مجله میدان آزادی: امروز سالروز تولد 95 سالگی محمود فرشچیان است. استادی چیرهدست در نقاشی ایرانی که اگر نبود، دنیا آنچنان که امروز نقاشی ایرانی را میشناسد، نمیشناخت. به همین مناسبت تکنگاری «معصومه سلامی» را بخوانید درباره زندگی، آثار و عالم نقاشیهای این نقاش برجستهی ایرنی:
رد رنگی ماندگار بر پیشانی پرافتخار هنر ایران
محمود فرشچیان متولد ۴ بهمن سال ۱۳۰۸ در اصفهان است. او در خانوادهای هنردوست پرورش یافت و پدرش حاج غلامرضا فرشفروش از تجار فرش اصفهان بود. پدر، محمود را در چهارسالگی و بهدلیل علاقهی بسیار زیادی که به نقوش ایرانی و فرش نشان میداد به میرزا آقا امامی از هنرمندان برجستهی آن روزگار اصفهان سپرد تا بهصورت تخصصی به حرفهی طراحی فرش و نقاشی ایرانی بپردازد.
او در دوران دبیرستان و از سال هفتم تحصیل، به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفت که مؤسس آن اساتیدی همچون میرزا آقا امامی و عیسی بهادری بودند و چهار سال زیر نظر استاد بهادری به یادگیری نقوش قالی، تذهیب و نگارگری پرداخت و فن نقاشی رنگ و روغن را یاد گرفت. پس از اخذ دیپلم از هنرستان چند سال به وین اتریش سفر کرد و در آنجا فن نقاشی اروپایی را مطالعه کرد و فراگرفت. پس از این سفر که هفت سال به طول انجامید، در ادارهی کل هنرهای زیبای تهران مشغول به کار شد و پس از مدتی به مدیریت ادارهی هنرهای ملی و نیز به استادی دانشگاه هنر تهران رسید و مدرک درجه یک هنر، معادل دکتری را دریافت کرد.

استاد محمود فرشچیان در حین نقاشی
پیدایش سبک منحصربهفرد
استاد فرشچیان تربیتشدهی نسلی از نگارگران است که در خلال سالهای دههی ۱۳۱۰ در پی احیای سنتهای ازیادرفتهی نگارگری پیشینیان بودند. چراکه با ورود مدرنیته در دوران قاجار سبکهای منحصربهفرد و اصیل تیموری و صفوی رو به ابتذال و انحطاط گذاشته بود و تحت تأثیر هنر اروپایی به حاشیه رانده شده بود. به همین علت اساتید برجستهای در شهرهایی همچون اصفهان و تهران جنبشی نو برای احیای سنت نقاشی اصیل پایهگذاری کردند و نتیجهی این حرکت شایسته، پرورش اساتیدی همچون محمود فرشچیان و استاد امیرهوشنگ جزیزاده در اصفهان بود. از این گذشته، محمود فرشچیان با مطالعهی جدی بر روی آثار مدرن و کلاسیک غربی، سبکی معاصر و منحصر به خویش را آفرید که تا امروز هم در عرصهی نگارگری با نام سبک شخصی او از آن یاد میشود.
شاید بتوان بهترین تعریف کوتاه از سبک شخصی فرشچیان را اینطور شرح داد که این سبک، نمایش سنتهای نقاشی پیشینیان به شیوهی امروزی، رایج و از دریچهی نگاه دنیای مدرن است.
مشخصات سبک هنری
معمولاً در نقاشی سنتی یا همان نگارگری، دقت در طراحی آناتومیها در درجهی چندم اولویت طراحی قرار داشت، چراکه نقاش ایرانی هیچ گاه بهدنبال عرضهی واقعیت نبود و صرفاً دنیایی مثالی بدون عرضهی جزئیات شخصیتها را نمایش میداد و پرسوناژها در نقاشی، هرگز از مفهوم یک عنصر تجاوز نمیکردند و تلاش در بیان معنای کلی اثر در اولویت نقاش سنتی قرار میگرفت. اما فرشچیان بهدلیل تماس با هنر دنیای مدرن و اهمیت مفهوم شخصیتسازی و چهره در پرسوناژها، این موضوع را در سبک شخصی خود وارد کرد و در کارهای خود به بیان حالات چهره، آناتومی و طراحی دقیق آن پرداخت و این روش را در طراحی حیوانات هم به کار بست. اگرچه که تشعیر (فنی برای صفحهآرایی سنتی که در حاشیهنگارهها به کار میرفت) در نقاشی ایرانی جایگاهی تاریخی دارد اما آناتومی حیوانات همانند انسانها، دقیق و همراه با حجمسازی نبود، ولی فرشچیان حیوانات را با حالات بدنی صحیح وارد دنیای متن نقاشی کرد و از آنها بهعنوان جزئی از روایت تصویر بهره برد.
رنگگذاری به شیوهی تاش
اگر از نوع طراحی دقیق و متناسب، که همچنان بهنوعی خود را متعهد به سبک سنتی نگه داشته است بگذریم، سبک رنگگذاری استاد فرشچیان در تاریخ نقاشی ایرانی بینظیر است و او آغازگر راهی خلاقانه بود. ازجمله معایبی که نقاشی مکتبی ایرانی داشت، نیاز به زمان بسیار زیاد برای اجرا بود؛ چراکه رنگها تخت و خالص گذاشته میشدند و هر عنصر در تصویر بهصورت جداگانه نیازمند پرداز برای نمایش نور و تاریکی بود. فرشچیان اگرچه که آثار سبک مکتبی بسیار درخشانی را در کارنامهی هنری خود دارد (مراجعه شود به موزهی استاد فرشچیان در مجموعه فرهنگی سعدآباد) ولی برای اجرای سبک شخصی خود سنتشکنی کرد و تحت تأثیر نقاشی آبرنگ غربی، رنگها را ترکیب و اجرای لایهلایه را پیش گرفت و از پرداز جز در مواردی نادر همانند چهرهها استفاده نکرد. بدین صورت او میتوانست با صرف زمانی کمتر و سرعتی بیشتر و با استفاده از رنگهای بادوام آکرولیک، به روایت ماجرایی پیچیدهتر با فضایی روحانی و در هم آمیخته بپردازد. و در حین کار بهجای نیاز به بوم از قبل آمادهشده به شیوهی سنتی، خود با رنگهای ترکیبی سطح نقاشی را متناسب با موضوع، رنگآمیزی و بومسازی کند. اگرچه که باید بهحق، شروعکنندهی این راه را استاد حسین بهزاد و تلاشهایش برای گام برداشتن نگارگری ایرانی بهسمت سبک معاصر در نظر گرفت. بهزاد زمینهی کار را همچون پیشینیان خلوت و به رنگ اکر و خاکی اجرا میکرد، اما فرشچیان این بار از رنگهای گوناگون برای پر کردن فضای صفحه استفاده کرد و مسیر معاصرسازی را ارتقا و به اوج خود رساند.
فرشچیان از نگاه پژوهشگران
استوارت كری ولش، ایرانشناس شهیر و سرپرست بخش هنرهای اسلامی و هندی موزهی ساكلر دانشگاه هاروارد در مورد تعهد فرشچیان به سنتهای نقاشی پیشینیان و روند کار او میگوید: «نگاهی به آثار فرشچيان بهخوبی نشان ميدهد كه سليقهی او در زمينهی منابع هنر ايران بهمرور زمان متحول شده و تكامل يافته است. اگر نقاشیهای اوليهی او يادآور رضا عباسی و مكتب او بوده، كارهای بعدیاش آثار سلطان محمد را به خاطر میآورد.»
و او در جایی دیگر میگوید: «اگر این هنرمند پرتوان خلاق ایران قرن بیستم، استاد گمنام در دورهی صفوی سدهی شانزدهم میبود، نگارندگان تاریخ هنر او را استاد پرندگان مینامیدند. محمود فرشچیان، نقاشیها و طراحیهایش با همهی پیوندی که با سنتهای ایرانی دارند، متعلق به این روزگارند. وی استاد پژوهندهای است که با احاطهی کامل بر گنجینهی دیرپای هنر سنتی ایران که در طی مسافرتهای متعدد، هنر اروپا و آمریکا را نیز بهخوبی مطالعه کرده و به عصر بینالمللی هنر خو گرفته است. اگر فرشچیان نه در سال ۱۳۰۸ شمسی در اصفهان، بلکه در سال ۱۵۰۰ میلادی در تبریز یا هرات به دنیا آمده بود و نقش و نگارهایش از مایههای جهانی کمتری برخوردار میشدند، در آن صورت میتوانست در دربار شاهطهماسب همکار گرانقدری برای سلطان محمد، میر مصور یا میرزا علی باشد. این اساتید بزرگ عصر صفوی، نقاشیهای فرشچیان را میستودند، همچنان که او اکنون پس از قرنها آثار آنان را ارج مینهد.»
همچنین رابرت هيلن براند، استاد برجستهی هنر اسلامی دانشگاه ادينبورگ انگلستان مینويسد: «محمود فرشچيان با پيشينهی هنر ايرانی بهخوبی آشناست، اما به شيوهی غيرقابل تقليد خود نقاشی ميكند كه به هيچ روی با اسلوبهای پيشين هنر ايرانی اشتباه نمیشود. او روايتگر پيغام مستقل خويش است. بدين روال، نقاشیهای او بازتابی از جهانبينی كاملاً فردی اوست و تنها در وهلهی دوم، توان و ظرفيت جاودانی هنر ايرانی در بازآفرينی خود، برخورداری دوباره از شكلهای پيشين به شيوههای شگفتانگيز، تمركز بر جزئیات به شيوهای كمابيش ريزبينانه و تلفيق ايدههای فراايرانی با جهان انديشهی ايرانی را به منصهی ظهور رسانده است.»
پیشینهی فکری و آثار
محمود فرشچیان در خانوادهای مذهبی پرورش یافته است و پسزمینهی ذهنی او نسبت به مسائل مذهبی باعث شد که علاوه بر خلق آثار درخشانی برگرفته از فرهنگ و هنر ملی ایران همچون شاهنامهنگاریها، آثار مذهبی و عرفانی فراوانی را هم اجرا کند و همین دلیل بر شهرت او بهعنوان نقاشی ایرانیاسلامی شد. او دربارهی پیشینهی فکری خانوادهاش میگوید:
«پدر و مادر من افرادی بهشدت مذهبی بودند. مادرم از عاشقان حضرت امام حسین (ع) بودند. کافی بود که فقط نام امام حسین (ع) را بشنود تا سیل اشک از گونههایش روان شود. در تولد آن حضرت، گریهی شوق و در شهادت آن بزرگوار گریهی غم، و من در این فضا بزرگ شدم و شروع کار من که در پنجسالگی بود، تحت تأثیر همین محتویات و شرایط مذهبی خانواده بود. من اعتقاد دارم ماندگارترین آثار هم آثاری هستند که با مذهب رابطه دارند.»
این علاقه باعث به وجود آمدن آثار اجرایی و درخشانی مثل طراحی بینظیر ضریح مطهر امام حسین (ع) و امام رضا (ع) شد که این چهرهی ماندگار هنر ایرانیاسلامی آنها را بهصورت افتخاری طراحی کرده است. در کنار آثار اجرایی، تابلوهایی همچون شمس و مولانا، ققنوس (۱۳۷۷)، ابراهیم در گلستان، آفاق (۱۳۷۴)، حضرت ابراهیم (۱۳۷۳)، موی سپید (۱۳۷۱)، بهسوی نور (۱۳۶۹)، تزکیه (۱۳۶۸)، رایحهی شادمانی (۱۳۶۷)، حمایت (۱۳۶۷)، در کمینگاه (۱۳۶۶)، شهید (۱۳۵۸)، گل آدم بسرشتند (۱۳۲۷) و شام غریبان (۱۳۹۴ش) گواه تلاش ایشان برای ثبت هرچه زیباتر موضوعات عرفانی و مذهبی است. همچنین تابلوهایی که در ادامه از آنها نام میبریم آثاری هستند که ایشان از سال ۱۳۶۹ تاکنون، به موزهی آستان قدس رضوی اهدا کردهاند.

تابلوی «شمس و مولانا» اثر استاد محمود فرشچیان
معراج (اهدا در ۱۳۹۳)، پرچمدار حق (۱۳۹۰) ضامن آهو (سال خلق اثر: ۱۳۵۸ و اهدا در ۱۳۸۹)، کوثر (۱۳۸۹)، امتحان سخت (۱۳۸۹)، یک هدیه عشق (۱۳۸۲)، توسل (۱۳۸۰)، اولین پیام (۱۳۷۹)، نیایش (۱۳۷۶ - ۱۳۷۷)، یا رب (۱۳۷۴)، پناه (یا یتیمنوازی امام علی ۱۳۵۶ - ۱۳۷۱) خمسهی آل طیبه (۱۳۶۹)، عصر عاشورا (۱۳۵۵ - ۱۳۶۹) و پنجمین روز آفرینش (۱۳۵۲ - ۱۳۶۹)
ثبت آثار ماندگار
بهجز موزهی آستان قدس رضوی، سازمان میراث فرهنگی کشور از سال ۱۳۸۰ برای ثبت، نمایش و نگهداری جمعی دیگر از آثار این استاد پیشکسوت و برجسته، موزهای در مجموعه فرهنگی سعدآباد تهران در نظر گرفته است که شامل بیش از هفتاد اثر ارزشمند از ایشان میشود.
افتخارات
• مدال طلای هنر نظامی - ایران - ۱۳۳۱
• مدال طلای جشنواره بین المللی هنر - بلژیک - ۱۳۳۷
• جایزهی اول وزارت فرهنگ و هنر - ایران - ۱۳۵۲
• مدال طلای آکادمی هنر و کار - ایتالیا - ۱۳۶۰
• دیپلم لیاقت دانشگاه هنر - ایتالیا - ۱۳۶۱
• دیپلم آکادمیک اروپا - آکادمی اروپا - ایتالیا - ۱۳۶۲
• تندیس طلایی اروپایی هنر - ایتالیا - ۱۳۶۳
• نشان هنر نخل طلایی - ایتالیا - ۱۳۶۳
• تندیس طلایی اسکار - ایتالیا - ۱۳۶۴
• نشان درجه یک هنر - ۱۳۷۲
• ذکر نام ایشان در فهرست روشنفکران قرن ۲۱ - ۱۳۷۹
• چهرهی ماندگار در اولین دوره - ۱۳۸۰