مجله میدان آزادی: در هفتههای اخیر صددام ساخته پدرام پورامیری با تهیهکنندگی حامد رشوند به جدول اکران عمومی سینماهای ایران اضافه شده است و فروش قابل توجهی هم داشته است. به همین بهانه نقد و بررسی این فیلم را به قلم آقای صدرالدین عالینژاد برای شما فراهم کردیم:
همهچیز درباره فیلم صددام
پیش از اینکه وارد نقد فیلم بشویم با هم اطلاعات کلی فیلم اعم از داستان، عوامل، جوایز و میزان فروش فیلم را مرور کنیم:

نمایی از فیلم صددام با حضور رضا عطاران
خلاصه داستان فیلم صددام
فیلم قصه یک مرد ایرانی در دهه شصت است که در زمان جنگ به طور اتفاقی به اسارت نیروهای حزب بعث عراق درمیآید و به دلیل شباهت زیاد به صدام (رئیسجمهور خودخوانده و دیکتاتور عراقی) تبدیل به یکی از بدلهای او میشود. این بدل شدن برای او ماجراهایی را رقم میزند، مخصوصا وقتی قرار میشود برای ماموریتی عازم ایران شود.
بازیگران و مهمترین عوامل فیلم صددام
کارگردان فیلم پدرام پورامیری است و پورامیری نویسندگی صددام را همراه با رضا فخار انجام داده است. بازیگر نقش اصلی فیلم رضا عطاران است و او در این فیلم همچنین در مقام مشاوره فیلمنامه و کارگردان است. پریناز ایزدیار، آزاده صمدی، عباس جمشیدیفر، امیراحمد قزوینی و سیاوش چراغیپور از جمله دیگر بازیگران این فیلم هستند. سروش انتظامی موسیقی فیلم، حسن لشگری مدیریت فیلمبرداری و اسماعیل علیزاده نیز تدوین صددام را بر عهده داشتهاند.
جوایز و افتخارات فیلم صددام
صددام در جشنواره فیلم فجر سال گذشته شرکت کرد و علیرغم اینکه در هیچ رشتهای برگزیده سیمرغ نشد، اما توانست در سه رشته جشنواره چهل و سوم نامزد شود: بهترین چهرهپردازی (عباس عباسی)، بهترین طراحی صحنه (محمدحسین کرمی) و بهترین بازیگر نقش اول مرد (رضا عطاران).
نظر مردم و میزان فروش فیلم صددام
صددام علیغم اینکه تازه چند هفته است اکران شده است با فروش فوقالعاده خود توانسته جزو صدرنشینان اکران باشد و با بیش از شصت و هفت میلیارد تومان فروش بلیط، توانسته پس از دایناسور و موسی کلیم الله در جایگاه سوم پرفروشترین فیلمهای امروز سینمای ایران قرار بگیرد. صددام در اکران خود در جشنواره هم فروش قابل توجهی داشت. این دو فروش -مخصوصا همین فروش در اکران عمومی در این بازه زمانی اندک- نشان میدهد نظر عموم مخاطبان فیلم نسبت به فیلم نظر مساعدی بوده است، هرچند باید منتظر انتشار ریویوها و نقدها ماند. چه اینکه همواره اقبال به سینمای کمدی مخصوصا با حضور بازیگران سرشناس این عرصه زیاد است و از ریویوها و نقدها میشود فهمید آیا مردم از انتخاب و اعتماد خود به ژانر و اسامی راضی بودهاند یا نه.

پوستر فیلم صددام با تصویر رضا عطاران
نقد و تحلیل فیلم صددام
اما برویم سراغ نقد فیلم کمدی صددام و بررسیاش از چند نظر و منظر.
ایده فیلم صددام
یادم میآید وقتی بچه بودم و مدرسه نرفته بودم یا سواد خیلی کمی داشتم واقعا فکر میکردم «صدام» یعنی «صددام». یعنی آن آدم بد و بدجنسی که صدها دام و مین و ترفند جنگی علیه رزمندگان مظلوم ایرانی فراهم کرده است. اول فکر میکردم شاید این لقبی است که ما ایرانیها به او دادهایم. بعد که فهمیدم این اسم خود صدام است باز خیلی برایم سوال شد چرا یکنفر باید یک چنین اسم بدی برای خودش بگذارد؟! احتمالا اینجور ذهنیتها و سوالها برای خیلی از بچههای دیگری که همسن من بودند یا از من بزرگتر بودند و دوران کودکیشان را سالهای جنگ یا سالهای پس از جنگ شکل میداد مطرح بوده است، چون واقعا کلمه «صددام» در زبان فارسی «صدّام» خوانده میشود و خود کلمه «صدام» هم برای یک فارسیدان ناآشنا با زبان عربی معنای خاصی ندارد. همین، یعنی پدرام پورامیری ایده خوبی برای اسم یک فیلم عامهپسند پیدا کرده، برای بزرگسالانی که کودکیشان چنین ذهنیتی داشتند، و این ایدۀ اسم فیلم بخشی از ایدۀ کل فیلم است، ایدۀ اشتباهگرفتن صدام، که در فیلم شامل خود صدام است و برگرفته از موضوعی تاریخی است که مخصوصا پس از سقوط صدام تکریتی در رسانهها ضریبی عظیم پیدا کرد: صدام فردی است که چندین بدل بسیار شبیه به خود دارد! هردو بخش ایده به نظرم هوشمندانه و دارای پشتوانه تاریخی است.
درباره کارگردان صددام و قل دیگرش: پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری
وقتی میخواهیم از «پدرام پورامیری» حرف بزنیم ناخواسته یاد قل دیگرش میافتیم: «حسین امیری دوماری». این هر دو «امیری» جزو کارگردانان دهه هفتادی سینمای ایراناند و شاید بشود گفت جوانترین کارگردانهای سینمای ایران. هردو متولد 1373 ، هردو زاده کرمان، هردو فیلمنامهنویس و هردو با هم دوست و همکار. تقریبا در تمام پروژههای سینمایی این دو امیری با هم همکار بودهاند و جالب که اکثرشان فیلمهای اجتماعی بودهاند. امیریها در فیلم «شنای پروانه» و «سریال یاغی» (هردو با کارگردانی «محمد کارت») جزو گروه نویسندگان بودهاند و فیلمهای «جاندار» و «یادگار جنوب» را با هم نوشتهاند و ساختهاند.
نکته قابل توجه اینجاست که هردو امیری پس از این پیشینه، امسال به طور مستقل با یک کمدی از جنس سینمای بدنه و فیلم تجاری وارد اکران شدهاند و هماکنون فیلمهایشان با هم در حال رقابت است. پورامیری با صددام و امیریدوماری با کوکتل مولوتوف (که قبلا درموردش نوشتهایم). خیلی جالب است که کارگردانان دهه هفتادی برخلاف کارگردانان قدیمی ایران، به همین زودی به این نتیجه رسیدند هنر برای آدم آب ونان نمیشود! و از همین اول باید رفت سراغ فیلمهای زرد و سینمای عامهپسند! به قول انوری:
ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم
کاندر طلب راتب هر روز بمانی
نی گوشهٔ کنجی و کتابی بر عاقل
بهتر ز بسی گنج و بسی کامروانی
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی
این تغییر مسیر را هم میتوان به فال نیک گرفت هم به فال بد! فال نیک از این جهت که اول جوانی بروی سراغ ساخت چنین فیلمهایی و حسرت ثروت تلنبار نکنی بهتر است که در کهنسالی و بعد کلی فیلم هنری در سالهای وقار قصد ابتذال کنی و فال بد از آ جهت که آنها که چنان آغازهای هنری و درخشانی داشتند چنین شدند، اینان که چنین جوانیهایی داشته باشند چه خواهند شد!
مقایسه صددام و کوکتل مولوتوف
نقد را با مقایسه دو فیلم تازه دو امیری ادامه میدهیم: هردو فیلم در ژانر کمدی عامهپسند ساخته شدهاند، هردو با حضور بازیگران کمدی مشهور همراهند، هردو از همان خط داستان کلیشۀ گیرافتادن یک آدم ابله و فاقد ایدئولوژی و فاقد جدیت در وضعیتهای ایدئولوژیک جدی تاریخی قصه خود را درآوردهاند، کوکتل مولوتوف در تاریخ انقلاب و صددام در تاریخ جنگ (دو تاریخی که سریال زیرخاکی هردو را پیموده بود!). این از مقایسهای در وضعیت ساخت.
اما در میزان موفقیت اولین مقایسهای که بین این دو فیلم به چشم میآید در فروش فیلم است. در جدول فروش فیلمهای اکران، صددام به راحتی کوکتل مولوتوف را پشت سر گذاشته است و در ادامه خواهیم دید فاصله دو فیلم بسیار بیشتر هم خواهد شد. چه اینکه اکنون کوکتل مولوتوف با سیزده هفته فروش چهارم است و صددام فقط با سه هفته فروش سوم.
اما این وضعیت فروش چندان غیرمنطقی نیست چه اینکه از نظر هنری نیز صددام هم پیرنگ و ایدههای قویتری دارد هم واقعا در سکانسهایی فیلم خندهدار و عامهپسندی است، اما کوکتل مولوتوف فقط قرار بوده عامهپسند و خندهدار باشد (قبلا در نقد کوکتل مولوتوف توضیح دادهایم) و این قرار برقرار نشده. همچنین در موضوع تحریف واقعیتهای تاریخی (چه اینکه میدانیم اگر یک کمدی سراغ تاریخ برود هم در کمدیبودن خود باید درست باشد هم در تاریخیبودن) صددام قطعا فیلم بهتری است و به نسبت کوکتل مولوتوف به شعور مخاطب توهین چندانی نمیکند.
اما مقایسه دیگر بین این دو فیلم میزان ابتذال و استفاده از شوخیهای رکیک جنسی است. در این مقایسه، قطعا کوکتل مولوتوف فیلم شریفتری است. صددام از اولین سکانسهایش تا آخر فیلم مخاطب را با شوخیهای رکیک جنسی بمباران میکند و قطعا بخشی از موفقیت و فروش خود را مرهون اینگونه شوخیهاست.
آیا صددام را میشود با خانواده دید؟
طبق آنچه در پاراگراف قبلی گفتیم پاسخ به این سوال بسته به وضعیت و فرهنگ خانوادگی هر فرد متفاوت است. در عرف عمومی خانوادههای ایرانی پاسخ به این سوال منفی است. این حجم از اشارات صریح جنسی، دیالوگهای اروتیک و شوخیهای مربوط به اعضای بدن نه مناسب کودکان و نوجوانان است نه مناسب فضاهای خانوادگی و دارای حریم. اگر علاقۀ زیادی به دنبالکردن اینگونه سینما دارید توصیه میکنیم یا تنها بروید یا با دوستان صمیمی و همسن خودتان. واقعا اگر از این نظر بخواهیم فیلم را بررسی کنیم میبینیم انگار همه انتقاداتی که در مورد سختگیری و سانسور در سینمای ایران وجود دارد شوخی است! صددام یک مثال!
آیا صددام یک فیلم خندهدار است؟
بله. حداقل به نسبت کوکتل مولوتوف میتوان با قاطعیت گفت صددام فیلم خندهداری است، دستکم در سکانسهایی فیلم واقعا مخاطب را میخنداند و به هدف اصلی خود در ژانر، یعنی کمدی برای مخاطب عامهپسند میرسد و این خندهداری هم مرهون شوخیهای مبتذل و غیراخلاقی فیلم است هم مرهون ایدهپردازی، پیرنگ و خط داستانی فکرشده فیلم؛ چه در ایده اولیه و چه پیرنگ داستان فیلم موقعیتهای پارادوکسیکال متعددِ بعضا کلیشهای و بعضا نو و تجربهنشدهای را به تصویر میکشد که مخاطب را به خنده میاندازد.
آیا صددام ارزش دیدن دارد و فیلم خوبی است؟
صددام از نظر هنری ارزش چندان زیادی ندارد و نمیخواهد هم داشته باشد، یعنی چنین ادعایی ندارد، فیلم فقط به دنبال فروش است و مخاطب سینمای تجاری کمدی در ایران خیلی آسانگیرتر از این حرفهاست. هرچند در بخشهایی مثل چهرهپردازی منصفانه است که بگوییم صددام تلاش هنرمندانه و خوبی داشته است و یا در پیرنگ خود مواجهه کمیک، هجوآمیز و تحقیرآمیز با فردی که برای سالها و و برای نسلها مظهر جنایت و مایۀ اندوه و خشم یک ملت بوده است قابل تأمل است. اما از نظر معنایی یا تاریخی فیلم قطعا چیزی به مخاطب اضافه نمیکند و سرانجام اما از نظر کمدی قابل قبول است و در لحظاتی میتواند مخاطب را بخنداند. پس اگر دنبال یک سینمایی جدی و ارزشمند و یک کمدی قدرتمند هستید این فیلم پیشنهاد مناسبی برای شما نیست، و شاید خود فیلم هم چنین ادعایی را ندارد، اما اگر میخواهید برای لحظاتی بخندید و مشکلی با ابتذال رایج در سینمای بدنۀ ایران ندارید، فیلم شاید ارزش یکبار دیدن را دارد. حقیقت این است که صددام به نسبت عموم فیلمهای کمدیِ سینمای بدنه و تجاری ایران، متوسط و مبتذل هست، ولی مزخرف نه و شاید به همین دلیل هم هست که سال گذشته جرات کرده و در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده است.

نمایی از فیلم صددام با حضور پریناز ایزدیار