ابوالمعانی میرزا عبدالقادر
هندوستان
پتنه
1099 (1720)

بیدل در سال ۱۰۵۴ ه.ق در عظیم‌آباد هند به‌دنیا آمد. او از مشهورترین شاعران سبک هندی است که پیچیدگی و ابهام مضمون‌های شعرش زبانزد است. اصالتاً ترک جغتایی‌ست. در جوانی‌اش منصب لشکری داشته. خانه‌اش مخفل شاعران و ادیبان بوده و بیشتر عمرش را در بنگاله گذرانده. اواخر عمر اما در دهلی بوده و همان‌جا هم از دنیا می‌رود. بیدل در عرفان مقام بالایی داشته و گروهی از هندیانی که فارسی می‌دانستند او را به خاطر جایگاه معنوی و جایگاه شعری‌اش تحسین می‌کرده‌اند و برای بیدل جایگاهی در کنار امیرخسرو دهلوی و جامی، به‌عنوان سه شاعر بزرگ زمانه قائل بوده‌اند. در شعر بیدل همۀ ویژگی‌های سبک هندی که در شعر شاعران این دوره هست، به اوج خودش می‌رسد، مثلا ساخت ترکیب‌های خاصی مثلِ فرصتْ‌کمین، حیرتْ آهنگ و...، یا استفاده از تصویرهای متناقض، استفاده از وزن‌های عروضی خاص، حس‌آمیزی و... خیال‌پردازی‌های دور و دراز شعر بیدل به حدی است که خواننده را دچار حیرت می‌کند. او علاوه بر دیوان شعر صدهزاربیتی‌اش آثار بسیاری به نظم و نثر دارد. از آثار نثرش «مراسلات»، «چهارعنصر» و نکات را می‌شود نام برد و از مثنوی‌هایش «عرفات»، «طلسم حیرت»، «محیط اعظم» و «تنبیه المهَوّسین» را. بیدل در ۱۱۳۳ ه.ق در دهلی درگذشته است.

0.0

نام لاتین هنرمند : Abul-Ma'ānī Mīrzā Abdul-Qādir
شهر زادگاه: پتنه
کشور زادگاه: هندوستان
سال تولد (شمسی-میلادی): 1023 - 1644
سال درگذشت (شمسی-میلادی): 1099 - 1720

نقل قولی برای این هنرمند ثبت نشده است!

حاشیه ای برای این هنرمند ثبت نشده است!

میان شتابِ فکرهای طویل، سرودن درنگی ا‌ست که فرصت تماشا می‌بخشد و هر بیت دعوتی ا‌ست به آهستگی، گاه مستقیم و بی‌میانجی، گاه به واسطه؛ که در هر دو حال سوغات‌هایی چون عزیز شمردن دم، درک و کشف معنای زندگی، حضور در لحظه و پرهیز از شتاب را به ارمغان می‌آورد.

تاکنون نظرسنجی‌ای برای این هنرمند ثبت نشده است.

آثار شاخص ابوالمعانی میرزا عبدالقادر

میان شتابِ فکرهای طویل، سرودن درنگی ا‌ست که فرصت تماشا می‌بخشد و هر بیت دعوتی ا‌ست به آهستگی، گاه مستقیم و بی‌میانجی، گاه به واسطه؛ که در هر دو حال سوغات‌هایی چون عزیز شمردن دم، درک و کشف معنای زندگی، حضور در لحظه و پرهیز از شتاب را به ارمغان می‌آورد.

بسیاری از مضامین شعر کهن فارسی، خصوصاً در غزلیات عاشقانه، بر پایه‌ی درونمایه‌ی ستمگری معشوق و ستم‌کشی عاشق بنا شده‌اند. در این‌گونه اشعار که معمولاً در آن پای معشوقی همه‌چیزتمام، زیبارو و البته سرکش و جاه‌طلب در میان است، عاشق چاره‌ای جز ابراز عجز و تسلیم در برابر تصمیم یار ندارد.  البته چنین نیست که معشوق یک‌سره با عاشق سر ناسازگاری داشته باشد؛ بلکه بیشتر این رفتارها در حکم گوشه‌چشم نشان دادن به عاشق و داغ کردن بازار عشق است که حتی عاشق را حریص‌تر و تشنه‌تر می‌کند.

تاکنون خبری درباره این هنرمند ثبت نشده است.