مجله میدان آزادی: با انتخاب فیلم «علت مرگ: نامعلوم»، ساختهی «علی زرنگار» برای نمایندگی ایران در جایزهی اسکار، موجهای انتقاد زیادی از طرف مخاطبهای سینمای ایران به سمت مسئولان انتخابکننده رفت و جنجال زیادی به پا کرد. شما را دعوت میکنیم ریویوی نقد این فیلم جنجالی را از مجله میدان آزادی و به قلم محمدرضا جویباری بخوانید:

پوستر فیلم سینمایی «علت مرگ نامعلوم»
علت مرگ: نامعلوم؛ تلهفیلم یا نماینده اسکار؟
سینمای ایران در سالهای اخیر با موجی از فیلمهای کمهزینه و مستقل روبهرو شده که در ظاهر تلاش دارند نگاهی واقعگرایانه به جامعه بیندازند، اما در عمل اغلب در سطحینگری و ضعف فنی غرق میشوند. «علت مرگ: نامعلوم» تازهترین نمونه از این جریان است؛ فیلمی که در نخستین نگاه، مخاطب را بیشتر به یاد تلهفیلمهای تلویزیونی میاندازد تا اثری سینمایی. با این حال، همین فیلم با شگفتی، به عنوان نمایندهی رسمی ایران برای شرکت در رقابت اسکار معرفی شد؛ انتخابی که نهتنها تعجب منتقدان و مخاطبان را برانگیخت، بلکه این پرسش را پیش کشید که اساساً معیار انتخاب فیلمهای ایرانی برای مهمترین رویداد سینمایی جهان چیست؟

فیلم سینمایی «علت مرگ نامعلوم»
نقد فیلم علت مرگ: نامعلوم
اولین مواجهه با «علت مرگ: نامعلوم» تماشاگر را به شک میاندازد که آیا واقعاً با یک فیلم سینمایی طرف است یا تلهفیلمی کشدار و کمجان. چینش میزانسنها، نوع نورپردازی، طراحی صحنه و حتی بازی بازیگران، همه به اثری کمرمق و تلویزیونی شباهت دارد. فیلم، به لحاظ فرم و ساخت، در سطح تولیدات سادهی شبکههای استانی است و در هیچ بخشی نمیتواند از آن مرز فراتر برود.
مشکل اصلی فیلم، دوربین و میزانسن است. تقریباً تمام نماها با دوربین روی دست گرفته شده و لرزش مداوم آن بهجای القای حس اضطراب یا واقعگرایی، به خستگی و دلزدگی مخاطب منجر میشود. هیچ منطق زیباییشناسانهای پشت این لرزش دائمی نیست؛ نه در خدمت داستان است، نه به درک موقعیتها کمک میکند. تماشاگر مدام احساس میکند در حال دیدن پشت صحنهی یک فیلم ناتمام است تا تماشای اثری کامل و حسابشده.
از سوی دیگر، بازیها بهشدت تصنعی و ناهماهنگاند. هیچکدام از شخصیتها نه تیپ مشخصی دارند و نه ویژگی ماندگاری در ذهن مخاطب ایجاد میکنند. حتی بازیگرانی مانند «بانیپال شومون» و «علیرضا ثانیفر»، که معمولاً توانایی بازی در نقشهای دشوار را دارند، اینجا درگیر نوعی اجرای مکانیکی و فاقد احساس شدهاند. کارگردان نتوانسته هدایت درستی بر بازیها داشته باشد و این باعث میشود هیچ لحظهای از فیلم به عمق یا باورپذیری نرسد.
فیلمساز گاه تلاش میکند با نمادسازی و اشارههای استعاری، اثر را از سطح یک درام ساده فراتر ببرد. اما این تلاشها بیشتر به لفاظی شبیه است تا تأمل فلسفی. شخصیت پلیس در فیلم، چنان طراحی شده که گویی نماد یک حاکم است؛ کسی که از موضع بالا سخن میگوید، میل به تحقیر دیگران دارد و در عین حال، عذرخواهی گرفتن را همچون امتیازی از سوی خود میبیند. این تصویر نه واقعگرایانه است و نه هوشمندانه؛ بلکه باعث میشود فیلم در برخورد با مفاهیم اجتماعی، به شعاریترین شکل ممکن فروبغلتد. گفتوگوها پر از جملات غیرطبیعی و مصنوعیاند که به جای عمق دادن به موقعیتها، فیلم را به سمت درامهای پرمدعا و بیاثر میکشانند. نتیجه، فیلمی است که نه از لحاظ محتوا باورپذیر است و نه از لحاظ فرم تماشایی.

فیلم سینمایی «علت مرگ نامعلوم»
نگاه محتوایی به فیلم
«علت مرگ: نامعلوم» میخواهد دربارهی مسئولیت، عذاب وجدان و مرز میان قانون و انسانیت حرف بزند، اما چون ابزار دراماتیکی ندارد، در نهایت به گزارش رویدادهایی پراکنده تبدیل میشود. مرگ ناگهانی یک مسافر، بحث میان شخصیتها دربارهی انتقال جسد، و حضور پلیس در جاده، ظرفیتهایی برای یک درام موقعیت قوی داشت، اما فیلم در اجرا به دام تکرار، کندی و گفتوگوهای بیثمر میافتد. هیچ تعلیق یا کشمکشی دراماتیک وجود ندارد و گویی همهچیز در سطح باقی میماند.

فیلم سینمایی «علت مرگ نامعلوم»
حواشی و انتخاب جنجالی
اما شاید عجیبترین بخش ماجرا بیرون از خود فیلم باشد. «علت مرگ: نامعلوم» در شرایطی به عنوان نمایندهی رسمی جمهوری اسلامی ایران در اسکار معرفی شد که حتی در میان اهالی سینما هم شناختهشده نبود. بسیاری از منتقدان و رسانهها این انتخاب را «غیرقابل توجیه» و «توهین به سینمای ایران» دانستند.
در حالی که فیلمهای مطرحتری مانند «پیرپسر» و «موسی کلیمالله» شانس جدیتری برای معرفی داشتند، انتخاب ناگهانی فیلمی ناشناخته و ضعیف باعث شد بسیاری تصور کنند هدف از این تصمیم، اجتناب از حساسیتها و جنجالهای سیاسی بوده است. به عبارت دیگر، گویا تصمیمگیران ترجیح دادند فیلمی را بفرستند که نه تحسینبرانگیز باشد و نه بحثبرانگیز؛ فیلمی خنثی که کسی از آن دلخور نشود.
اما همین «بیخطر بودن» باعث شد به بزرگترین نقطهی ضف انتخاب امسال تبدیل شود. این فیلم نه تنها نمایندهی شایستهای برای سینمای ایران نیست، بلکه «بزرگترین توهین به هنر و سینمای ایران» است. در فضای مجازی نیز برخی کاربران به شوخی نوشتند که «علت مرگ سینمای ایران: نامعلوم» دقیقترین توصیف حال امروز سینمای رسمی کشور است.

«علی زرنگار»، کارگردان اثر «علت مرگ نامعلوم»
مشخصات و خلاصه داستان
فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به نویسندگی و کارگردانی «علی زرنگار» و تهیهکنندگی «مجید برزگر» در سال ۱۴۰۰ تولید شده است. در این فیلم «بانیپال شومون»، «علیرضا ثانیفر»، «ندا جبرائیلی» و «علیمحمد رادمنش» نقشهای اصلی را بر عهده دارند. مدت زمان فیلم حدود ۱۰۴ دقیقه است و محصول ایران محسوب میشود.
داستان فیلم روایت سفر شبانهی گروهی از مسافران است که نیمهشب از شهداد به سمت کرمان حرکت میکنند. در همان آغاز مسیر، یکی از مسافران جان خود را از دست داده و گروه برای رساندن جسد به پلیسراه در حرکت است. اما در میانهی راه، با توقف ناگهانی ون و درگیری میان سرنشینان، تنشها بالا میگیرد و حقیقتهای پنهان یکییکی آشکار میشوند. فیلم میکوشد از دل این موقعیت بسته، پرسشی دربارهی مسئولیت انسانی و اخلاقی مطرح کند، اما در نهایت در سطح باقی میماند.
«علت مرگ: نامعلوم» نه در فرم موفق است و نه در محتوا. اثری است که نه سرگرمکننده است و نه تأملبرانگیز؛ فیلمی که میخواست درامی فلسفی دربارهی مرگ و مسئولیت باشد، اما به تلهفیلمی بیرمق تبدیل شد. با این حال، انتخابش برای اسکار یادآور این حقیقت تلخ است که گاه در سینمای ایران، معیار انتخاب نه کیفیت هنری که مصلحتهای پشتپرده است. شاید همین تناقض، مهمترین دلیل باشد برای اینکه چرا این فیلم هنوز هم برای مخاطب، «نامعلوم» مانده است.