: 1987
1403/07/12
به بهانه نود و ششمین سالروز تولد سهراب سپهری؛
یادداشت: نگاهی به نقاشی‌های سهراب سپهری و روند موفقیت او در نقاشی
یادداشت: نگاهی به نقاشی‌های سهراب سپهری و روند موفقیت او در نقاشی

سهراب سپهری پیش از آنکه شاعر شناخته‌شده‌ای باشد، نقاشی بی‌بدیل در دوره‌ی معاصر محسوب می‌شود. سپهری همانند پلی معلق میان سنت و مدرنیته عمل کرد و علاوه بر آن با سفرهای گوناگونی که در دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ به چندین کشور دنیا داشت، توانست سبکی از آنِ خود بیافریند که هم جوابگوی طبع شاعرانه‌اش باشد و هم در قالب هنر زمان خود بگنجد؛ این روحیه منحصربه‌فرد، از سهراب، نقاشی متفاوت ساخت.

مجله میدان آزادی: چهاردهم مهرماه، سالروز تولد سهراب سپهری، شاعر و نقاش مشهور ایرانی است که در ایران بیشتر با شعرهایش و در جهان هنر بیشتر با نقاشی‌هایش شهرت دارد. سپهری در 52 سالگی درگذشت و اگر سرطان خون به او مجال می‌داد، چند روز دیگر باید شمع تولد 96 سالگی را روشن می‌کرد. به بهانه‌ی نزدیک شدن به تولد او، خانم معصومه سلامی، نقاش و نگارگر، در یادداشت زیر از زاویه‌ای جدید به سپهری نقاش و سیر تطور او در نقاشی پرداخته است:

سهراب سپهری، متولد مهرماه سال ۱۳۰۷، از معروفترین نقاشان و شاعران معاصر ایران است. سپهری از هنرمندان نوگرای ایرانی است که اولین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۲۴ در گالری سیحون برگزار کرد و نخستین مجموعه شعرش با نام «در کنار چمن یا آرامگاه عشق» در سال ۱۳۲۶ منتشر شد.

 اگر چه آشنایی با نیما یوشیج بر روحیه‌ی شعری سهراب تاثیر فراوانی داشت، اما سپهری پیش از آنکه شاعر شناخته‌شده‌ای باشد، نقاشی بی‌بدیل در دوره‌ی معاصر محسوب می‌شود. سپهری همانند پلی معلق میان سنت و مدرنیته عمل کرد و علاوه بر آن با سفرهای گوناگونی که در دهه‌های ۳۰ تا ۵۰ به چندین کشور دنیا داشت، توانست سبکی از آن خود بیافریند که هم جوابگوی طبع شاعرانه‌اش باشد و هم در قالب هنر زمان خود بگنجد؛ در نتیجه روح او که در جستجوی آرامش و عرفان شرق بود، توانست در منزلگاه هنر مدرن یا نو، به گونه‌ای خاص لانه گزیند و این روحیه منحصربه‌فرد، از سهراب، نقاشی متفاوت ساخت.

سهراب سپهری در کارگاهش در کنار بوم‌های نقاشی از مجموعه «تنه درختان»


اما و اگرها با مدرنیته 

سپهری علاوه بر اینکه به دنبال وقایع‌نگاری زمانه‌ی خود نبود و رویکرد سنتی نداشت، اما معترض استفاده از هنر مدرن به شکل صرفا تقلیدی و پوسته‌ای بود که در آن سال‌ها به صورت متداول و تکراری استفاده می‌شد. اگرچه که هنر مدرن در نفس خود به معنای بیانی انتقادی و شناخت فرهنگ نوین و روی‌گردانی از سنت‌ها بود، اما سپهری اعتقاد داشت که هر هنرمند، با نوع نگاه بومی خود باید هنر نو را معنا کند و همواره قصد بیانِ مفهومی برتر از جهان‌ پرهیاهو و زودگذر را داشت. او با نفس هجوم مدرنیته در زندگی و دوری از خویشتن در مبارزه بود و از این جهت با هنر مدرن به شکل اروپایی آن، زوایه‌ی فکری پیدا می‌کرد و در نتیجه شکل منحصربه‌فرد سبک کاری خود را در حالتی بینابینی میان هویت ایرانی و شاعرانه‌اش با مدرنیته ساخت.


سال‌های پژوهش

درباره‌ی نوع نگاه خاص سپهری به جهان هنر، او بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ به پژوهش در عقاید و هنر سرزمین‌ها پرداخت تا به سبک مورد نظرش برسد؛ و اتفاقا پرمعناترین و عمیق‌ترین آثار او در همین سال‌ها اجرا شده است.

سهراب در پژوهش‌های خود علاوه بر ژاپن و اروپا، سعی در شناخت فرهنگ‌های مختلف از جمله هند و پاکستان و افغانستان کرد و سفرها و نمایشگاه‌های زیادی در کشورهای دیگر برگزار کرد. این مطالعات هنری، مذهبی و عرفانی به او، در دید وسیع‌تر نسبت به خلق آثارش بسیار کمک کرد. 


سپهری و هنر شرق دور

بسیاری با دید سطحی، نقاشی‌های سهراب سپهری را در تلاش برای تقلید خام از نقاشی ژاپنی در جهت طبیعت‌گرایی تفسیر می‌کنند. اما واقعیت این است که سهراب از هنرهای مختلف از جمله هنر سنتی شرق، همانند تکنیک‌های هنر مدرن ( مثل یادگیری هنر لیتوگرافی در فرانسه) که محصول وارداتی اروپا بود، برای بیان انتزاع و تفکر عمیق خود استفاده کرده است.

درست است که وزن زیادی از نقاشی‌های سهراب با موضوع طبیعت‌‌ و فاقد سوژه انسانی‌ست، اما این می‌تواند به انتخاب او برای بهره‌گیری رمزگونه از طبیعت و پرهیزش از انسان‌نمایی باشد و نه تقلید از نقاشی شرقی. این شیوه‌ی کار به معنای ناتورالیسم نیست؛ بلکه نوعی واقع‌گرایی برای بیان مفاهیم ذهنی هنرمند است. اگر چه که هنر شرق نقش پررنگ و زنده‌ای برای طبیعت (مثل درختان) قائل است، اما این تاثیر سده‌‌های گذشته (در دوره تیموری و ایلخانی ) بر نقاشی ایرانی گذاشته شده و حالا در دوره‌ی معاصر جزوی از سنت‌های فکری هنر ایرانی محسوب می‌شود و چه بسا این سنت فکری با مفاهیمی هم در ایران آمیخته شده که در ژاپن بدین صورت نیست و جنبه‌ی تکرار دارد. به لحاظ نوع نگاه و فلسفه هم نگاه ایرانی و شرقی در هم آمیخته‌ و دارای مفاهیم کلی یکسانند. 

سهراب چه قبل و چه بعد از سفر ژاپن بدین شیوه کار می‌کرد و استفاده از طبیعت برای او تکرار بدون محتوای این آثار نبود و نوعی بهره‌گیری فلسفی از بی‌آلایشی طبیعت و توجه به درون‌مایه آن بود؛ که این بهره‌گیری در اشعار او هم هویداست.

درباره‌ی نگاه ایده‌آلیستی که سپهری نسبت به نحوه‌ی استفاده از طبیعت و حقیقت جاری در آن داشته، باید به نقل قولی از خود او مراجعه کنیم که: «همه نقاشی‌های دنیا را که روی هم بگذاریم، به اندازه‌ی یک سنگ کنار جاده حقیقت ندارد. و هرگز زیبایی آن‌ها به زیبایی لرزش یک دست نمی‌رسد. در ساخته‌های هنری حقیقت و زیبایی از جوشش افتاده‌اند و سنگ شده‌اند... »

پس رویکرد سهراب در استفاده‌ی نمادین از طبیعت و یا استفاده از فضای خالی در صفحه‌ی نقاشی، برای بیان ذهنیات خود، در عرصه‌ی تاریخ هنر ایران رویکرد تازه‌ای نیست بلکه کار او، بازگشت آگاهانه یا حتی متأثرانه‌ی یک نقاش نوگرا به دارایی‌های هویتی خویش است؛ همچنین است استفاده از طیف رنگ‌های خاکستری و یا تکنیک آب‌مرکبی در نقاشی‌ها.


سهراب در سپهر جهان هنر

همه اتفاقات هنری و پژوهشی ذکر شده درباره‌ی سپهری، در راستای روحیه‌ی شخصی او هم بود. سهراب سپهری در خانواده‌ای هنرمند و علاق‌همند به شعر رشد کرد و ذاتا انسانی خجالتی، نجیب، ساکت، فروتن و شیفته‌ی محل تولد خود، یعنی کاشان بود که می‌توان گفت آثارش بهترین نمود شخصیت کویری، خجول و مایل به تنهایی و خلوت اوست.

در نتیجه‌ی این ویژگی‌های شخصیتی، نقاشی‌هایی انتزاعی با سکوتی عمیق و البته با منطقی سنتی در هنر معاصر ایران متولد شد و شاید همین امر باعث شد که آثار او به پرطرفدارترین و البته یکی از پربهاترین آثار هنری معاصر ایران بدل شود.

بدین ترتیب سپهری و نگاه ویژه‌ و شرقی نقاشی‌‌هایش، با داشتن امتیاز زبانیِ ساده‌، بی‌ آلایش، بومی و ایرانی، مورد فهم و اقبال بین‌المللی قرار گرفت و از او هنرمندی بدون مرز ساخته شد و همین امر باعث استقبال کم‌نظیر از آثارش در جامعه‌ی جهانی نیز شد و در چند سال گذشته، آثار سپهری در بازارهای داخلی و خارجی رکورد‌های خیره‌کننده‌ای را در هنر ایران ثبت کرده است.

 برای مثال در حراج ساتبیز در اکتبر ۲۰۱۹، اثری از «مجموعه‌ تنه‌ درختان» سهراب به قیمت ۲۱۲.۵۰۰ پوند به عنوان یکی از آثار گران به فروش رفت و در خاورمیانه و در حراج کریستز دوبی که سالیانه دو بار برگزار می‌شود در مارس ۲۰۱۸، اثری از سپهری به قیمت حدودی ۲۷۸ هزار دلار به فروش رفت که رکورد‌دار حراج آن سال شد‌.

نقاشی بدون عنوان از «مجموعه تنه درختان» سهراب سپهری

در سال ۹۷ قیمت ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیونی برای اثر پایین ثبت شد که در حراج تهران رکورد سال‌های پیشین را به دست آورد.

نقاشی سهراب سپهری، فروخته شده در نهمین دوره حراج تهران به قیمت 5 میلیارد و یکصد میلیون

و در پانزدهمین حراج تهران، اثر بدون عنوان سپهری به قیمت ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ تومان به فروش رفت که سومین اثر گران حراج سال بعد از اثر پرویز تناولی و منیر فرمانفرمایان شد.

نقاشی بدون عنوان از سهراب سپهری، عرضه شده در پانزدهمین حراج تهران

اخیرا هم در هفدهمین حراج آثار هنری در تهران در تیرماه ۱۴۰۲ از بین ۱۱۰ اثر، اثر سهراب سپهری که در دهه‌ی ۴۰ و در دوره‌ی طبیعت‌گرایی با آبرنگ او اجرا شده بود، به قیمت ۲۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون چکش خورد.

نقاشی بدون عنوان از سهراب سپهری، رکوردشکن هفدهمین حراج تهران

اما علیرغم رکورد‌شکنی‌های آثار سهراب در سالیان اخیر و اقبال جامعه هنری به آن، وجود حقیقی سپهری پشت جملاتی پنهان شده که همچنان یکه و وارسته‌ است و معنای جهان را در دنیایی ساده و به دور از مادیات می‌بیند. او در سفری به اروپا برای دوستی در ایران این‌گونه می‌نویسد که: 
«در گلدان اتاق من چند شاخه شکوفه‌دار گوجه است. پیوند من با این شکوفه‌های زودرس کمی پیچیده است. برابر آن‌ها یک تماشاگر بی‌غل و غش نیستم. خیال من این شاخه‌ها را می‌برد و در حیاط پیوند می‌زند، تا تماشای من رمز خودش را بگیرد. من روی همه‌ی نقش‌های ناشناس، رنگ‌ آشنای خودم را می‌زنم و فضای گمشده را گرد همه چیز می‌پراکنم.»


دوره‌های هنری 

دوره‌های هنری نقاشی‌های سهراب به لحاظ فنی به چهار دوره‌ی کلی تقسیم می‌شود که محتوای کلام در همه‌ی آن‌ها یکسان است اما تکنیک به‌کار گرفته شده و برداشت هنرمند متفاوت است. گاهی به بلندی‌ها نظر می‌کند و گاهی به دشت و خانه‌های روستایی کاشان، در دوره‌ای برای رنگ‌گذاری از کاردک استفاده می‌‌کند و در مرحله‌‌ای دیگر از آبرنگ استفاده کرده است.

در دوره‌ی اول و در دهه‌ی ۳۰ شمسی، سهراب به خلق آثاری می‌پردازد که با آبرنگ و گواش اجرا می‌شوند و نگاه کلی به طبیعت در آن‌ها مشخص است.

در دوره‌ی دوم که از اوایل دهه‌ی ۴۰ شمسی شروع می‌شود به طرح‌هایی از تنه‌ی درختان روی می‌آورد، و در مرحله‌ی بعد با حفظ پالت رنگی منحصربه‌فرد خود، به انتزاع از طریق نقش‌های هندسی و خطوط مدرن می‌پردازد و سپس دوباره به طبیعت رجعت می‌کند و به کوچه باغ‌های آران و بیدگل و اردهال باز می‌گردد.


ویژگی‌های مشترک و شاخص آثار سپهری

شیوه‌ی نقاشی سپهری چند مشخصه‌ی کلی دارد که آن‌ها را از دیگر آثار هنری هم‌عصر خود متمایز می‌کند.

اول اینکه در آثار آبرنگی و مرکبی سوژه‌های طبیعی مورد نظر او به صورت معلق بین آسمان و زمین است و گویی طبیعت کارهای او به سمت آسمان در حال حرکت هستند. 

دوم نحوه‌ی رنگ‌بندی کارهاست که با سایه و هاله‌ای از خاکستری و نخودی و پالت رنگی حنایی، یشمی، ماشی، دودی، طلایی و اکر است که رنگ و رویی ایرانی، گرم، کویری و خاکی به نقاشی بخشیده و یادآور خلوت نقاش، سکوت او و همچنین عظمت و درنگ در نگاه ایرانی اوست و در این بین گاهی لکه‌هایی قرمز و یا زرد برای فضاشکنی در میان اثر خودنمایی می‌کند.

ویژگی مشترک در «مجموعه درختان»، که از پرطرفدارترین و مشهورترین آثار سپهری‌ست، این‌ست که او از نمایی نزدیک به درختانی جوان، با تنه‌های کشیده و محکم نظاره می‌کند که تمرکز نگاه بر روی تنه‌ی درختان به عنوان محکم‌ترین و استوارترین بخش آن است. سهراب با استفاده از مجموعه رنگ‌های گفته شده و  ترکیب آن‌ها با سبز و امتداد افق نگاه تا خانه‌های روستایی کویری و یا عمق‌نمایی درختان دیگر، فضاسازی منحصربه‌فرد خود را می‌سازد و بیننده را به نگاهی تصادفی و عمیق از لابه‌لای طبیعت واقعی می‌کشاند.

از خصوصیت‌های دیگر کارهای سهراب می‌توان به خطوط ساده و محیطی اشاره کرد. سپهری در طراحی معتقد به نگاه کلی، بدون پرداختن به جزییات بوده و اگرچه زمان زیادی را برای مطالعه‌ی بصری طبیعت و پیدا کردن نفس حقیقی آن‌ها صرف می‌کرده اما در نهایت با تیزدستی مانند کسی که در کمترین روشنایی، دنیای اطراف را می‌بیند طراحی می‌کرده و تنها به ذکری ملایم از وجود آن‌ها بسنده کرده است.

نکته‌ی مشترک دیگر خالی بودن قسمت‌هایی از فضای ترکیب‌بندی نقاشی‌هاست که جزو سنت‌های هنری شرقی و دلیلی بر خواست سپهری به نمایش بخش کوچکی از طبیعت است تا بیننده بداند در حال تماشای جزیی از یک کل به هم پیوسته است؛ این نکته در «مجموعه تنه درختان» خودنمایی آشکاری دارد.

 سپهری درنقاشی‌هایش به عنصر نور و سایه بی‌توجه است. او به رنگ ذاتی اشیا اشاره دارد و هرگز در مقابل نور یا پسِ سایه قرار گرفتن یک شی، روشنایی و یا تاریکی را برایش به وجود نمی‌آورد. خبری از خورشید داغ کویری در آثار او دیده نمی‌شود و هیچ گیاهی سایه‌ای بر زمین نینداخته است که از نظام فکری شبیه به عرفان و توجه به ذات اشیای او برمی‌آید. 

به طور کلی نقاشی‌های سپهری بیانگراست و به فضایی ورای واقعیت‌های عینی نگاه می‌کند. این محتوا که در قالب نقشی انتزاعی بروز و ظهور می‌کند، گاهی آبستره، گاهی در بین خطوط و اشکال هندسی، گاهی با آب و رنگ رونده و گاهی هم بین تنه‌ی درختان و خانه‌های کویری و شقایق‌ها پرسه می‌زند... .

سهراب سپهری در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و در سن ۵۲ سالگی بعد از مبارزه با بیماری سرطان به جهان حقیقت پیوست.


مطلب مرتبط:

یادداشت: سفری به شعرهای سهراب سپهری در حوالی روستاهای کاشان

 

 

 

https://azadisq.com/mag/ID/1987
حق انتشار محفوظ است © میدان آزادی