مجله میدان آزادی: امروز نهم خردادماه سالروز تولد بانوی نقاش ایرانی نیلوفر قادرینژاد است، نقاشی که یکی از شاخصترین هنرمندان ساحت نقاشی معاصر به شمار میرود. به همین بهانه یادداشتی از خانم معصومه سلامی -طراح و پژوهشگر حوزه طراحی و نقاشی- بخوانید که در قالب تکنگاری به زندگی و آثار ایشان پرداخته است:
چه میشود اگر اثر هنری از مرتبهی ظاهری عبور کند و مخاطب را به مرز سرگیجه و رودررویی با واقعیتی عمیق و تو در تو از ذهن هنرمند برساند؟ اگر بخواهیم نیلوفر قادرینژاد را با آثارش تعریف کنیم باید از او بهعنوان هنرمندی یاد کنیم که اوج مفاهیم انسانی را با خطوطی پررنگ و پرکنتراست در زمینهای رنگی و پرهیجان به تصویر میکشد.
ابتدای راه
نیلوفر قادرینژاد هنرمند نقاش و مدرس پرسابقهی معاصر، متولد سال ۱۳۳۶ در تهران و از خانوادهای متوسط و تحصیلکرده است. او با حمایت پدر و مادر، خیلی زود و در دوران کودکی پا به عرصهی هنر نقاشی گذاشت و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۴ از دبیرستان بهزاد به دانشکدهی هنرهای زیبای تهران راه پیدا کرد.
شروع دورهی حرفهای
قادرینژاد شاگرد اساتید مطرح دههی پنجاه شمسی مثل هانیبال الخاص، محسن وزیری و احمد امیننظر بوده است. اما بهدلیل علاقه و سبک کاری فیگوراتیو، بهسمت هانیبال الخاص گرایش بیشتری پیدا میکند، معناگرا و دغدغهمند بودن در کنار خطوطی قوی و طراحی حرفهای را از او به یادگار میبرد و از شاگردان مهم و تأثیرگذار او میشود.
بهجز موارد قبل، نوعی سمبولیسم در آثار او وجود دارد که به عقیدهی خودش برگرفته از دوران کودکی و خیالپردازیهای بسیار زیاد اوست. او هنرمندی است که از محیطهای خاص و برخورد با اقشار مختلف مردم تأثیر پذیرفته. قادرینژاد از حضور در خانهی سالمندان، قهوهخانهها، محلات فقیرنشین، بیمارستانهای معلولان و روانی و نویسندههایی مثل دانته برای الهام گرفتن استفاده کرده است.
زندگی در روزگاری که هنر وارد عرصهی اجتماعی میشود
قادرینژاد که از نقاشان انقلاب هم محسوب میشود، میگوید که فعالیت هنری دغدغهمندش دربارهی انقلاب ۱۳۵۷ را قبل از این سال شروع کرده بوده و این موضوع به نمایشگاههای او در تالار عبید و دوران دانشجوییاش بازمیگردد. در سال ۱۳۵۸، زمانی که قادرینژاد سال سوم دانشکدهی خود را میگذراند، تجربهی ورکشاپی در باغ فردوس به سفارش موزهی هنرهای معاصر بههمراه هانیبال الخاص، مسعود سعدالدین و صفرزاده و بهرام دبیری داشت. او دربارهی حال و هوا و شوق و فعالیتهای زیاد هنرهای تجسمی آن روزگار میگوید و از نمایشگاهی یاد میکند که در سال ۱۳۵۹ در دانشکدهی هنرهای زیبا تحت عنوان «همبستگی» برگزار شده بود که بینظیرترین نمایشگاه از لحاظ کثرت بازدید عمومی بوده است. در همان سالها او شروع به ترسیم دیوارنگارههای فیگوراتیو از مردمی میکند که نقش اصلی این انقلاب را به دوش میکشیدند. افرادی در حال حرکت، خمشده، درمانده و خونین، به پا خواسته و راستقامت که نشان از برداشت او از وقایع آن روزگار دارد. قادرینژاد از نقاشیهای دیواری و آثاری که بدون واسطه در معرض دید عموم قرار میدادند تحت عنوان نمایشگاه خیابانی یاد میکند که در آن مردم رهگذر از تصویر دیوارنگارهها بازدید کرده و حتی در مورد آنها بحث و گاهی جدل میکردند.
ازجملهی این نقاشیها، دیوارنگارهای بود که او بههمراه مسعود سعدالدین و الخاص بر روی دیوار دانشکدهی هنرهای زیبا اجرا کرده و نقاشیهایی در کوچهی دربند عزیزی، که اکنون عکسهایی از آنها باقی مانده است.
اگرچه که این دست دیوارنگارهها بهمرور زمان و گاهی تعمداً، پاک شدهاند ولی در کنار سایر آثار نقاشی آن دوران، بیانگر اشتراکات حسی مردم و هنرمندان دوران انقلاب است. او میگوید بهجز دیوارنگارهها، از نقاشیها و تابلوهای نمایشگاهی آن دوره هم چیزی بهجز تعدادی طراحی که احمد شاملو در کتاب جمعه شمارهی ۱۳ در آبان ۵۸ چاپ کرده، باقی نمانده است.
تأثیرات جنگ و انقلاب بر ماهیت آثار
به عقیدهی قادرینژاد با شروع جنگ تحمیلی، هنر تجسمی وارد رکود کوتاهی شد و بعد از آن هنرمندان به لحاظ تکنیکی وارد مرحلهی جدیدی به دور از شعارزدگیِ اوایل انقلاب شدند و نوعی بازیابی اتفاق افتاد. او در این دوره همچنان از مردم میگوید و فضای کاری خود را متأثر از دوران جنگ میداند. او میگوید در آن دوران حتی نقاشیهای برگرفته از عناصر و طبیعت بیجانش هم ناخواسته تحتتأثیر وقایع اجتماعی قرار میگرفتند. او درد و رنج مردم را به تصویر میکشید و در نهایت با تأثیر پذیرفتن عمیق از وقایع چندین سالهی ایران و تلاطمی که مردم در سالهای اخیر پشت سر گذشته بودند و با محفوظات کودکی و نوجوانی و به گفتهی خودش تأثیر تصویرگری افسانههای کردی علی اشرف درویشیان در آن سالها به لحاظ بُعد اجتماعی، بهسمت ماهیتهای فکری و اساطیری ایرانی گرایش پیدا میکند. از آن به بعد نقشمایههای اساطیری، پای خود را به آثار این نقاش فیگوراتیو باز میکنند و تاکنون نیز سایهی ماندگاری از خود در همهی آثار او به جا گذاشتهاند.
قادرینژاد در آثار خود به صلابت، غم، شهامت، ویرانی حکومت پیشین و بهطور کلی انگیزههای مشترک بشری، اساطیر ایرانی و شاهنامه پرداخته است.
سبک کاری در نقاشی
میتوان گفت که آثار قادرینژاد بهدلیل بازنمایی هیجانات و احساسات درونی انسانی با استفاده از خطوط و رنگهای متضاد در دستهبندی مکتب نقاشی اکسپرسیونیسم قرار میگیرد.
در آثار او، هیچ چیز مهمتر و برجستهتر از خط خودنمایی نمیکند و بهعکسِ بسیاری از آثار که رنگ بر خط برتری دارد، در آثار او خط و ریتم و حرکت از عناصر مهم و جلوهگر هستند و بعد از آن رنگ، بهعنوان عنصر دوم استفاده میشود. سبک کاری قادرینژاد، فیگوراتیو بر زمینهی اغلب آبستره (اگرچه که سبک کاری اصلی او آبستره نیست) با خطوطی محکم و پرکشش است که مخاطب را به عمقی از احساسات او میکشاند و این خط پیوسته و درهمتنیده، کل فضا را (گاهی بهمثابه زمینه) احاطه میکند، بهطوری که گاهی غلبهی رنگ مشکی خطوط، نگاه مخاطب را تحتتأثیر خود قرار میدهد.
قادرینژاد بهطور کلی تحتتأثیر گویا، اوروسکو، پیکاسو و کلویتس است. بعد از سالها تجربهی نقاشی عناصر بیجان و سبک رئال، احساس نیاز به خلق آثاری سمبولیک در او پیدا میشود و در نهایت نظام فکری او در این قالب به نمایش در میآید.
کریم نصر، نقاش و تصویرساز، در یادداشتی دربارهی آثار نیلوفر قادرینژاد میگوید: «نیلوفر قادرینژاد چند سالی است که به اسطورهها علاقه نشان میدهد. همهی نمایشگاههای اخیر او موضوعی اسطورهای داشته است. او با سلیقهای که در نقاشی آکادمیک دارد، در هر نمایشگاه اشتیاقش برای بازنمایی رفتار، حرکات و احساس انسانی را با تصویرسازی داستانهای اسطورهای نشان میدهد. بیشترین تلاش او برای به تصویر کشیدن افسانههای قهرمانی، معطوف به احساس بیننده است. او در این طراحیها میکوشد با استفاده از خطوط درونی، تأثیر طراحی خود را به بیشترین حد برساند و این عمل، یعنی ترسیم اندام بهشکلی حسی و درست، عامترین درکی است که بسیاری از هنرمندان حرفهای از طراحی دارند.»
اما به عقیدهی او هر کسی که در هنر گامی بردارد، به بشریت خدمت کرده است و این گونه نیست که هنر را بتوان در قالب خاصی جستوجو و دستهبندی کرد.
دورههای کاری
قادرینژاد در دورهی حدوداً پنجاه سالهی کاری خود، بیش از سی سال سابقهی تدریس طراحی و نقاشی در دانشگاه هنر تهران، آموزشگاههای مهرین، لاله و ماه مهر و شش سال تدریس در دانشگاه آزاد تهران مرکز و معماری را دارد. او عضو پیوستهی انجمن نقاشان ایران است و همانطور که قبلتر اشاره شد در عرصهی نقاشی دیواری و تصویرسازی کتاب هم فعالیت دارد. او تاکنون بیش از صد و پنجاه نمایشگاه انفرادی و گروهی در داخل و خارج از کشور برگزار کرده و در سه اکسپو هفت نگاه، چهار بینال نقاشی و چهار نمایشگاه ۷ مارس بهمناسبت روز جهانی زن شرکت داشته و جایزه دریافت کرده است.
نمایشگاههای انفرادی
ازجمله نمایشگاههای انفرادی او میتوان به شورای هنرمندان و نویسندگان در سال ۶۰، کارگاه هنر سال ۶۹، نمایشگاه خصوصی از کارگاه در سالهای ۶۹ تا ۷۷، گالری افرند سال ۷۷، گالری الهه از سال ۷۹ تا ۸۴ و سال ۸۶ و نمایشگاه در نگارخانهی ماه مهر در سال ۹۰ اشاره کرد.
نمایشگاههای گروهی
• نمایشگاه دو نفره در تالار عبید دانشگاه هنرهای زیبا و دانشکدهی هنرهای زیبا، هفتهی همبستگی، سال ۵۷
• نمایشگاه گروهی در موزهی هنرهای معاصر ایران، سال ۵۸
• نمایشگاه خانهی هنرمندان و نگارخانهی هور، سال ۸۴
• گالری طراحان آزاد، مروری بر آثار انفرادی از طرف انجمن نقاشان، سال ۸۵
• خیریه برای کودکان سرطانی نیاوران و شرکت در اکسپو تالار وحدت، سال ۸۷
• منتخب سه نسل گالری پاسارگاد، نمایشگاه گروهی سال ۸۸
• چهار دوره شرکت در نمایشگاه ۸ مارس و روز زن
• چهار دوره شرکت در بینال نقاشی
• سه دوره شرکت در اکسپو هفت نگاه
• دو دوره شرکت در نمایشگاه زلزلهزدگان بم در خانهی هنرمندان