مجله میدان آزادی: فیلم «تلماسه: بخش دوم» (Dune: Part Two) به کارگردانی دنی ویلنوو، به زبان انگلیسی در کشور آمریکا ساخته شد. نقد و بررسی این فیلم را به قلم خانم «راضیه کاظمزاده ایرانشهر» در فصل جدید پرونده «جایزه سینمایی اسکار» بخوانید:
فیلم «تلماسه: بخش دوم» (Dune: Part Two) یکی از برجستهترین نمونههای سینمای بلاکباستری مدرن است که نشان میدهد چگونه میتوان ترکیبی از کیفیت هنری و جذابیت عامهپسند را ارائه کرد. سابقهی «تلماسه ۱» با نامزدی در ده رشتهی اسکار ۲۰۲۲ و در نهایت کسب شش جایزه، توقع و اشتیاق مخاطبان را بهخصوص برای جایزهی اسکار ۲۰۲۵ بسیار بالا برده است.

پوستر «تلماسه2» ساختهی «دنی ویلنوو»
داستان تلماسه ۲
پس از رویدادهای قسمت اول، پل آتریدیس با فرمنها متحد میشود تا انتقام خاندانش را از هارکوننها بگیرد و سیارهی آراکیس یا همان تلماسه را بازپسگیرد. در این مسیر، پیشگویی شده پل «نجاتدهنده» است و در میان فرمنها جایگاه ویژهای پیدا میکند. اما او باید میان پذیرش این سرنوشت مقدر و دنبال کردن خواستههای شخصیاش یکی را انتخاب کند.
با شدت گرفتن جنگ میان فرمنها و ارتش خاندان هارکونن، پل با آزمونهای دشواری مواجه میشود: از اثبات شایستگی خود بهعنوان رهبر، تا رویارویی با دشمنان سرسخت و گرفتن تصمیماتی که آیندهی آراکیس و کهکشان را رقم خواهد زد. رابطهاش با چانی، کشمکشهای درونی و فشار خاندانهای قدرتمند کهکشانی، اوضاع را پیچیدهتر میکند.
این داستان با نبردهای حماسی، اتحادهای غیرمنتظره و افشای رازهایی همراه است که مسیر پل را یا بهسوی قدرت بیپایان هدایت میکنند یا او را به نابودی میکشانند. آیا پل میتواند آراکیس را آزاد کند و عدالت را برقرار سازد، یا در میان بازیهای سیاسی و سرنوشت ازپیشتعیینشده گم خواهد شد؟ بد نیست یادآوری کنیم که فیلمنامهی تلماسه، اقتباسی از رمان «فرانک هربرت» است و «تلماسه ۱» بابت این اقتباس تا نامزدی اسکار پیش رفت.
سینمای بلاکباستری
همانطور که گفتم تجمیع این روایت با سینمای بلاکباستری در نوع خود بینظیر است. سینمای بلاکباستری عموماً به آثاری گفته میشود که با بودجههای کلان تولید شده و مخاطبان گستردهای را هدف قرار میدهند. این فیلمها معمولاً از جلوههای بصری و اکشن پرهزینه برخوردارند و داستانی جهانشمول را روایت میکنند. عموماً این فیلمها پر هستند از بازیگران مشهور که فروش فیلم را تضمین کنند. البته بازاریابیهای گسترده و جهانی نیز در دستور کار این نوع سینما قرار دارد.
در مورد «تلماسه ۲» جلوههای بصری آن بسیار برجسته است. «دنی ویلنوو» با همکاری تیمی از بهترین هنرمندان صنعت سینما، دنیای بیابانی آراکیس را با تمام جزئیات آن زنده کرده است. بیابانهای وسیع، کرمهای عظیمالجثهی شنزار و طراحی معماری خاندانهای مختلف، نهتنها یک تجربهی بصری غنی بلکه یک جهانسازی بینظیر را ارائه میدهند. این رویکرد دقیق به جزئیات، فیلم را از بلاکباسترهای سطحی و صرفاً پرخرج متمایز میکند.
از طرفی درحالیکه بسیاری از بلاکباسترها روی اکشن و هیجانزده کردن مخاطب تمرکز دارند، «تلماسه ۲» تلاش دارد عمق داستان را حفظ کند. روایت فیلم نه تنها به درگیریهای سیاسی و نظامی میپردازد، بلکه به مسائل فلسفی همچون رهبری، سرنوشت و مسئولیت اخلاقی نیز توجه دارد. این ویژگی، آن را به اثری متمایز در میان بلاکباسترها تبدیل کرده است.

«تیموتی شالامی» در نقش «پل اتریدیز» و «ربکا فرگوسن» در نقش «لیدی جسیکا»، بازیگران فیلم «تلماسه2»
چینش حرفهایها در تلماسه 2
«تیموتی شالامی»، «زندایا»، «ربکا فرگوسن»، «خاویر باردم» و «آستین باتلر» بهعنوان بازیگران سرشناس در این اثر، نهتنها محبوبیت اثر را در سطح جهانی بالا بردهاند، بلکه توانستهاند عمق شخصیتهای پیچیدهی فیلم را نیز بهخوبی به نمایش بگذارند.
ایجاد تعادل بین سرگرم کردن مخاطب و ارائهی یک اثر هنری کاری است که دنی ویلنوو با «تلماسه ۲» بهخوبی از عهدهی آن برآمده است. او سعی کرده به اصالت داستان اهمیت داده و اقتباسی وفادار به جزئیات فلسفی و علمیتخیلی را از رمان «فرانک هربرت» ارائه دهد.
با نگاه دقیقتری به بازیها متوجه میشویم که «تیموتی شالامی» در نقش پل آتریدیز نمایش فوقالعادهای دارد. او حتی نسبت به نسخهی اول بازی قابل قبولتری را ارائه داده و میتواند بهخوبی تضادهای درونی شخصیت پل را نشان دهد. شالامی سیر تکامل یک جوان بیتجربه را نشان میدهد که رهبری کاریزماتیک میشود و آیندهی یک سیاره به تصمیمات او وابسته است.
«ربکا فرگوسن» در نقش لیدی جسیکا، همچنان یک شخصیت پیچیده و قدرتمند باقی میماند. او در عین حال که به پسرش وفادار است، با درگیریهای درونی خود نیز دستوپنجه نرم میکند. «زندایا» در نقش چانی، حضوری پررنگتر نسبت به قسمت اول دارد و رابطهی عاشقانهی او با پل بهشکل مؤثری به تصویر کشیده شده است. هرچند، برخی منتقدان معتقدند که فضای بیشتری میتوانست به توسعهی شخصیت او اختصاص داده شود. «خاویر باردم» در نقش استیلگار و آستین باتلر در نقش فیض-رائوتا نیز به روایت عمق و تنوع بیشتری بخشیدهاند. «دنی ویلنوو» همچنین در همکاری با فیلمبردار مشهور، «گریگ فریزر»، تصاویری خلق کرده که همچنان بیننده را مبهوت میکنند. سیارهی آراکیس با تمام بیابانهای گستردهاش بهشکلی واقعگرایانه به تصویر کشیده شده و حس خفقان و گرمای طاقتفرسای این سیاره را منتقل میکند.
طراحی صحنه و لباس نیز تحسینبرانگیز است. لباسهای فرمنها و زرههای خاص آنها، در کنار معماری باشکوه آراکیس، به جهانسازی فیلم عمق بیشتری میبخشد. صحنههای اکشن، بهویژه نبردهای فرمنها و ارتش هارکونن، با دقت و هیجان خاصی طراحی شدهاند.
«هانس زیمر»، آهنگساز برجسته، موسیقی متنی خلق کرده که نهتنها حالوهوای فیلم را تقویت میکند، بلکه بهتنهایی یک اثر هنری است. استفاده از صداهای اصیل و سازهای غیرمعمول برای ایجاد حس بیگانگی سیارهی آراکیس، یکی از نقاط قوت فیلم است. صداگذاری دقیق فیلم، از صدای شنهای بیابان گرفته تا غرش ماشینهای عظیمالجثه، به ایجاد تجربهای عمیقتر برای مخاطب کمک میکند. البته میتوان بهجای تعریف تمام این نقاط قوت فقط گفت زیمر برای «تلماسه ۱» اسکار موسیقی متن را از آن خود کرد و بالتبع «تلماسه ۲» نیز درصدی از موسیقی «تلماسه ۱» را در خود دارد!

«زندایا» در نقش «چانی»، بازیگر فیلم «تلماسه2»
نقدهای جدی به تلماسه ۲
هنر «تلماسه» را گفتیم، عیبهایش را نیز بگوییم:
یکی از جنبههای قابل انتقاد «تلماسه» نگاه از بالا به پایین و شاید بدبینانهی نژادپرستانه به تصویرسازی فرمنها بهعنوان جامعه است. جامعهای متشکل از افراد رنگینپوست که در نهایت، تحت رهبری تیموتی شالامی، یک شخصیت سفیدپوست، قرار میگیرند. این موضوع بهحدی گلدرشت در تصویر گنجانده شده که بهراحتی میتوان عمد ویلنوو را در آن دید. این رویکرد در «تلماسه ۲» نیز به گونهای ادامه مییابد. ما شاهد هستیم که چندین شخصیت به این نکته اشاره میکنند که مسیحای حقیقی آراکیس باید از میان خود فرمنها باشد، نه یک خارجی. در همین حال، لیدی جسیکا (با بازی ربکا فرگوسن) از این تردیدها آگاه است و در پشت پرده با استفاده از قدرتهای بنه جزریت سعی میکند کنترل اوضاع را به دست بگیرد. اما پل آتریدیس بهجای یک قهرمان فعال، نقشی منفعل داشته و گویا به ناجی بودن تمایلی ندارد و بیشتر درگیر کشمکشهای درونی و پذیرش جایگاهش است تا پیش بردن اقدامات قاطع.
از طرفی «تلماسه ۲» با وجود اینکه قصد دارد مضامین عمیقی را مطرح کند، عملاً در پرداخت کامل آنها ناتوان مانده و به سطحیترین حالت ممکن از روی مفاهیم عبور کرده و حتی جایی آنها را رها میکند. درست است که این اثر برخلاف زمان طولانیاش، اصلاً خستهکننده نیست و ضرباهنگ سریع و روایت پرتنش آن مخاطب را خسته نمیکند، اما بلاتکلیفی و انفعال پل، بهتدریج روایت را از پویایی میاندازد. در نهایت، ویلنوو این کندی را با یک پردهی سوم نفسگیر جبران میکند؛ پایانی تکاندهنده که مخاطب را میخکوب کرده و در گیجی یک پایان خاص نگه میدارد.
عظمت عظمت و باز هم عظمت
«تلماسه ۲» اگرچه ایراداتی دارد، اما اثری ناامیدکننده محسوب نمیشود. تصاویر این فیلم بهحدی باشکوه و تأثیرگذارند که نمیتوان از آنها چشم برداشت. کرمهای شنی غولپیکر، طوفانهای شن مهیب، طراحی لباسهای پیچیده، مناظر خیرهکننده، وسایل نقلیه و تکنولوژی و موسیقی متنی که هانس زیمر با دقتی تحسینبرانگیز خلق کرده، همگی «تلماسه: بخش دو» را به اثری دیدنی تبدیل میکنند. حتی اگر فیلم در پرداخت برخی جنبههای داستانی به موفقیت کامل نرسیده باشد، بدون شک در زمینهی طراحی و تولید، یک پیروزی چشمگیر است.