چهارشنبه 24 بهمن 1403
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه صد و دوازدهم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «1968» ساخته «امیرمهدی پوروزیری»

سال 1968 (1347) است. ایران میزبان فینال مسابقات جام ملت‌های آسیا است و باید در مصاف با تیم ملی رژیم صهیونیستی بازی کند. پیرو نظر حضرت امام در سال 1342 درباره‌ی رژیم صهیونیستی، یک گروه مسلح تشکیل می‌شود. سرکرده‌ی گروه، الیاس، در یک عملیات تروریستی به شهادت می‌رسد و مرتضی، همراه و همکار او، جان سالم به درمی‌برد.

ریویو: نقد و نظری به فیلم «1968» ساخته «امیرمهدی پوروزیری»

مجله میدان آزادی: «1968» به کارگردانی «امیرمهدی پوروزیری» است که در چهل و سومین جشنواره‌ی فیلم فجر به نمایش درآمد. در صد و دوازدهمین صفحه از پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» ریویوی نقد، بررسی و تحلیل این اثر را به قلم مینو خانی -استاد دانشگاه و منتقد سینما- در ادامه خواهید خواند: 

خلاصه داستان

سال 1968 (1347) است. ایران میزبان فینال مسابقات جام ملت‌های آسیا است و باید در مصاف با تیم ملی رژیم صهیونیستی بازی کند. پیرو نظر حضرت امام در سال 1342 درباره‌ی رژیم صهیونیستی، یک گروه مسلح تشکیل می‌شود. سرکرده‌ی گروه، الیاس، در یک عملیات تروریستی به شهادت می‌رسد و مرتضی، همراه و همکار او، جان سالم به درمی‌برد. چند سال بعدتر که مسابقه‌ی فوتبال مطرح می‌شود سروکله‌ی دیگر اعضای گروه پیدا می‌شود و خواهر الیاس (با بازی پادینا کیانی) به دنبال برادرش که زنده است و در دست اسرائیلی‌ها است، وارد داستان می‌شود. تلاش گروه بر هم زدن مسابقه‌ی فوتبال است که به سرانجام نمی‌رسد، اما ایران در زمین بازی 2 بر 1 بر اسرائیل پیروز می‌شود. 

درباره کارگردان و فیلم

«امیرمهدی پوروزیری» بیشتر به واسطه‌ی ساخت آثار مستندی همچون «در محاصره»، «قبله»، «جنوب از آفریقای جنوبی»، «افغانستان سرزمین سوخته»، «بازگشت»، «آشوب» و «تاده تنها» شناخته می‌شود. علاوه بر این‌ها، کارنامه‌ی او نشان می‌دهد، فیلمبرداری در سینما را هم تجربه کرده و کارگردانی دو سریال تلویزیونی «مینو» و «شادآباد» را بر عهده داشته است. پوروزیری برای اولین فیلم سینمایی خود سراغ تاریخ سیاسی معاصر رفته و آن را به یکی از جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین موضوعات پیوند زده است: فوتبال. ولی تنها چیزی که در این فیلم دیده نمی‌شود همین فوتبال است، آن هم بازی مهم ایران و رژیم صهیونیستی. پوروزیری با سابقه‌ی مستندسازی که دارد تلاش کرده ارتباط فیلمش با موضوع فوتبال را در ابتدا و انتهای فیلم با گفت‌وگو با اهالی فوتبال که در آن روزگار حضور داشتند و در جریان این مسابقه بودند، برقرار کند. قطعا این گفت‌وگوها اطلاعاتی به مخاطب می‌دهد، ولی وقتی مسابقه‌ای دیده نمی‌شود و مهمتر این‌که این افراد معرفی نمی‌شوند ارزش خود را از دست می‌دهد و همچون وصله‌ی ناجور بر تن فیلم می‌نشیند. 
 

اما پاشنه آشیل: فیلمنامه

موضوع فیلم «1968» مثل بسیاری از فیلم‌های چهل‌وسومین جشنواره‌ی فیلم فجر به تاریخ معاصر برمی‌گردد و نشان می‌دهد که موضع ایران در قبال رژیم اشغالگر قدس به انقلاب اسلامی و تشدید این مواضع به سال‌های اخیر محدود نمی‌شود، بلکه ریشه در حرکت‌های انقلابی ابتدای دهه‌ی 40 شمسی و خطابه‌ی حضرت امام دارد. اما چون فیلمنامه درست بسط پیدا نمی‌کند و پیشینه‌ی ماجرا درست تبیین نمی‌شود و شخصیت‌های اصلی مثل الیاس (که اصلا در فیلم دیده نمی‌شود مگر در چند عکس سیاه و سفید با حضور افراد دیگر) و اهمیتش در مبارزه، واکاوی نمی‌شود و مبارزه‌ی مرتضی (با بازی امیر نوروزی) و هادی (با بازی امیراحمد قزوینی) جنبه‌ی شخصی می‌گیرد، اهمیت موضوع بر مخاطب مشخص نمی‌شود و نمی‌تواند رمز عملیات را دریابد. مخاطب متوجه نمی‌شود شخصی به نام الیاس که این عملیات برای پیدا کردنش طراحی شده، کیست و چه اهمیتی در این برهه‌ی تاریخی-سیاسی داشته است؟ این گروه مبارز مسلح برای خون‌خواهیِ کدام اتفاق با هم متحد شده‌اند و تا سر حدّ مرگ پیش می‌روند؟ و چون مساله‌ی کمتر مطرح‌شده‌ای دارد، مخاطبِ حتی حرفه‌ای نمی‌تواند سفیدخوانی کند و دانسته‌های خود را به فیلمنامه اضافه کند و پابه‌پای فیلم‌ساز پیش برود. 


هدف: شکست یا پیروزی

وقتی در هر قالب و فرمی و این‌جا در یک فیلم سینمایی می‌خواهیم به تاریخ معاصر بپردازیم، آن هم تاریخ پرالتهاب سیاسی این مرزوبوم، قطعا هدف، علاوه بر توجه به وجوه زیباشناسانه‌ی اثر، وجه آگاهی‌بخشی آن به مخاطب، سرلوحه‌ی اهداف عوامل سازنده بوده که این امر، با طرح درست فیلمنامه محقق می‌شود. خصوصا در این مورد که تهیه‌کننده یکی از پرسابقه‌ترین تهیه‌کننده‌های سینما و تلویزیون، «ایرج محمدی» است و سرمایه‌گذار موسسه‌ی حضرت روح الله. پس قطعا هدف از سرمایه‌گذاری در چنین فیلمی، شناساندن هوش و درک سیاسی حضرت امام و نقش آگاهی‌بخشی ایشان در مبارزه با رژیم صهیونیستی است که اگر این حلقه‌ی مفقوده درست مطرح می‌شد، مخاطب امروز می‌توانست دلیل مواضع سیاسی ایران در قبال این رژیم را بهتر درک کند. درحالی‌که فیلمنامه به گونه‌ای طرح شده که طراحی عملیات و ورود به یک مبارزه‌ی مسلحانه که به شکست انجامید در حد اهداف شخصی (اصرار خواهر الیاس برای پیدا کردن او و کشته شدن خواهر مرتضی که همسر هادی هم بوده) می‌ماند و پیروزی اتفاقا در زمین فوتبال رخ می‌دهد، چیزی که در اثر دیده نمی‌شود تا یک بار دیگر فریاد فخر پیروزی آن هم در جبهه‌ای غیرسیاسی اما با نتیجه‌ی سیاسی بر پرده‌ی سینما دیده شود و به جای آن شکست گروه مبارز، به تصویر کشیده شده است. آیا هدف این بوده که شکست به تصویر کشیده شود یا پیروزی؟ 


عوامل فیلم «1968»، به کارگردانی «امیرمهدی پوروزیری»


بازی‌ها

بعد از موضوع مهم فیلمنامه باید به بازی‌ها اشاره کرد که چقدر توانسته در راستای همان فیلمنامه (با خلاءهای تاریخی و عدم شخصیت‌پردازی درست) پیش برود. «امیر نوروزی» در نقش مرتضی، فرمانده‌ی عملیات بازی در حد متوسط ارائه داده و «لیندا کیانی» (خواهر مرتضی) که یک سکانس بیشتر حضور ندارد و مثل بسیاری از فیلم‌های مشابه، خیلی زود حذف (کشته) می‌شود، همان لیندا کیانی است که در هر اثر دیگری دیدیم، شاید چون اصلا فرصت کافی برای عرض‌اندام ندارد. «امیراحمد قزوینی» که امسال با دو فیلم «صد دام» و «1968» در جشنواره حضور داشت هم بازی‌های گذشته‌اش در فیلم‌های «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز 2: رد خون» را تکرار نکرد. البته که «پادینا کیانی» در اولین حضور سینمایی خود بازی قابل قبولی داشت. 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
پوروزیری برای اولین فیلم سینمایی خود سراغ تاریخ سیاسی معاصر رفته و آن را به یکی از جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین موضوعات پیوند زده است: فوتبال. ولی تنها چیزی که در این فیلم دیده نمی‌شود همین فوتبال است، آن هم بازی مهم ایران و رژیم صهیونیستی.

موضوع فیلم «1968» مثل بسیاری از فیلم‌های چهل‌وسومین جشنواره‌ی فیلم فجر به تاریخ معاصر برمی‌گردد و نشان می‌دهد که موضع ایران در قبال رژیم اشغالگر قدس به انقلاب اسلامی و تشدید این مواضع به سال‌های اخیر محدود نمی‌شود، بلکه ریشه در حرکت‌های انقلابی ابتدای دهه‌ی 40 شمسی و خطابه‌ی حضرت امام دارد. اما چون فیلمنامه درست بسط پیدا نمی‌کند و پیشینه‌ی ماجرا درست تبیین نمی‌شود.

مطالب مرتبط