مجله میدان آزادی: در هفتۀ کتاب، همراه با فصل دوم رویداد نقد و تماشا که به اکران فیلمهای برگزیدۀ سینمای اقتباسی ایران و جهان اختصاص دارد، به سراغ فیلم «مهمان مامان» رفتهایم. «مهمان مامان»، فیلمی کمدی-خانوادگی به کارگردانی و تهیهکنندگی «داریوش مهرجویی» است که در بیستودومین دوره جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرده است و جزو یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. در ادامه ریویوی نقد و بررسی این فیلم را به قلم فاطمهبهار بخوانید و برای نوشتن ریویوی شخصی خودتان دربارۀ این اثر، به صفحه این اثر در سایت مجله سر بزنید:
سلام بر رودربایستیهای پرهزینه!
اگر سینما قرار است آینهای باشد برای تماشای خودمان، «مهمان مامان» احتمالاً آن آینهای است که بعد از تماشا، با یک لبخند شیرین و یک بغض خفه، از خودمان میپرسیم: «مگر میشود در چنین فقری هم چنین دستودلباز بود؟»
«مهمان مامان» یک درام کمدی-اجتماعی، محصول سال ۱۳۸۲ به کارگردانی «داریوش مهرجویی» است که یک مهمانی پاگشای ساده و بدون آمادگی قبلی را حکایت میکند. از آنجایی که مهمانداری در فرهنگ ایرانی از اهمیت ویژهای برخوردار است و به دلیل اضطرابی که برای حفظ آبرو ایجاد میکند، تبدیل به یک عملیات نجات محلهای میشود. مهرجویی، کارگردان کهنهکار و خالق شاهکارهایی چون «هامون»، این بار دوربینش را به دل محلههای قدیمی و خانههای حیاطدار تهران برده است تا بگوید: «مشکلات اقتصادی شاید تلخ باشند، اما همدلی محلهای هنوز زنده است.»
از تلاش برای تکرار یک تجربه موفق تا سینمای مردمگرا
مهمان مامان را میتوان تلاش مهرجویی برای بازگشت به تجربۀ موفق «اجارهنشینها» دانست. در مسیر هنری داریوش مهرجویی، که از دهۀ ۴۰ شمسی با «گاو» پایهگذار موج نو در سینمای ایران بود، نشاندهندۀ یک تغییر جهت آگاهانه به سمت سینمای مردمگرا و اجتماعی است. مهرجویی این بار با همکاری «وحیده محمدیفر»، فیلمنامهای را بر اساس داستان بلند «مهمان مامان» (۱۳۷۵) اثر «هوشنگ مرادی کرمانی» نگاشت تا تجربهای شیرین و پرمخاطب خلق کند. این فیلم نهتنها در بیست و دومین جشنوارۀ فجر سیمرغ بهترین فیلم را گرفت، بلکه با فروشی چشمگیر، به یکی از فیلمهای پرفروش سال ۱۳۸۳ تبدیل شود.
خلاصۀ داستان حول محور «عفت خانم» (با بازی گلاب آدینه) شکل میگیرد که باخبر میشود خواهرزادهاش «جناب سرهنگ» (با بازی امیر حسینی) به همراه نوعروسش (با بازی رویا عالمی) مهمان او خواهند بود. هستۀ بحران، وضعیت مالی وخیم خانواده است، چراکه شوهرش، «آقا یدالله» (با بازی هنرمندانۀ حسن پورشیرازی)، ماههاست حقوق نگرفته و خانه خالی از هرگونه بساط پذیرایی آبرومندی است. این اضطراب حفظ آبرو به اوج میرسد، بهخصوص وقتی آقا یدالله با تعارفات بیاندازهاش (که ریشه در آداب اجتماعی ایرانی دارد)، مهمانها را برای شام نگه میدارد. در این نقطه، ساکنان دیگر خانه، که هرکدام نمایندهای از اقشار مختلف جامعهاند، دستبهکار میشوند تا آبروی این خانواده حفظ شود.

قابی از فیلم سینمایی «مهمان مامان»
کرامت انسانی زیر سایه فقر
فیلم «مهمان مامان» در سال ۱۳۸۲ ساخته شد، در دورهای که جامعه ایران، اگرچه پس از دوران اصلاحات فضاهای مدنی و اجتماعی متفاوتی را تجربه میکرد و رونق اقتصادی آرام آرام فضای مرفهتری به نسبت دهههای گذشته برای مردم فراهم میکرد اما زیر پوست شهر، واقعیت دیگری نمایان بود. جایی که طبقه ضعیف جامعه همچنان با نگرانیهای جدی معیشتی دست به گریبان بودند. این فیلم به شکلی درخشان این واقعیت اجتماعی را ترسیم میکند که چگونه فقر و تهیدستی، کرامت انسانی و آبروی افراد را مستقیماً هدف قرار میدهد.
مهرجویی در مهمان مامان، از طریق فضاسازی یک خانه قدیمی با حیاط مشترک، به خوبی فرهنگ و سنتهای محلههای سنتی ایران را به تصویر میکشد. این حیاط، تبدیل به یک جهان کوچک میشود که در آن کارگر، دانشجو(آقای دکتر با بازی امین حیایی)، دستفروشِ معتاد (یوسف با بازی پارسا پیروزفر) و مهاجر جنگزده (مشمریم با بازی فریده سپاهمنصور) همگی برای حفظ آبروی یک همسایه بسیج میشوند. این همبستگی، ریشه در دَردْآشنایی و پیوستگی روابط در بستر فرهنگی جامعه آن زمان دارد.

«مهمان مامان»، اثر «هوشنگ مرادی کرمانی»
یک اقتباس وفادارانه
اقتباس مهرجویی از داستان کمحجم ۹۶ صفحهای و دیالوگمحور «هوشنگ مرادی کرمانی»، یکی از نمونههای بسیار موفق در سینمای ایران است، بهطوریکه بسیاری معتقدند این فیلم از جمله نمونههایی است که میتوان آن را موفقتر از کتاب دانست. موفقیت مهرجویی در این است که او بهجای تقلید صرف، یک رویکرد «حداکثری» یا «بینامتنی» در اقتباس در پیش گرفت. یعنی در عین وفاداری کامل به «روح داستان» و جوهرۀ اخلاقی آن (کرامت در فقر و همدلی)، با بسط و تغییر در پارههایی از متن اصلی، غنای سینمایی ایجاد کرد. بیشک حضور هوشنگ مرادیکرمانی، نویسندۀ کتاب، در جمع فیلمنامهنویسهای اثر در این اقتباس یکپارچه و موفق بیتاثیر نبوده است.
این بسطها به شکل روایی و بصری انجام شدند: نخست بصریسازی فقر که مهرجویی، آن را از کلام به تصویر ترجمه کرد. او با تکرار مکرر سکانسهایی که مادر درِ یخچال و کابینتهای خالی را باز میکند ، عمق تهیدستی و اضطراب روانی «عفت خانم» را بسیار ملموستر از هرگونه توضیح کلامی نشان میدهد. بسط مهم دیگر، خلق ماجرای «یوسف» (با بازی پارسا پیروزفر) است. یوسف خواهرزادۀ مادر نیست، بلکه یکی از همسایگان مقیم در خانه است که از خانوادهای ثروتمند میآید اما در دام اعتیاد گرفتار شده است. او پس از دیدن حال پریشان عفت خانم، به خانۀ پدری ثروتمندانهاش میرود و مواد غذایی برمیدارد. این عمل و کنش دیگر فیلم یعنی شبانه به مغازۀ مرغفروشی رفتن امیر، پسر خانواده، حرکتی قهرمانانه برای حفظ آبروی جمعی است. این دو عمل زمانی قابل تامل بیشتر است که میبینیم خانواده علیرغم تنگدستی، حاضر به انجام عمل خطایی چون دزدی نیست (چنان که امیر هم وقتی به مغازۀ مرغفروشی پدر دوستش میرود، قصد دارد با حساب دفتری هزینۀ مواد غذایی که برمیدارد را حساب کند) و به این ترتیب، فیلم به شکلی عمیقتر، تقابل اخلاقی میان ثروت بیاحساس و فقر باکرامت را به متن اضافه میکند.

«پارسا پیروزفر» و «امین حیایی» در فیلم سینمایی «مهمان مامان»
بازیهای فراموشنشدنی و ادای دین در سکانس «سینما برای سینما»
بخش درخشان دیگری از فیلم، بازیهای روان و هنرمندانۀ بازیگران است که به شخصیتها عمق بخشیده و به انتقال محتوا کمک شایانی کرده است. «گلاب آدینه» (عفت خانم) تجسم کاملی از اضطراب آبروداری و فداکاری زن سنتی ایرانی است. اما نمیتوان از نقشآفرینی فراموشنشدنی «حسن پورشیرازی» در نقش آقا یدالله بهسادگی گذشت. یدالله، مظهر خوشمشربی و تعارف بیحدوحصر است و بازی او در این نقش، تصویری شیرین و در عین حال تراژیک از یک پدر خانوادۀ تهیدست را ارائه میدهد. سکانسهای مربوط به عشق یدالله به سینما، بهخصوص جایی که با دوستان سینمایی خود جمع میشود و تکههای مهم و خاطرهانگیز تاریخ سینما را مرور میکنند، یکی از بهیادماندنیترین لحظات فیلم است که عمق شخصیت او را در مقام یک «عاشق سینما» نشان میدهد. حسن پورشیرازی که در سالهای اخیر نیز با نقشآفرینیهای تحسینشدهای چون «غلام باستانی» در فیلم «پیرپسر» مورد توجه قرار گرفته است، در «مهمان مامان» یکی از روانترین، باورپذیرترین و دلنشینترین بازیهای کارنامۀ خود را ارائه کرده است. بازی درخشان او، نقش آقا یدالله را با دیالوگهایی به شیوۀ آنونسهای سینمایی آن زمان برای همیشه در ذهن ما به یادگار گذاشته است.
«پارسا پیروزفر»(یوسف) و «امین حیایی»(آقای دکتر) دو بازیگر نامآشنای دیگر در میان جمع ستارگان این فیلم هستند که سالهای دهۀ ۷۰ و ۸۰ به نوعی جوان اول سینما و تلویزیون بودند. امین حیایی در همان سال، فیلم پرفروش و کمدی «کما» به کارگردانی «آرش معیریان» را روی پرده داشت که اتفاقا پرفروشترین فیلم سال هم شد. حضور متفاوت حیایی در این دو فیلم (یکی نقش دزد و دیگری نقش یک دانشجوی موجه داروسازی) قابل توجه است. پارسا پیروزفر (یوسف) نیز در آن سالها بسیار پرکار بود و در آثاری چون «زن زیادی»، «نقاب»، «وقت چیدن گردوها»، «اشک سرما» و سریال «در چشم باد» نیز به ایفای نقش پرداخت. با این حال نقش یوسف، به عنوان یک معتاد که از جبر روزگار ناچار است به گردو فروشی بپردازد، در میان سایر نقشهای پیروزفر که معمولا با ظاهری آراسته در قاب تصویر ظاهر شده بود، از ریسکپذیری بزرگ و البته موفق پیروزفر حکایت دارد.

«گلاب آدینه» در نقش عفت خانم در فیلم سینمایی «مهمان مامان»
ضیافتی که تاریخساز شد
«مهمان مامان» در سینمای ایران، خصوصا سینمای دهۀ ۸۰، جایگاه یک اثر جریانی و تأثیرگذار را دارد. این فیلم در عصری که سینما در دستان کمدیهای زرد و هجوآمیز بود و سینمای اجتماعی نیز بهدنبال ایجاد فضایی روشنفکرانه غالباً به تلخی میپرداخت، توانست با افزودن طنز دلنشین و کمدی موقعیت، تصویر امیدوارکنندهای از همدلی و کرامت ارائه دهد. این فیلم نهتنها در زمان خود با سیمرغ بلورین و فروش بالا موفقیت تجاری و هنری را توأمان کسب کرد، بلکه بهدلیل ساختار منسجم و کارگردانی چیرهدستانۀ مهرجویی، بهعنوان یک سند تاریخی-اجتماعی از فرهنگ زیست جمعی در محلههای سنتی ایران ماندگار شد. کل داستان از غروب تا شامگاه یک روز میگذرد؛ اما در همین فشردگی زمانی، مهرجویی موفق میشود با به تصویر کشیدن هنرمندانۀ لحظاتی مانند بستری شدن مادر از استرس دوباره ماندن مهمانها و تبدیل تکهغذاها به یک سفرۀ پرشکوه، قدرت بصری سینما را به اوج رسانده و پیام اخلاقی داستان را به یک تجربۀ ماندگار برای مخاطب تبدیل کند.
در نهایت، مهمان مامان فراتر از یک فیلم صرفاً پرطرفدار است. این اثر یک میراث فرهنگی از داریوش مهرجویی است که نشان داد، در هر شرایط سخت اقتصادی، شرافت و همدلی میتواند یک «معجزه» خلق کند و حتی یخچالهای خالی، توانایی پر کردن یک سفرۀ رنگین را دارند. این فیلم ثابت کرد که یک اقتباس موفق میتواند نهتنها به منبع ادبی وفادار بماند، بلکه با افزودن لایههای پیچیدهتر، به یک شاهکار ماندگارتر و جامعتر تبدیل شود.