مجله میدان آزادی: در نهمین صفحه از پرونده «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به سراغ نقد و بررسی فیلم کوتاه «سلامون» رفتهایم. فیلمی که در چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه به نمایش درآمده است. در ادامه این ریویو را به قلم سمیه کشوری بخوانید:
فیلم کوتاه «سَلامون» به کارگردانی و تهیهکنندگی «کمیل ارجمندی دانش» و نویسندگی «اشکان چاووشی» ساخته شده است.
کمیل ارجمندی دانش سال ۹۲ فیلمسازی را شروع کرد و فیلم «بدون عبا» اولین فیلم کوتاه اوست که درباره یک پسر سنی است که میخواهد در میان شیعیان نماز به جا بیاورد. همچنین مستند «چهل گره» با روایت صد سال معماری ایران، که در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران (سینماحقیقت) به نمایش درآمد، توسط خود ارجمندی تدوین شده است.
.jpg)
پوستر فیلم کوتاه «سَلامون» اثر «اشکان چاووشی»
داستان فیلم سلامون
آغاز سلامون با نمایی کج از پسربچههایی که لب ساحل بازی میکنند شروع میشود. سپس بچهها با وحشت از قاب میگریزند. چرا که جنازۀ ناشناس درشت هیکلی با لباس سفید و چکمه در ساحل افتاده و همین جاست که فیلم به تکاپو میافتد. جنازه که نامش «سلامون» است نظم زندگی ساحلنشینان را بر هم میزند.
زنها بالای سر سلامون که دراز به دراز لب ساحل افتاده، سوگواری میکنند و همین، زندگی روزمرۀ مردان لنجسوار را مختل میکند. شاید در ابتدا این تصور به وجود بیاید که زنها به خاطر ظاهر سلامون دور او جمع شدهاند ولی چیزی فراتر در قصهی سلامون وجود دارد که زنها را سمت خود کشانده است. سپس «بخشو» شخصیت اصلی داستان وارد میشود و در مواجهه با دختری که دوستش دارد هیچ چیز برای ارائه از خود ندارد که برعکس، چیزی در گذشته، آن عشق را به تنفر بدل کرده است. حالا بخشو هم در مواجهه با بازپسگیری عشق دختر نسبت به خودش و همچنین مخالفت لنج سوارها باید دست به کاری بزند. چرا که سلامون با اینکه زنها را از مردهایشان جدا کرده ولی با آمدنش ماهی و روزی به دریا آورده؛ اتفاقی که مردان را وسوسه میکند سلامون را نگه دارند.

سکانسی از فیلم کوتاه «سلامون» ساخته «کمیل ارجمندی دانش»
اما تاثیر سلامون فقط در برای شیفتگی زنان نسبت به خودش و سودجویی مردان نیست؛ بلکه او فرصتی برای نمایش ابعاد انسانی و شجاعانۀ بخشو فراهم میکند.
فیلم سلامون که اقتباسی از داستان «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده کلمبیایی است اینجا تلاش دارد با بومیسازی، رنگ و بوی جنوب ایران بگیرد. و اشکان چاووشی ظاهرا در این مهم موفق بوده است زیرا او برای فیلمنامه سلامون بیشتر از ده جایزه بینالمللی دریافت کرده است.
پیوند داستان «زیباترین غریق دنیا» با داستانهای جنوب، به زمان اشغال انگلیسیها برمیگردد. زیرا در باور اهالی، سلامون فردی است که انگلیسیها دهها سال پیش او را به آب انداختهاند و جنازۀ او همچنان زیبا و سالم مانده است. سلامون نمادی از شرف و دلیری است؛ مردی که پیشتر تکوتنها به جنگ انگلیسیها رفته و این تجربهی شجاعت، محور جذب و احترام دیگران، بهویژه زنان، به او شده است. این رویکرد، معنای رئالیسم جادویی را فراتر از ظاهر داستان میبرد و تأکید میکند که جاذبه واقعی شخصیت، نه در زیبایی فیزیکی، بلکه در اخلاق و شرف نهفته است.
از منظر بصری، فیلم با قاببندیهای خلاقانه و زیبا، نورپردازی دریا و غروب و بازی با بافتهای طبیعی ساحل، حس رمزآلود و جادویی داستان را تقویت میکند. موسیقی و طراحی صدا نیز، همزمان با حرکات لنجها و جریان آب، ریتمی طبیعی و درگیرکننده ایجاد میکند که مخاطب را به عمق روانی شخصیتها و فضای ساحل میبرد. نماها و قابها عموماً زنده و برجسته و گاهً استعاری هستند که آنها به عکسهای زیبا و حتی کارتپستال نزدیک میکند اما هیچ کدام عاری از معنا و مفهوم نیستند. اگر چه نماها گاهی چیده شده به نظر میرسند ولی ضربهی به داستان وارد نکرده است. نمای مفهمومی و معناداری که میتوان به آن اشاره کرد در جایی که است که با رفتن بخشو به دریا، زنها نیز یکییکی در حالیکه فانوس به دست گویی دارند به سمت دریا کشیده میشوند. نمای از بالا (هلیشات) از زنها که فانوسهایشان یکی پس از دیگری خاموش میشوند زیبا و جاندار بود.
در پایان اگر به قاب ابتدایی فیلم بازگردیم که از آن صحبت شد، متوجه میشویم ما از زاویهدید جنازه که همان سلامون بوده به بازی بچهها نگاه میکردیم. انگار اسطوره آگاهانه بازگشته تا مردم آنجا را به نوعی دیگر نجات دهد، حتی اگر فقط یک نفر از آنها به این شرافت تن دهد.
سلامون که محصول مشترک باشگاه فیلم سوره، سازمان هنری رسانهای اوج و انجمن سینمای جوانان ایران است، علاوه بر حضور در بخش اصلی جشنواره چهلودوم فیلم کوتاه تهران، در بخش فیلمهای اقتباسی (کتاب و سینما) نیز حضور دارد.