چهارشنبه 31 خرداد 1402 / خواندن: 12 دقیقه
به بهانه زادروز جهانی‌ترین کارگردان ایرانی

تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار عباس کیارستمی

در اول تیرماه 1319 در تهران متولد شد. از طایفه‌ی کیارستمی‌های میگون شمیرانات بود. در مدرسه‌ی جم در قلهک درس خواند و به نقاشی علاقه نشان داد، تا جایی که در یک مسابقه هم برنده‌ی جایزه شد. بعد از دوران مدرسه، به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و رشته‌ی نقاشی را ادامه داد. در همین زمان بود که برای کسب درآمد، پلیس راهنمایی و رانندگی شد...

5
تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار عباس کیارستمی

مجله میدان آزادی: فردا -اولین روز از گرم‌ترین فصل سال- مصادف است با تولد زنده‌‍‌یاد «عباس کیارستمی» کارگردان سرشناس ایرانی. به همین بهانه، خانم دکتر «مینو خانی»، مدرس و پژوهشگر سینما، درباره‌ی زندگی هنری و آثار او نوشته‌است. این تک‌نگاری را در ادامه بخوانید:


ید طولایی در مقوله‌ی تصویر اعم از نقاشی و گرافیک و عکاسی و سینما داشت، اما آنچه او را تحت‌تأثیر قرار می‌داد یا بهتر، آنچه به او برای خلق آثار هنری‌اش ایده می‌داد، تجربه‌ی زندگی بود. به قول خودش، این تجربه‌ی زندگی می‌توانست یک پلان خوب از یک فیلم بد، یا یک قطعه موسیقی از یک موزیسین کمتر شناخته‌شده یا یک صفحه از یک اثر ادبی باشد. وقتی از او می‌پرسند چه زمانی احساس کرده که می‌خواهد فیلم‌ساز بشود، می‌گوید: «هیچ وقت به سینماگر شدن فکر نکردم، بیشتر می‌خواستم نقاش بشوم. از نقاشی هم شروع کردم ولی نقاش خوبی نبودم، نه در دانشگاه و نه در کار آزاد. بنابراین از نقاشی وارد کار گرافیک شدم و از گرافیک به ساخت فیلم‌های تبلیغاتی رسیدم و از این طریق به نقاشی کتاب برای کودکان و نمی‌دانم چه شد که وارد حیطه‌ی فیلم و سینما شدم. ابتدا برای فیلم‌ها تیتراژ و پوستر می‌ساختم. شاید الان دیر باشد که بگویم فیلم‌ساز نیستم ولی می‌گویم فیلم‌سازی هم مثل همه‌ی کارهایی که انجام می‌دهم، مثل نجاری، مثل عکاسی و... یکی از رشته‌هایی است که در آن فعالم.»

این را کسی می‌گوید که توانست با دریافت نخل طلای جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم کن در سال 1376 (1997 میلادی) برای فیلم «طعم گیلاس» توجه جهانیان را به خود و سینمای ایران جلب کند: عباس کیارستمی.

زندگینامه عباس کیارستمی

در اول تیرماه 1319 در تهران متولد شد. از طایفه‌ی کیارستمی‌های میگون شمیرانات بود. در مدرسه‌ی جم در قلهک درس خواند و به نقاشی علاقه نشان داد، تا جایی که در یک مسابقه هم برنده‌ی جایزه شد. بعد از دوران مدرسه، به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و رشته‌ی نقاشی را ادامه داد. در همین زمان بود که برای کسب درآمد، پلیس راهنمایی و رانندگی شد؛ ولی خیلی زود به‌عنوان طراح گرافیک در آتلیه‌ی 7 از طراحی جلد کتاب و پوستر گرفته تا ساخت فیلم‌های تبلیغاتی را در کارنامه‌اش ثبت کرد. دهه‌ی چهل شمسی بود. کیارستمی در همین دهه با پروین امیرقلی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر به نام‌های احمد و بهمن شد.

دهه‌ی پنجاه شمسی برای کیارستمی پر بود از کسب تجربه‌ی فیلم‌سازی. دهه‌ی شصت اما با فیلم «اولی‌ها» در جشنواره‌ی فیلم فجر خوش درخشید و آنچه در فیلم‌سازی، عکاسی و نقاشی زیسته بود بر پرده‌ی نقره‌ای نقش بست و به سینماگری تبدیل شد که نه فقط بعد از دیدن هر اثرش مخاطبان منتظر اثر جدیدی از او بودند، بلکه رهروان زیادی پیدا کرد. کسانی که به تأسی از سبک خاص فیلم‌سازی او به سینماگرانی تبدیل شدند که گرچه راه او را به‌لحاظ فکری و سبک فیلم‌سازی ادامه ندادند، اما از او بسیار آموختند.

افتخارات و جوایز کیارستمی

عباس کیارستمی، سینماگری است که ده‌ها جایزه‌ی ملی و بین‌المللی سینمایی دریافت کرده است؛ از جمله جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران نهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران و جایزه‌ی تلویزیون ملی ایران در همین جشنواره به‌خاطر فیلم «مسافر»، نخل طلای جشنواره‌ی فیلم کن در سال 1376 به‌خاطر فیلم «طعم گیلاس»، جایزه‌ی فیلم مسکو برای فیلم «لباسی برای عروسی» (1355)، جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران جشنواره‌ی فیلم فجر برای فیلم مستند «اولی‌ها» (1363)، جایزه‌ی بهترین کارگردانی جشنواره‌ی فیلم فجر، جایزه‌ی انجمن منتقدان فیلم جشنواره‌ی لوکارنو، جایزه‌ی گرنفون برنزی و مدال طلای شهر جشنواره‌ی فیلم جیفونی برای فیلم «خانه‌ی دوست کجاست؟» (1365)، جایزه‌ی هوگوی طلایی جشنواره‌ی فیلم شیکاگو برای فیلم «زیر درختان زیتون» (1373)، جایزه‌ی شیر نقره‌ای جشنواره‌ی فیلم ونیز برای «باد ما را خواهد برد» (1378) و جوایز دیگر. کیارستمی پنج بار نامزد جایزه‌ی نخل طلای کن شد و در کل سی و دو جایزه دریافت کرد که او را در رده‌ی اول افتخارآفرینان ایران جای داده است.

او در ده‌ها جشنواره‌ی بین‌المللی سینمایی به‌عنوان داور حضور داشت که می‌توان به داوری در جشنواره‌ی فیلم کن در سال‌های 1993، 2002، 2005 و 2014، جشنواره‌ی فیلم ونیز (1985)، جشنواره‌ی فیلم لوکارنو (1990)، جشنواره‌ی سن‌سباستین (1996)، جشنواره‌ی فیلم کارلووی واری (2000) و جشنواره‌ی فیلم سائوپولو (2004) اشاره کرد. همچنین در ساخت چند فیلم اپیزودیک در کنار سینماگران معروف جهان قرار گرفت: فیلم «لومیر و شرکا» (1374)، قسمت «بخش شام برای یک نفر»، فیلمی متشکل از چهل و یک فیلم کوتاه به کارگردانی چهل و یک کارگردان مانند میشائل هانکه، اسپایک لی و... یا مستند «درباره‌ی نیس» (1374)؛ مستندی به کارگردانی هفت کارگردان مانند کوستاو گاوراس و رائول رونیز.

پرداختن به کودکان و ثبت کنش و واکنش آن‌ها در مواجهه با یک اتفاق ساده‌ی زندگی، نگاه عمیق کیارستمی را به تأثیرات پیرامونی انسان در شکل‌گیری شخصیت او نشان می‌دهد. این علاقه و توجه به کودکان شاید به این خاطر بود که علاقه‌اش به فیلم‌سازی از کانون پرورش کودکان و نوجوانان آغاز شد؛ خصوصاً در دهه‌های چهل و پنجاه که دوران طلایی‌ کانون بود. قطعاً جهان کودکان، سادگی، صداقت‌ و صمیمت‌شان چیزی است که می‌تواند برای همه الگوی رفتاری باشد. کودکان در فیلم‌های او حضور جدی دارند؛ از فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه» و «مسافر» که تجربیات اوایل دهه‌ی پنجاه او هستند، تا مستند «مشق شب» و داستانی‌های «خانه‌ی دوست کجاست؟» و «زندگی و دیگر هیچ» شخصیت‌های اصلی، کودکان هستند.

کیارستمی دنیای ساده‌ی کودکی را روایت می‌کند تا مفاهیم پیچیده‌ی مرگ و زندگی، عشق، وفاداری و همدلی را مطرح کند و این نگاه شاید همان دلیلی است که او را به ساخت فیلم‌هایی با موضوع زلزله می‌کشاند. او در «زندگی و دیگر هیچ»، «زیر درختان زیتون» و البته «طعم گیلاس» نگاهش به مرگ و زندگی را که در فیلم‌های قبلی هم به تصویر کشیده بود، بیش از پیش نشان داد.

نظر بزرگان سینمای جهان درباره کیارستمی

«طعم گیلاس» به نظر مجله‌ی تایم در سال ۲۰۰۹ یکی از ده فیلم برتر تاریخ جشنواره‌ی کن بود و بنیاد فیلم بریتانیا در سال ۲۰۱۲ این فیلم را در فهرست ده فیلم برتر تاریخ معاصر سینمای مفهومی قرار داد. آکیرا کوروساوا، فیلم‌ساز برجسته‌ی ژاپن، در تمجید از فیلم‌های کیارستمی گفت: «کلمات نمی‌توانند احساسات من درمورد آن‌ها را توصیف کنند. وقتی ساتیاجیت رای درگذشت، من بسیار افسرده شدم. اما پس از دیدن فیلم‌های کیارستمی، خدا را شکر کردم که به ما شخص مناسبی را هدیه داد تا جای او را بگیرد.» مارتین اسکورسیزی نیز کیارستمی را نماینده‌ی بالاترین سطح هنری در سینما دانسته است. هیئت منتقدان گاردین، در سال ۲۰۰۶ کیارستمی را به‌عنوان بهترین کارگردان معاصر غیرآمریکایی معرفی کرد. در همین سال موزه‌ی هنر مدرن آمریکا که یکی از مهم‌ترین موزه‌های هنرهای مدرن جهان است، جشنواره‌ای از آثار کیارستمی را با عنوان «کیارستمی: تصویرساز» برگزار کرد. مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدوی پاریس نیز علاوه بر برگزاری نمایشگاهی از آثار تجسمی کیارستمی، مراسمی برای تکریم او برگزار کرد. همه‌ی این تعریف‌ها و اظهارنظرهای مثبت که تا آخرین اثر او ادامه داشت، نشان می‌دهد که او سینماگری مؤلف و یکی از برترین سینماگران ایران و جهان بود.

کیارستمی جز دنیای فیلم و تصویر و نقاشی، دستی هم در شعر و ادبیات داشت. اما یک چیز مسلم است: اشعار، عکس‌ها و نقاشی‌های او همگی ویژگی‌های مشترکی دارند؛ سادگی و مینیمالیسم‌، توجه به جزئیات، صراحت در عین پیچیدگی، نماهای دور و تک‌درخت‌هایی که از عکس‌ها به قاب فیلم‌ها می‌آیند که نشان از «مؤلف بودن» اوست. آندره بازن و گروه نویسندگان مجله‌ی سینمایی «کایه دو سینما» در تعریف مؤلف بودن می‌گویند: «مؤلف کسی است که مشخصه‌های مشترکی در آثارش وجود داشته باشد و او را صاحب امضا کند.»

کیارستمی سینماگری جهانی بود که خانه و خاک سرزمین خود را امن‌ترین جای جهان می‌دانست: «اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری‌اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بود.» این را هنرمندی گفته است که می‌توانست در هر جای دنیا که بخواهد خانه گزیند و در هر جا که بخواهد ریشه بدواند، اما ماند و ساخت و گنجینه‌ی هنر ایران را پربارتر از قبل کرد.

بهار 1395 خبرهای ناخوشایندی به گوش می‌رسید؛ اینکه سینماگر ایرانی به سرطان دستگاه گوارش مبتلا شده است. عباس کیارستمی در بیمارستان بستری شد و چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. خبر‌ها حکایت از انتقال او به فرانسه داشت. اما پزشکان فرانسوی نیز نتوانستند کاری بکنند و در نهایت در 14 تیر همان سال او ما و جهان را ترک گفت. جسمش اما به ایران بازگشت و در خاک وطن، در لواسان آرام گرفت.




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
وقتی از او می‌پرسند چه زمانی احساس کرده که می‌خواهد فیلم‌ساز بشود، می‌گوید: «هیچ وقت به سینماگر شدن فکر نکردم، بیشتر می‌خواستم نقاش بشوم. از نقاشی هم شروع کردم ولی نقاش خوبی نبودم، نه در دانشگاه و نه در کار آزاد. بنابراین از نقاشی وارد کار گرافیک شدم و از گرافیک به ساخت فیلم‌های تبلیغاتی رسیدم و از این طریق به نقاشی کتاب برای کودکان و نمی‌دانم چه شد که وارد حیطه‌ی فیلم و سینما شدم

آکیرا کوروساوا، فیلم‌ساز برجسته‌ی ژاپن، در تمجید از فیلم‌های کیارستمی گفت: «کلمات نمی‌توانند احساسات من درمورد آن‌ها را توصیف کنند. وقتی ساتیاجیت رای درگذشت، من بسیار افسرده شدم. اما پس از دیدن فیلم‌های کیارستمی، خدا را شکر کردم که به ما شخص مناسبی را هدیه داد تا جای او را بگیرد.» مارتین اسکورسیزی نیز کیارستمی را نماینده‌ی بالاترین سطح هنری در سینما دانسته است

مطالب مرتبط