مجله میدان آزادی: در این مطلب از پروندهی «جشنواره بینالمللی فیلم کن»، خانم «فاطمه صادقیمقدم» مهمترین رویدادهای جشنواره فیلم کن در تمام این سالهای برگزاری را مرور کردهاست؛ از یک سیلی تا اعتصابهایی که جشنوارهی کن را تحت تاثیر قرار دادهاست. صفحهی هشتم از پرونده را در همین زمینه بخوانید:
84 سال زندگی سینمایی به روایت کن
جشنوارهی کن را بسیاری هنریترین و مستقلترین جشنوارهی سینمایی دنیا میدانند. این جشنواره عمری 84 ساله دارد. بله، منظورم از اولین روزهایی است که این جشنواره چشم به جهان گشود. اما امروز این جشنواره را میتوان انسانی 84 ساله دانست که البته فقط 76 سال از این عمر را زندگی و رشد کرده است. در این مطلب میخواهیم ببینیم سرگذشت این آدم چه بوده است، این وقفهی نه ساله چرا اتفاق افتاده است و چه چیزهایی او را به چنین انسان جاافتاده و شناختهشدهای تبدیل کرده است؟
جشنوارهی کن، درست مثل یک انسان، روزهای اول را بسیار هیجانزده و خلاقانه زندگی کرده است. سالهای بعد اما تأثیر جامعه و جریانات بر او بیشتر بوده و شکلگیری شخصیت هنری او در سالهای بعد اینگونه رخ داده است. در یادداشت پیش رو، هم از نه سالی خواهیم گفت که جشنواره رشد و نموی نداشته است، هم از اتفاقاتی میگوییم که رویکردها و شاکلهی اصلی جشنوارهی کن را در سالهای بعدی شکل دادند.
آن روزی که جشنوارهی ونیز، یکی از سه قل پیرتر جشنوارههای فیلم اروپایی، جایزهی بهترین فیلم را برخلاف انتظارات و نظر منتقدان به فیلم «المپیا» اثر لنی ریفنشتال اهدا کرد، فیلمی که موردنظر هیتلر بود، هنرمندان و سینماگران بسیاری از جمله فرانسویها را ناامید کرد.
دو روزنامهنگار فرانسوی پس از بازگشت از ونیز، ایدهی متفاوتی برای راهاندازی یک جشنوارهی سینمایی داشتند. این ایده به تصویب وزارت آموزش فرانسه رسید و در سال 1939 جشنوارهی کن راهاندازی شد. اما دقیقاً در همان روزهای راهاندازی کن، آلمان به لهستان حمله کرد و جشنوارهی کن در آن سال به سرانجامی نرسید.
شروع رسمی جشنوارهی کن در سال 1946 بود. در این سال 11 فیلم بهطور همزمان جایزهی نخل طلا را دریافت کردند. بهمرور بخشهای مختلف این جشنواره در سالهای بعدی اضافه شدند و جشنواره رسمیت پیدا کرد.
پوستر کن 1946، آغاز رسمی جشنواره کن
اما بهجز آن شش سال اول، در سالهای دیگری نیز سرنوشت جشنواره تعطیلی بود و برگزار نشد. شاید مهمترین و تاریخسازترین رویداد در سال 1968 اتفاق افتاد. در آن سال جنبشهای دانشجویی و کارگری دست به اعتراض زده بودند و حدود ده هزار کارگر بهنشانهی اعتصاب کار نمیکردند. اعتصابات و اعتراضات تمام کشور فرانسه را در بر گرفته بود. در همان زمان جشنوارهی کن میخواست در آرامش عدهای را پای فیلمهایش بنشاند و عدهای دیگر نیز بیاعتنا به آنچه در حال رخدادن بود، با لباسهای مجللشان از لیموزینهای مشکی پیاده شوند و جلوی دوربینهای عکاسی رژه بروند. اما پیشبینی آنها درست از آب درنیامد.
همراهی دو کارگردان بزرگ هنری با جنبشها و اعتراضات کارگری فضا را تغییر داد. ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو که در آن سال مدیر کنفرانس مطبوعاتی بودند با همراهی دانشجویان به سالنهای سینما در شهر کن یورش بردند و خواستار تعطیلی جشنواره شدند. آنها حتی به همین اعتراض هم قناعت نکردند و هنگام نمایش فیلم «یخ در بهشت نعنایی» به کارگردانی سائورا، از پردهها آویزان شدند تا جلوی نمایش فیلم را بگیرند. حتی برخی میگویند در همین لحظات بازیگر نقش اصلی این فیلم، جرالد چاپلین هم جلو آمد تا با آنها همراهی کند اما گدار که فکر کرده بود او میخواهد جلوی آنها را بگیرد یک سیلی به صورت او زده بود. در هر حال گدار و تروفو و همدستانش به خواستهی خود رسیدند. حتی پولانسکی و چند نفر دیگر که در آن سال در هیئت داوران جشنواره حضور داشتند، از آنها حمایت کردند و استعفا دادند. جشنوارهی کن بیست و یکم با اعلام مدیر جشنواره، رابرت فاور لوبرت تعطیل شد.
ژان لوک گدار در یک سالن سینما
این اتفاق در جریانات آیندهی کن تأثیر عجیبی گذاشت. از دورهی بعد، انجمن کارگردانان فرانسه، بخش «دو هفته کارگردانان» را تأسیس کردند. این بخش برای کارگردانان مستقل ایجاد شد. بخشی که نه جایزه میداد، نه هیئت داوران داشت. اما افرادی فیلمدوست در آن حضور داشتند که باعث معرفی افراد بزرگی همچون کن لوچ، تارانتینیو و اسکورسیزی به سینمای جهان شدند.
به وجود آمدن این بخش به هرچه مستقل و آزادانهتر شدن جشنوارهی کن کمک شایانی کرد. پیش از این، هر فیلم از سوی کشوری که در آن ساخته شده بود، انتخاب میشد، به جشنوارهی فیلم کن معرفی میشد و پیش از بخش آن فیلم هم سرود ملی آن کشور سالن را پر میکرد. این موضوع با شعارهای جشنوارهی کن تطابق نداشت. در دورههای بعد، فیلمها دیگر توسط کشورها انتخاب نمیشدند، بلکه خود جشنواره آنها را انتخاب میکرد. این باعث شد تا فیلمها و کارگردانان گمنام در جشنوارهی کن دیده شوند.
بهجز سال 1968، سه سال دیگر جشنواره برگزار نشده است. دو سال 1948 و 1950 بهدلیل کمبود بودجه و مشکلات مالی و در سال 2020، بهدلیل بیماری کرونا، قطار جشنواره از حرکت ایستاد.
پوستر کن 1960
هر سال کن با اتفاقات و جذابیتهای بسیاری همراه بوده است، اما چند اتفاق شاید قابلملاحظهتر باشند. اتفاقاتی همچون می 1968، باز هم در کن روی داد. یکی از این اتفاقات، جنبشهای فمنیستی و واکنشهای آنها در طول سالیان بود. در سال 1972، فمنیستها تمام پوسترهای فیلم «رمِ» فلینی را مخدوش کردند؛ زیرا معتقد بودند که پوستر فیلمش ضدزن است. این واکنش و رخدادهای آن روزها باعث شد در سالهای بعد بیشتر شاهد فیلمهایی با رویکردهای فمنیستی و حضور مؤثرتر زنان در جشنواره باشیم.
در سال 2011 این فون تریه بود که حاشیهای جدی برای کن آفرید. او که در مخالفت با اسرائیل، با زبانی طنز خود را نازی و طرفدار هیتلر دانسته بود و اسرائیل را موی دماغ، بهدلیل این اظهارات در کنفرانس خبری از جشنواره اخراج شد. فکر میکنم این اولین بار بود که کسی از جشنواره اخراج میشد. شاید عدهای فکر کنند که بهدلیل نفرت قدیمی فرانسویها از نازیها و هیتلر بوده است، اما کمتر کسی است که با زبان طنز و رفتارهای اینچنینی فون تریه آشنا نباشد. کما اینکه او بارها و در همان کنفرانس هم اظهار داشت که ضدیهود نیست. حالا احتمالاً شما هم با من موافق باشید که فرضیهی آن عده نمیتواند درست باشد.
بسیاری معتقدند که جشنواره در دورههای بعدی و اخیرش دیگر آن آزاداندیشی و استقلال را ندارد. البته که جشنوارهی کن همواره تحتتأثیر رویکردهایی بود که در آن زمان گسترش مییافتند؛ در سالهای اولیه تحتتأثیر جذابیتهای جنسی، گاهی تأثریافته از جنبشهای فمنیستی، گاهی در حمایت از دگرباشیهای جنسی و گاهی نیز سوار شدن بر موجهای سیاسی همسو با دولتش در کشورهای مختلف. اما آن چیزی که در سالهای اخیر، سؤالبرانگیز است رویکردهای سیاسی شدید جشنواره یا هیجانزدگیهای بیدلیل در حمایت از فیلمها و کارهای ضعیفی است که سروصدا راه انداختهاند.
پوستر جشنواره کن 1986
وقت آن رسیده که بهسراغ جشنوارهی کن امسال برویم. خیلیها این دورهی جشنواره را در زمرهی سیاسیترین دورهها میدانند. این روزها، فرانسه مانند سال 1968، در آتش آشوبها و اعتصابات مردمی میسوزد. فرانسه با بحران انرژی روبهرو است و حتی اتحادیهی کارگران انرژی فرانسه جشنواره را تهدید به قطع برق کرده است. از طرفی فیلمنامهنویسان آمریکایی هم که این روزها بهدلیل کم شدن دستمزدشان در حال تظاهرات در نیویورک هستند جشنوارهی کن را فرصتی برای نشان دادن اعتراض خود دیدهاند. در کنفرانس مطبوعاتی آغازین جشنواره هم برخی از اعضای هیئت داوران در این باره صحبت کردند و حتی پل دانو، نویسندهی آمریکایی گفت وقتی که برگردد به صف اعتراضات خواهد پیوست. تمام این اتفاقات جشنوارهی کن امسال را محاصره کرده است. البته که مسئولان جشنواره کشانده شدن تظاهرات به محل برگزاری جشنواره را ممنوع کردهاند و محاصره کمی عقبتر رفته است. به نظر میرسد جشنوارهی کن هم از سال 1968 پوستکلفتتر شده باشد. البته کاملاً هم نمیشود مطمئن بود که اوضاع به همین منوال بماند.
می 1968، جشنواره کن
امسال یک اتفاق جالب دیگر نیز برای جشنواره افتاد. با معرفی فیلمهای بخش مسابقه در روزهای آغازین جشنواره، این اسامی با هجمه و اعتراض جریانات مردمی مواجه شدند، چراکه تعداد کارگردانان زن حاضر در بخش مسابقه بسیار کم بود. این موضوع برای بسیاری از مردم و بهخصوص جنبشهای زنان قابلتحمل نبود. پس از این اعتراضات، جشنواره مجبور شد چند فیلم ساختهشده توسط کارگردانان زن را به بخش مسابقه وارد کند. اما سؤالی که برای هنردوستان و متخصصان پیش آمد این بود: جشنوارهی کن که بهاعتبار هنریاش شناخته میشود، چطور این فیلمها را ارزیابی کرده است؟ اگر این فیلمها از ابتدا ارزش کافی داشتند، چطور در وهلهی اول انتخاب نشدند؟ و اگر این فیلمها آنقدری قابلاعتنا نبودند که در بخش مسابقه به رقابت بپردازند، چرا حالا وارد جشنواره شدهاند؟ از هر طرف که نگاه کنیم یک جای کار برگزارکنندگان و ارزیابان جشنواره میلنگد.
امسال در کنار همهی این حواشی نامهای بزرگی در جشنواره حضور دارند. کارگردانی چون کن لوچ، بهگفتهی خود آخرین فیلمش «بلوط پیر» را به جشنواره آورده است. ویم وندرس با «روزهای بینقص»، وس اندرسون بههمراه فرزند فرانسیس فورد کاپولا با فیلم «روزهای ستارهای» و کارگردان هنری ترکیه، نوری بیلگه جیلان در جشنواره حضور دارند. از طرفی فیلمهایی پرستاره نیز در بخشهایی از جشنواره حاضرند. جانی دپ هم پس از سالها دوباره با فیلمی که در افتتاحیه پخش شد، به کن بازگشت که خود این حضور نیز با توجه به دادگاههای چند سال اخیر او با همسر سابقش حاشیههایی برای جشنواره درست کرد. روشن است که حضور این نامها جشنوارهی امسال را به یکی از پرستارهترین دورههای کن تبدیل کرده است.