مجله میدان آزادی: در هشتمین صفحه از پرونده «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به سراغ فیلم کوتاه «اتاق کثیف» اثر «علی دارایی» رفتهایم. در ادامه ریویوی نقد و بررسی این فیلم را به قلم زهرا ایزدینیا بخوانید:

پوستر فیم کوتاه «اتاق کثیف»، ساختهی «علی دارایی»
فیلم کوتاه «اتاق کثیف» به کارگردانی «علی دارایی» فیلمیست با موقعیتی دراماتیک، که موضوعی قابل تأمل در نسبت با مسئولیت انسان در برابر دیگران دارد.
داستان اتاق کثیف از آنجا آغاز میشود که یک نیروی پرستاری (یا خدماتی؟!) در بیمارستان، نوزاد زنی تنها و بیکس را به زنی که نوزادش هنگام تولد مرده به دنیا آمده و دیگر امیدی به بچهدار شدنش نیست، تحویل داده است. و حالا بعد از جابهجایی دو نوزاد، چالش بر سر گفتن حقیقت به مادران وجود دارد. چالشی که دو شخصیت فیلم را درگیر کرده است.
البته که فیلم اتاق کثیف در بسط و طراحی این موقعیت موفق عمل نمیکند. در یک لوکیشن بسته، دو کاراکتر اصلی تماما در حال گفتوگو هستند و مانند گزارش، همۀ آنچه را که باید از اتفاقِ رخ داده بدانیم را با دیالوگ به مخاطب منتقل میکنند. فارغ از این که امکان چنین جابهجایی در یک بیمارستان چگونه میتواند رخ دهد، فیلمنامهنویس نیز تلاش برای باورپذیر بودن این مسئله انجام نداده است. اما مشکل فیلم «اتاق کثیف» فقط این نیست. پرستاری که این کار را انجام داده انگیزۀ قابل قبولی ندارد و پای کنش به این مهمی هم نمیتواند بایستد و مدام در حال تردید است. در حالی که این تردید باید قبل از کنش باید اتفاق میافتد و فیلمساز باید بین جنس تردید قبل از کنش و بعد از کنش تفاوت قائل میشود. این مسئله در رابطه با شخصیت دیگر داستان هم صدق میکند. پرستار دیگری که ابتدا اصرار دارد حقیقت را پرستار اول برملا کند اما بعد به دلیلی ناموجه تردید میکند و باز به موضع اول خودش برمی گردد و ما دلیل این رفت و آمد بین تردید شخصیتها را متوجه نمیشویم.

«فیلم اتاق کثیف»، ساختهی «علی دارایی»
همۀ اینها در سردرگمی نویسنده است در تعیین و تشخیص شخصیت اصلی داستان که منجر به سردرگمی مخاطب هم میشود. در «اتاق کثیف» با طراحیهای عمیقی از شخصیتها مواجه نیستیم در حالی که مسیر داستان به چالشهای درونی آنها وابسته است. سعی نویسنده در شکلدهی منحنی شخصیت که منجر به تصمیم نهایی در پرستار شود قابل مشاهده است اما اتکای بیش از اندازه به دیالوگ و همینطور عدم تفکیک انگیزهها و تفاوت چالشهای شخصی دو پرستار در نسبت با دوراهی، سیر طراحی شده داستان را با اختلال و سردرگمی مواجه میکند. این ضعفها در شخصیتپردازی و فیلمنامه در بازیها نیز تأثیر گذاشته است هر چند با وجود ارائۀ قابل قبول «فاطمه نیشابوری»، بازیها هم در ادامه ضعفهای فیلمنامه و کارگردانی همذاتپنداری مخاطب را برنمیانگیزد.