مقدمه مجله میدان آزادی: فیلم کوتاه «در چشمان یک عاشق» به نویسندگی و کارگردانی «رضا پردل» این روزها در چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه به نمایش درآمده است. در این صفحه از پرونده «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به سراغ نقد، بررسی و تحلیل این اثر رفتهایم. ریویوی آن را به قلم آقای ایمان سرمدی بخوانید:
فیلم کوتاه «در چشمان یک عاشق» به کارگردانی «رضا پُردل» روایت تلاش دخترکی نوجوان برای جلب توجه مردی دندانپزشک است. فیلمنامه بر پایۀ روایت داستانی کلاسیک بنا نشده، اما دارای آغاز، میانه و پایان است. فیلم از عشق نوجوانانۀ دختر و اقدامش برای برقراری ارتباط شروع میشود، و در میانه به ادامۀ تلاش دختر و بیان درونیاتش میپردازد و در پایان که دختر متوجه میشود مرد دندانپزشک زن و بچه دارد. اما فیلم بر پایۀ داستان بنا نشده است؛ هر چند وجوهی از داستان را دارد. فیلم بر اساس شخصیت و درونیات او بنا شده، آن هم دختری در سنّی حساس و پرتلاطم.

«رضا پردل»؛ کارگردان فیلم به همراه «شبنم دادخواه»؛ بازیگر
فیلمساز میخواهد با بیان سینمایی ویژه، درونیات و ذهنیات دخترک نوجوان عاشق را به تصویر و صدا بکشاند، و این میدان زورآزمایی و محک فیلمساز است. با این اوصاف ما با فیلمی داستانگو که بیانی سرراست دارد، طرف نیستیم. با میزانسن و دکوپاژی صرفاً روایتگر طرف نیستیم. با قاببندیها و لنز و زاویهها و حرکات معمول دوربین طرف نیستیم. با ریتم و تمپویی یکدست و آشنا هم طرف نیستیم. فیلمساز با استفادۀ خلاقانه از ابزار سینمایی تلاش کرده به احساسات شخصیت اصلی فیلمش نزدیک شود و آن را به مخاطب منتقل کند. شخصیتی که در ذهن خود قصهای عاشقانه ساخته و با آسیبهای پی در پی روحی و جسمیای که به خودش میزند میخواهد به معشوقش برسد، معشوقی که هیچ نقشی و خبری در این احساسات ندارد.
انتخاب شغل دندانپزشک برای معشوق هم کارکردی مضمونی دارد و هم زمینۀ پیشرفت بیان ویژه مخصوص را در موقعیت ایجاد شده مهیا می کند.
در این تلاش «صدا» هم عامل مهم و تأثیرگذاری است که فیلمساز از آن غافل نبوده و در جهت هدف خودش برای انتقال احساس به مخاطب استفاده کرده است. استفاده از صدا و متن پادکست هم به شکل غریبی ریتم و فضا را عوض میکند. آن هم در زمانهایی که استفاده از ابزار سینمایی به اوج میرسد بریدههای پادکست همچون پاساژهایی عمل میکند که هم نیاز متنی و منطقی مخاطب را برطرف میکند، هم جهان ذهنی شخصیت را بیشتر به وضوح میرساند.

قابی از فیلم کوتاه «در چشمان یک عاشق»، ساختۀ «رضا پردل»
همچنین دختر فیلم «پیانو» مینوازد و فیلمساز از این «پیانو نواختن» هم استفادۀ بصری کرده و هم استفادۀ صوتی و هم استفادۀ دراماتیک و پایانبندی درخشان فیلم را بر این اساس قرار داده، وقتی که دخترک بیپناه به پیانو پناه میآورد و دیوانهوار مینوازد.
آن چه که فیلمساز در «در چشمان یک عاشق» اهمیت دارد، رسیدن به بیان سینمایی ویژۀ اثر خودش است و تلاش در این جهت، یکی از امکانات فیلم کوتاه است. جای چنین فیلمهایی که تلاشی برای گسترش بیان سینماتیک میکنند در جشنوارههای فیلم کوتاه لازم و مغتنم است. البته به شرطی که فیلمساز به بیان رایج و روان سینمایی تا حدی مسلط باشد، وگرنه چیزی جز سردرگمی برای خودش و مخاطب نخواهد آورد.
در پایان هم به بازی پرجزئیات «شبنم دادخواه» میشود اشاره کرد که توان مقابله با نزدیکی دوربین را داشته و از عهدۀ بازی این نقش خوب برآمده است.