مجله میدان آزادی: سنت نوروزخوانی از سنتهای زیبا و دیرین موسیقی نواحی ایران امروز و ایران بزرگ است. استاد «جهانگیر نصری اشرفی» پژوهشگر سرشناس حوزهی موسیقی نواحی ایران در مجموعه یادداشتهایی با عنوان «نوروزخوانی در ایران و جهان» برای مخاطبان مجله میدان آزادی از سنت نوروزخوانی در ایران و کشورهای دیگر منطقه مانند افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان حکایت میکند. اولین قسمت از این جستار را اختصاصا در صفحهی پانزدهم از پروندهی «شاخههای درخت باربد» مجله میدان آزادی بخوانید:
مقدمه
نوروزخوانی فارغ از اهمیت هنر آوازی و شعر هجایی و بداههپردازی ممتاز آن، یکی از مهمترین پدیدههای فرهنگی تمام دوران ملوکالطوایفی در فرهنگ ایرانی است. تنها چند روز پیش از آغاز نوروز و برآمدن سال نو، نوروزخوان و همراه او (همخوان/ پیخوان) به ناگاه و بیخبر بر درگاه یکایک خانهها ظاهر شده و بهار، سرسبزی، فراوانی و آب و آفتاب را بر همگان بشارت میدهد. مفاهیم و کارکرد چندوجهی نوروزخوانی تقریباً با هیچ یک از مقامها، لحنها، آیینها و مراسم موسیقایی قومی و ملی در گسترهی فرهنگ ایرانی قابلقیاس نیست. این مراسم موسیقایی با ساختاری فکورانه و با اتکا به علایق جوامع دامدار و کشاورز، به نوروز و ظرفیتهای ژرف آن میپردازد و جنبههای مختلف فکری، فلسفی، تاریخی، اجتماعی و معیشتی جوامع انسانی در ایران را در جایگاه رسانهای بیبدیل ارائه میدهد. روح درونی لحن و متن نوروزخوانیها در فرهنگ ایرانی در درجهی اول حامل پیام نوزایی نوروز و دیگرگونیهای چشمگیر حیات انسانی، جانوری و گیاهی است.
نوروزخوان، علاوه بر بشارت نوروز که آبستن بهار و رویش است، همگان را به عشق و دوستی دعوت میکند و با استعانت از داستانهای گوناگون اساطیری، حماسی، تاریخی و دینی همراه با روایات حکمی یک بار دیگر سرشت و سرنوشت انسان را به او یادآور شده و همگان را همانند بهارِ پیش رو، به داد و دهش فرامیخواند.
نوروزخوانی که تا چند دههی پیش در سراسر گسترهی فرهنگ ایرانی، آیینی متداول و همگانی بوده، از معدود آیینهای موسیقایی و خنیایی کهن ایرانی به شمار میرود. بر اساس برداشت از برخی گونههای قدیمی ترِ این فرم از شعر و موسیقی که از منابع شفاهی و مجریان سالخورده شنیده و ضبط شده، میتوان استنباط کرد که نوروز خوانی پیش از اسلام نهتنها در دو سوی البرز و برخی نواحی آسیای مرکزی و افغانستان، بلکه در میان بسیاری از اقوام کشور پهناور ایران رواج داشت. نمونههای قدیمی این آیین از نظر فرم و ساختار مبتنی بر بداههخوانی و بداههسرایی و از نظر مضمون در ستایش پروردگار، مدح شاهان و ملوک و در توصیف بهار و جلوههای آن است. ضمن اینکه ستایش و تکریم صاحبان منازل و حرفهها نیز برای اخذ صله و انعام، بخش پایانی مضامین اشعار را در نوروز خوانی تشکیل میدهد.
با آمدن اسلام و پذیرش این دین از سوی ایرانیان، نوروزخوانان مضامین آن را با برخی روایات و احادیث دین اسلام و بهخصوص مذهب شیعه آمیختند و بدین طریق آن را با اعتقادات و باورهای نویافتهی ساکنان نجد ایران و برخی نواحی همجوار، هم سو و هماهنگ ساختند. تا چند دهه پیش این مراسم موسیقایی در برخی نواحی تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و ایران (مازندران، استان سمنان [کومش]، طالقان، گیلان، تالش، الموت، گلستان و سبزوار) رواج داشت. علاوه بر این گونهی دیگری از الحان و آواز نوروزی با عنوان بهاریهخوانی نیز در میان برخی از فارسزبانان ایران مرسوم بود. از اوایل دههی 1350 این آیین و موسیقی مربوط به آن رو به فراموشی گذارده و در حال حاضر مشاهدهی چنین مراسمی استثنایی و بسیار نادر است.
ادامه دارد ...