مجله میدان آزادی: در صفحهی هجدهم پروندهی «شاخههای درخت باربد»، قسمت جدیدی از مجموعه یادداشتهای «نوروزخوانی در ایران و جهان» را به قلم آقای «جهانگیر نصری اشرفی» به مخاطبان مجله تقدیم میکنیم.
موسیقی نوروزخوانی
موسیقی نوروزخوانیهای مناطق بررسیشده متکی و برگرفته از گروهی نغمههای ساده هستند که وجه مشترک همهی آنها توالی و تکرار پیاپی جملات موسیقی است. در بسیاری از موارد این نغمهها شباهت نزدیکی با برخی ریزمقام -ترانکهای- هر منطقه داشته و بهصورت آشکاری تحتتأثیر آنها هستند. بهرغم تفاوت در مایگی نوروزخوانیهای مناطق مختلف، نغمههایی با مایگی بیات ترک، شور دشتی، دوگاه، سه گاه، چهارگاه و همایون بیشتر اجرا میشوند. به همین خاطر نوروزخوانیهای مناطقی چون گلستان، سمنان، مازندران، گیلان و طالقان اغلب با مایگیهای فوق است. در این میان، مایگی موسیقی نوروزخوانیهای تالش بیشتر در ابوعطاست. باید متذکر شد که ملاحظهی برخی نغمات در پردههای شوشتری و همایون در نوروزخوانیهای نواحی مختلف حکایت از کوچ و اسکان برخی اقوام غیربومی به منطقه داشته یا بهواسطهی چارواداران و شعرخوانهای دوره گرد از دیگر نواحی ایران اخذ شدند. در پارهای نقاط از جمله در مناطقی از کولاب و بالا آب تاجیکستان، بخارای ازبکستان، هرات افغانستان و خرقان و بسطام در ایران، کودکان و نوجوانان بر اساس سنتی قدیمی بهصورت جمعی کار همخوانی در نوروزخوانی را انجام می دادند. عمل هم خوانی در نوروزخوانی های تالش ایران گستردهتر و طولانیتر بودهاست. از همین رو صدای خوش و تسلط بر شعر و آواز نوروزخوانی، شرطی اساسی جهت انتخاب فرد کیسه دار در این منطقه محسوب میشدهاست. در استان گلستان نغمههای نوروزخوانی بیش از آنکه تحتتأثیر موسیقی ایرانی و مناطق استاربادی یا تبریزبان باشد، متأثر از موسیقی کومشی و بهویژه نوروزخوانیهای مناطق شاهرود، خرقان و بسطام است.
داستان پردازی در نوروزخوانی
بهجز اشعار توصیفی، رثایی و وجود مضامین ستایشگرانه و مدح و منقبت در نوروزخوانی، وجود و حضور شماری از نقل ها و داستان های اساطیری-دینی که گاه رنگی از حماسه نیز دارد، جالبتوجه است. این موضوع از یک سو بیانگر نقش و اهمیت قصهپردازی و قابلیت این سازه در جلبتوجه اذهان عمومی در هر شرایط و موقعیتی است و از دیگر سو مبین آگاهی شعرخوانان و نوروزخوانان از تأثیر این گروه از نقلها در مجذوب ساختن مخاطبان و در نتیجه معطوف کردن احساس و ادراک آنها به موضوعات اصلی است. این وام گیری علاوه بر اینکه بهعنوان رویهای معمول و باقدمت در خدمت حفظ و تثبیت نقل ها قرار می گرفت، همچون سنتی ارجمند حوزه ی وسیعی از سازههای موسیقایی-آوازی را تحتتأثیر خود قرار میداد. این تحول از دو منظر، یعنی دگرگونسازی نقلها از طریق تسویه و لایروبی لایههای کهنهشده، فرسوده و غیرجاذب و همچنین از نظر روزآمد کردن فرمهای ناکارآمد در ارائهی نقل های منظومه ای-روایی قابلارزیابی است. نمونه هایی ناب و پرکشش از اینگونه نقل ها، در نوروزخوانیهای البرز متجلی است. هرچند نوروزخوانی از نظر خاستگاه و زمینه های کاربردی ژانری مستقل از نقلها بوده و شخصیتی ویژه دارد، اما حضور چند نقل شاخص اساطیری و دینی در نوروزخوانی، شگردها و نیز تأثیرات مربوط به نقالی را در این سازه دخیل کردهاست. این مسئله در بدو امر ممکن است از انگیزههای اعتقادی برخوردار بوده و با هدف پالایش مضامین نوروزخوانی از القائات بددینی و مجوسی و جهت مصون نگه داشتن و حفظ و بقای آن از سوء ظن و حملات معتقدان دین جدید (اسلام) صورت گرفتهباشد. از نمونه نقلها و داستان های استفادهشده در نوروزخوانی میتوان از داستان سرگذشت یوسف و زلیخا، داستان نوح پیامبر و حکایت طفلان مسلم نام برد.
ادامه دارد