کتاب را ندیدم که بخوانم، اما داستان سریال را یادم رفته بود، دوباره خلاصه‌‌اش را بادقت دیدم. قسمت‌هایی مثل دوال‌پا زیادی کش داده شده بود، اما به عنوان اولین اثر ایران در این ژانر جالب بود. حتی نسبت به سریال‌های چندسال اخیر تاریخی تلوزیون جذاب‌تر بود، چه رسد به آثار طنز ضعیف. این ژانردردنیا طرفدار زیادی دارد خوب است در ایران هم ساخته شود. شاید تدوین جالبی نداشت اما شیوه روایت مثل مثنوی مولوی بود که از دل هر داستان، پندی می‌گرفت و وارد داستان بعدی میشد. این‌که آدمی مثل عطار و همسرش را هم خاکستری نشان می‌داد، نه سفید؛ جالب بود. اسپویل هم نداشت. مخاطب معمولا انتظار دارد سریال با پایان خوش تمام شود. شعرهای ابتدای هر قسمت، مثل براعت استهلال بود؛ مثل شاهنامه فردوسی که قبل از کشته شدن اسفندیار، شومی ایام را خبر می‌دهد تا مخاطب را درداستان فرو ببرد و برایش فضاسازی کند.

نام ارسال کننده نظر را مشخص نمایید.
آدرس ایمیل نظردهنده را مشخص نمایید.
آدرس وب سایت ارسال کننده نظر را مشخص نمایید.
نظر را مشخص نمایید