جستجوی ""در مجله
${Title}
${OtherInfo}
هیچ خبری یافت نشد!
جستجوی ""در هنرمندان
${LatinTitle}
هیچ هنرمندی یافت نشد!
جستجوی ""در آثار هنری
${SubTitle}
نوشتاری
موسیقی
سینما
هیچ اثر هنری یافت نشد!
الکساندر شاعری است که شاید لحظه ای از شعر و ادب یونان جدا نیست تا جاییکه کودک کار هم که پیش از به چشم کودکی جاهل و ساده به اونگاه میکرد؛ اشعاری را میخواند که شاید از خود الکساندر هم باشد..فیلم اگر با فلش بک هایی گذشته الکساندر را تداعی میکند اما گاها گیج کننده است پ بهتر میبود پولوس با تصاویری سیاه و سفید همچون سینمای تارکوفسکی این گذشته و حال را از هم جدا کند.کودکان کار که شاید بنوعی دغدغه ی پولوس هم بوده در واقع به شکلی ظریف در پهنه ی ادبیات و شعر جای گرفته است و گویی این را تداعی میکند که کسی که گرسنه است برایش چه از لیلی بگویی چه مجنون او انلحظه متوجه نیست..تا انجا که در چند سکانش کودک زیرکانه به بهانه ی فروختن کلماتی از الکساندر پول میگیرد..و این نشان از گرسنگی قبلی او در زمان کار و استرس دارد و سکانس ساندویچ هم حکایت از آن دارد..زاویه های دوربین گاها کشش هایی عمیق و روایی دارد آنجا که در کناری مادری پیر گذران زندگی را بزیبایی نشان میدهد و پسری که قطعا با وجود شاعر بودنش پسر خوبی برای مادرش نبوده است.