانه و طنز كار كرده و از امثال و حكم، عرفان و شعر ايرانی، تاريخ و حكمت ايرانی و نمادهای عرفانی بسیار بهره برد.
این هنرمند در بیشتر آثار خود تلاش داشت عناصر تصویری خود را ساده کرده و نوعی تصویرسازی به کار گیرد که دربردارندهی پيامهای اجتماعی و تذکرهایی باشد که به نکات ظریف اجتماعی و سیاسی در مقاطع حساس تاریخی اشاره دارد. صادقی یکی از منتقدترین هنرمندان انقلاب بود؛ منتقدی که آنچه را بر علیه حق و حقانیت میدید بر پردههایش نقش میزد، مثل تابلوی «هرگز مباد» یا «غریبه».
تابلوی غریبه - حبیبالله صادقی
صادقی با هشت مجموعه طرح و كاريكاتور از جمله «مرگ بر آمريكا»، «نه شرقی، نه غربی»، «نگاهی ديگر» و برپايی چندين نمايشگاه فردی و گروهی در زمرهی فعالترين طراحان و نقاشان دوران پس از انقلاب است. برخی آثار نقاشی او كه بهصورت پوستر درآمده از جمله «محرم»، «حملهی طبس»، «عالم بیعمل»، «هابيل و قابيل»، «رمی جمرات»، «پركنان مولا» و «تشيیع قلوب» چشماندازی تازه در زمینهی نقاشی پيرامون مسائل انسانی میگشايد. همچنین آثار نقاشی او با موضوع دفاع مقدس لیست بلندی است که شامل تابلوهای ««شهادت»، «غریبه»، «تابستان 64»، «هرگز مباد»، سه اثر با عنوان «مادران شهید»، «وه چه بیرنگ و بینشان که منم»، «وداع» و «شهید باکری» میشود. آخرین اثر استاد تابلوی صد متر مربعی است که موضوع آن تاریخ انسان در جهان هستی است؛ برای همین در آن به موضوع آمریکا، داعش، جنگ عراق علیه ایران و... پرداخته. تابلویی که قرار بود در بیت رهبری رونمایی شود که با سفر ناگهانیاش، نیمهکاره ماند.
حبیبالله آيتاللهی -نقاش و پژوهشگر سرشناس- دربارهی صادقی میگوید: «صادقی نقاش انقلاب است و از هنرمندان حوزهی هنری. اين ظاهر امر است. در باطن در يك فرد، سه شخصيت متفاوت جای گزيدهاند: هنرمندی كه طراحی است نيرومند، با نگارگری ايرانی آشنايی دارد و معتقد به مبانی انقلاب اسلامی و بسيار عاطفی است. ديگر، هنرمندی است كه میخواهد مسائل انقلاب را در آثارش به نمايش بگذارد. و سوم، هنرمندی است كه هنوز در تطبيق جهان درونی و بيرونیاش با سختیها روبهروست.»4
صادقی در بیش از 280 نمایشگاه داخلی و خارجی حضور داشته است؛ از جمله نمایشگاههای خارجی او میتوان به نمایشگاههایی در کشورهای ژاپن، ایالات متحدهی آمریکا، لهستان، کانادا، انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوریه، لبنان، مراکش، مصر و اسپانیا اشاره کرد. همچنین او همچون جمعی دیگر از هنرمندان در سالگرد هشتمین سال دفاع مقدس موفق به دریافت دستخط امام خمینی شد. جایزهی ویژه و دیپلم افتخار قلمموی زرین نیز از جوایز دیگر صادقی است. او همچنین برندهی مسابقات طراحی هلند، برگزیده نمایشگاه نقاشی در نیویورک با موضوع نماد موسیقی، برگزیده نمایشگاه نقاشی در فرانسه با موضوع مولانا و برگزیدهی مسابقات هنرهای ظریفهی ژاپن در سال ۱۹۹۱ میلادی شد.
گفتنیست هم روز درگذشت دکتر صادقی و هم این اولین سالگردش هردو در محرم واقع شده، به همین بهانه خوب است اشاره کنیم استاد حبیبالله صادقی همهساله نذر داشت یک تابلوی نگارگری برای عاشورا و امام حسین (علیه السلام) خلق کند؛ آثاری که جزو بهترین نگارگریها در این موضوع است و خوب است این روزها مرورشان کنیم.
تابلوی نگارگری گهواره خونین اثر حبیبالله صادقی ، با تصویر امام حسین و حضرت علی اصغر
پینوشت:
1 صادقی، حبیبالله، (1387)، «هنر رهاییبخش»، خیال شرقی، دفتر چهارم، تهران: فرهنگستان هنر، ص 200-223، 217.
2 صادقی، خیال شرقی، ص 214.
3 صادقی در گفتوگو با نویسنده، 1389.
4 آیتاللهی، حبیبالله. (۱۳۷۲) «هماهنگی دنیای بیرون و درون»، دوماهنامه هنر معاصر، شمارهی ۲، ص ۴ و ۵.
در گالری، تعدادی از آثار دکتر حبیبالله صادقی را خواهید دید: