مجله میدان آزادی: جناب «جهانگیر نصری اشرفی» در آخرین بخش از جستار «نوروزخوانی در ایران و جهان»، به وجوه اشتراک نوروزخوانیها در فرهنگهای مختلف پرداختهاست. شش قسمت پیشین از این جستار در ستونی با همین عنوان: «نوروزخوانی در ایران و جهان»، در دسترس مخاطبان مجله است. از روز اول نوروز انتشار این یادداشتهای مربوط با نوروزخوانی را شروع کردیم و امروز در هفتمین روز فروردین به هفتمین قسمت رسیدیم. این مطلب را در صفحهی بیستوسوم از پروندهی «شاخههای درخت باربد» میتوانید بخوانید:
وجوه اشتراک نوروزخوانیها در فرهنگهای مختلف
در همهی مناطقی که نوروزخوانی مطالعهی میدانی شده، میتوان خاستگاه و کارکردهای مشترکی یافت. باید متذکر شد که برخی موضوعات بهعنوان اصول و وجوه مشترک نوروزخوانیها، پی ساخت و اساس مراسم را تشکیل میدهند. این مشترکات را به شرح زیر میتوان دستهبندی کرد:
1. در همهی فرهنگ های تاجیکی، ازبکی، افغانستانی، گیلی، تبری، کومشی، استاربادی، تالشی، الموتی و طالقانی نوروزخوانی غالباً از اوایل اسفندماه (حوت) آغاز شده و تا حلول سال نو ادامه دارد. در حقیقت نزدیکشدن عید نوروز مبنای اصلی آغاز مراسم نوروزخوانی بود.
2. در همهی فرهنگها و پاره فرهنگهای فوق، موسیقی آوازی از ارکان اصلی نوروزخوانی بوده و اشعار در این مراسم همواره با موسیقی و لحن ویژه با فرمی شبیه به هم به اجرا درمیآمد.
3. در همهی فرهنگهای یادشده (بهغیر از دو مورد استثنایی) نوروزخوانی فاقد بیانِ سازی بوده است.
4. اشعار نوروزخوانی در همه حال معطوف به حلول سال نو، ستایش پروردگار، توصیف بهار و طبیعت، ثنای پیامبر، اولیا یا ائمه و نیز گاهی مدح سلاطین، امیران، بزرگان و همچنین صاحبان منازل و مشاغل است.
5. در همه حال و همه جا نوروزخوانان لااقل از گروهی دونفره و گاه چند نفره تشکیل میشدند.
6. با مطالعهی نمونهها در همهی فرهنگها درمییابیم که بخشی از الحان و آواز نوروزخوانی برگرفته از موسیقی مقامی یا بومی است. با این حال بخش قابلتوجهی از موسیقی نوروزخوانی را در این فرهنگها (بهاستثنای تالش) ترانکهایی تشکیل میدهند که جوهرهی ملی و ایرانی دارند.
7. پیوسته یک نفر بهعنوان سرخوان یا سربیتخوان یا شعرخوان (شیرخون) در جایگاه نوروزخوان اصلی قرار داشته و لااقل یک نفر-و در برخی مناطق همچون شاهرود در استان سمنان و کولاب در تاجیکستان چند تن- بهعنوان پیخوان یا همسرا به اجرای گوشوارهها و ترجیعبندها پرداخته و نوروزخوان را همراهی میکردند.
8. در بیشتر نوروزخوانیها سنت بداههخوانی و بداهه سرایی بهعنوان یکی از سنن آوازی اقوام ایرانی، اصلی مهم محسوب شده و میزان تسلط و چیرهدستی نوروزخوانان از طریق تسلط آنها به اجرای بداهه آشکار میشد.
9. اشعارِ دوازده امام موسوم به «امامخوانی» در همهی مناطق البرز شکل واحدی داشته و فرم تثبیتشدهی گونهای ترجیعبند بودهاست. تغییراتی که در اشعار دوازده امام و در فرهنگهای مختلف ملاحظه میشود اندک بوده و ناشی از سنت و تأثیرات بداههسرایی نوروزخوانان است. این دست از تغییرات در اشعار امامخوانی بر اساس ذوق و سلیقهی فردی هر یک از نوروزخوانان اعمال میشد. البته بهدلیل تمایزات مذهبی، امامخوانی در همه فرهنگهای تالشی، تاجیکی و ازبکی وجود نداشته و بهجای آن اشعاری در وصف پیامبر اسلام خوانده میشد.
10. در بیشتر فرهنگها خاصه نواحی مختلف البرز، نوروزخوانها در قسمت پایانی کار با اشعاری بداهه به معرفی نام و نشان خود و پیخوان پرداخته و از حرفهی اصلی خود و نیز میزان دارایی و امکانات خود سخن به میان میآوردند. این بخش از اشعار با هدف بیان شأن و جایگاه نوروزخوان بیان میشد، تا صاحبان منازل در اهدای انعام و خلعت کوتاهی نکنند. البته این معرفی غالباً با میزانی از مبالغه همراه بود.
11. اشعار طنز و هجو در همهی نواحی غالباً در صورتی خوانده میشد که صاحبان منازل و مشاغل از دادن انعام به نوروزخوان سر باز زده یا هدیهی قابلی پیشکش نکنند. اشعار طنز و هجو نیز مبتنی بر بداهه بوده و نوروزخوانان با در نظر گرفتن شرایط یا موقعیت طرف مقابل هجو و طنز را شدت بخشیده یا تعدیل میکردند.
12. واژهی نوروز و بهار در همهی نوروز خوانیها بارها و بارها تکرار شده و در اکثر فرهنگها واژه ی نوروز رکن اصلی واژگان مربوط به اشعار ترجیع بندهاست.
13. برخی از ترجیع بندها با اندکی تحریف در اشعار نوروزخوانیهای همهی فرهنگهای مطالعهشده استفاده میشوند.
خصایص فوق بهعنوان اصولی نهادینهشده شناسههای غیرمتغیر نوروزخوانیها را تشکیل داده و نظام محتوایی و ساختاری بیشتر نوروزخوانیها را در فرهنگها و پاره فرهنگهای مورد بحث تشکیل میدهند.