مجله میدان آزادی: در نود و پنجمین صفحه از پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» به سراغ انیمیشن «افسانهی سپهر» رفتهایم. ریویوی نقد، تحلیل و بررسی این انیمیشن را به قلم سید میلاد هاشمی در ادامه خواهید خواند:
قهرمان کامل و بینیاز!
انیمیشن «افسانهی سپهر» اثری در ژانر ماجراجویانه، اکشن و قهرمانمحور به کارگردانی «عماد رحمانی» و «مهرداد محرابی» است. این انیمیشن دومین انیمیشن بلند این دو هنرمند است که با تهیهکنندگی «مهدی جعفری جوزانی» در چهلوسومین جشنوارهی فیلم فجر به اکران عمومی درآمد. پس از انیمیشن «شمشیر و اندوه» که توسط همین کارگردانان و در «گروه فرهنگیهنری مهوا» ساخته شد، انیمیشن «افسانهی سپهر» بهعنوان دومین فیلم بلند این مجموعه، موفق به اکران در جشنوارهی فجر 1403 شد. گفتنی است «شمشیر و اندوه» نیز در جشنوارهی فجر سال قبل به نمایش درآمده بود.
مدیریت صداپیشگی افسانهی سپهر را «سپهر ترابی» بر عهده داشته و «کاظم سیاحی»، «اکبر منانی»، «شایان شامبیاتی»، «سعید مقدممنش»، «اعظم دلبری»، «محمد لقمانیان»، «پارسا کجوری» و «هستی صلاح»، صداپیشگان این اثر هستند.

داستان افسانهی سپهر
در دل خانوادهای که از پدری مهربان و مادری عاشق تشکیل شده است، فرزندی نورچشمی به نام «سپهر» به دنیا میآید که در قدوقامتی کودکانه، نقش اصلی داستان را ایفا میکند. سپهر، به همراه خانواده و یک بچه یوزپلنگ ایرانی به نام «بابو» که بسیار بازیگوش و دوستداشتنی است در روستایی نزدیک دریا زندگی میکند.
روزی که هوا متلاطم به نظر میرسد، آراد (پدر سپهر)، تصمیم میگیرد عازم دریا شود. او که برای تأمین روزی خانوادهاش دل به دریا میزند، با اصرار سپهر و همراهی بابو روبهرو میشود. در نهایت، این اصرارها باعث میشود که آنها هم راهی سفر شوند. پس از مدتی، طوفانی سهمگین آغاز میشود و ناگهان آراد با وحشت فراوان، هیولای دریا را مقابل خود میبیند. آراد به چنگ شُرشُره (هیولای دریا) میافتد و سرنوشتش نامعلوم میشود. سپهر و بابو، پس از مدتی در ساحلی ناآشنا به هوش میآیند و پدر را در کنار خود نمییابند. پس از آنکه به روستا میرسند و آنجا را نیز خالی از سکنه میبینند با راهنمایی بردیا، پهلوان مبارزی از دلِ روستا که درصدد ازمیان برداشتن غولها و نجات اهالی روستا بود، سفری پرماجرا را برای یافتن خانواده و اهالی روستا آغاز میکنند. سفری که آنان را به دل یک افسانهی کهن میکشاند.
خانواده، مدارِ تمامی اتفاقات
افسانهی سپهر با ریتمی دلپذیر و داستانی منسجم، روایت خود را از دل یک خانوادهی پرمهر و عاشق آغاز میکند. خانواده، از ابتدا تا انتهای فیلم، مظهر عشق و عطوفت است و دیگر جریانهای داستانی، شاخه و برگهای این درخت تنومند به شمار میآیند. پیام خانوادهدوستی، محبت و فداکاری در این اثر، آن را شاخص، قابلقبول و آموزنده کرده است. کودک یا نوجوان پس از تماشای این فیلم، شاید بیشتر از قبل، قدر خانوادهی خود را بداند. در این انیمیشن، قهرمان جدا از خانواده شکل نمیگیرد، بلکه در دل خانواده قهرمان میشود. گفتنی است که در یکی از سکانسها، بخش اهریمنی وجود سپهر و بابو قصد دارد آنها را با وعدهی یک زندگی پر از خوراکی و بازیهای جاودانه، وسوسه کند اما قهرمان ما، بدون کوچکترین تردید، بهسرعت از این آزمون، سربلند بیرون میآید. اگرچه که جا داشت این سکانس اثرگذار، تأثیر عمیقتری بر روح شخصیتها بگذارد تا چالشی واقعیتر ایجاد کند، اما نمایش همین مفهوم که هیچ چیز نمیتواند جای خانواده و همقبیلهایهایمان را پر کند برای مخاطب بسیار مفید خواهد بود.
از دیگر بخشهای مثبت این انیمیشن، قالب کهنی است که خبر از روایت داستان و شخصیتپردازیهای آن بر اساس کهنالگوها یا منابع اسطورهایخودمان، همچون شاهنامه و هزارویک شب میدهد که به شرط آگاهی والدین یا تسهیلگران رسانهای میتوان مخاطب را به خوانش این قصهها سوق داد.
شمشیرِ محبتآلود
پیام نهایی فیلم، در سکانسهای آخر خلاصه شده است. وقتی سپهر به یاد میآورد که محبت، قویترین سلاح است، او تمام توجه خود را بر عشق و دوستی متمرکز میکند. سپهر بهجای نفرت و انتقام، زیباییهای محبت را میبیند و همین باعث شکست دشمن میشود. این پیام، زیبا و آموزنده است و کاملاً در راستای روح کلی داستان قرار دارد.
رنگوبوی شاد و اصیل ایرانی
هویت و اصالت ایرانی در جایجای این اثر نمایان است. از لهجهها، لباسها، چهرهپردازیها، معماری و فرشهای ایرانی گرفته تا استفاده از رنگهای شاد، جنگل و درختان ایرانی و مهمتر حضور یوز ایرانی (بابو) که نماد حیاتوحش ایران است. نامهای کاملاً ایرانی شخصیتها نیز بر این اصالت تأکید دارند. از دیگر نکات مثبت اثر، موسیقی شاد و سرزندهی ایرانی است که ضربآهنگ فیلم را تندتر و مهیجتر میکند و باعث میشود داستان روانتر و پرانرژیتر و ایرانیتر جلوه کند.
قهرمان بدون شکست
یکی از نقاط ضعف این انیمیشن، بیعیب و نقص بودن بیشازحد قهرمان است. در سنت فیلمنامهنویسی، قهرمان باید یک ضعف داشته باشد که در طول داستان با گذران هفت گام داستاننویسی، با تلاش و سختی بر ضعف خود غلبه کند تا در انتهای سفر به فردی با تعادل جدید برسد. اما سپهر، از ابتدا تا انتها بدون ضعف است. او نه در خود و نه در محیط زندگی خویش هیچ مشکل یا ضعفی ندارد. در چنین شرایطی نمیتوان گفت که قهرمان داستان با سفر قهرمانانهاش چیز جدیدی آموخته و نقطه ضعفهای خود را به نقطهی قوت تبدیل کرده باشد، بلکه تنها میتوان گفت یک سفر ماجراجویانه را پشت سر گذاشته تا مانند یک شوالیه، مردمانی را از چنگ اهریمن نجات دهد. در میدان مبارزه نیز غولهای عظیمالجثه و سربازان دشمن را با زیرکی شکست میدهد، بدون اینکه حتی خراشی بردارد یا خسته شود. این ویژگی، باورپذیری اثر را کاهش میدهد و داستان را تصنعی جلوه میدهد.
یوزپلنگ خانگی!
یکی دیگر از نقاط ضعف داستان، نحوهی نمایش بابو (یوز ایرانی) است که به مثابهی یک حیوان خانگی نشان داده شده است. درحالیکه این کاملاً برخلاف طبیعت وحشی اوست. نمایش یک حیوان دوستداشتنی در خانه، میتوانست با حضور یک گربه یا چیز دیگری انجام شود. اما یوز ایرانی، موجودی وحشی و درنده است، نشاندن او بر سر سفره و نمایش او در قالب یک حیوان خانگی، هویت او را مخدوش کرده است.

عوامل انیمیشن «افسانه سپهر»، ساختهی «عماد رحمانی» و «مهرداد محرابی»
مخاطب این انیمیشن چه کسانی هستند؟
افسانهی سپهر با تمام فرازونشیبهایش، اثری دیدنی، جذاب و قابل پیشنهاد است. باوجود برخی ضعفها داستان سرگرمکننده، پیامهای مثبت و فضای ایرانی آن تجربهای ارزشمند را برای مخاطبان رقم میزند. با توجه به داستانهای فرعی، پیچیدگی مسیر روایت، و میزان ترس و خشونت شخصیتهای منفی که بیشتر در صدا، هیبت و چهرهپردازی آنها بروز دارد، این انیمیشن را برای گروه سنی ۹+ مناسب کرده است.