مجله میدان آزادی: امروز 25 آبان ماه، روز ملی شهر زیبا و تاریخی اصفهان است. به همین مناسبت فهرستی از فیلمهایی آماده کردهایم که در آن این شهر جادویی را به تصویر کشیدهاند و هر کدام روایت متفاوتی را از این شهر دوستداشتنی روایت میکنند. این فهرست را به قلم مینو رضایی-نویسنده و منتقد- بخوانید:
یکی از روزهایی که در تقویم خورشیدی به نام «اصفهان» نام خورده، ۲۵ آبان است؛ یادبود ۲۵ آبان ۱۳۶۱ که ۳۷۰ شهید در اصفهان تشییع شدند. همین، بهانهایست تا به اصفهان بپردازیم. و پرداختن به اصفهان از هنر جدا نیست. هنری که اینبار تصمیم گرفتیم از دید آن به اصفهان بپردازیم، هنر هفتم است؛ سینما.
اصفهان در فیلمسازی ایرانی همیشه مورد توجه بوده و با ربط و بیربط به داستان، چندین فیلم و سریال ایرانی در اصفهان ساخته شده است. این بدان معناست که اصفهان یک قابِ حاضر و آماده برای فیلمسازان و بهخصوص سینماییسازان است. همین توجهِ سینما باعث شد که تصمیم بگیریم فهرستی از فیلمهای سینماییای که در اصفهان فیلمبرداری شدهاند تهیه کنیم.
شاید یادآوری این نکته در همین مقدمه بد نباشد که حکایتهای تاریخی، ضربالمثلها، تئاتر قدیم اصفهان که عموماً طنز بود و حتی در سینمای پیش از انقلاب، تصویر اصفهان همراه با طنز و فکاهی و خنده عجین بود و تقریباً از دههٔ ۷۰ بود که این تصویر کمی شکست. حالا اصفهان یکی از تکیهگاههای مهم ساخت فیلم است؛ چه از بابت سینمای مستقلش، چه از بابت فیلمسازان فیلم کوتاهش و چه از بابت «جشنوارهٔ فیلم کودک و نوجوان»ش.
در نگارش فهرست فیلمهای سینمایی که در اصفهان ساخته شدهاند، سعی بر این شده تا به بررسی روح اصفهان و تأثیر آن بر روایت این آثار پرداخته شود.
فهرست بهترین فیلمهای سینمای ایران که در اصفهان ساخته شدهاند به این شرح است:

«جعفرخان از فرنگ برگشته»، به کارگردانی «علی حاتمی»
1. جعفرخان از فرنگ برگشته | 1366
«جعفرخان از فرنگ برگشته» ساختۀ کمتردیدهشدهٔ «علی حاتمی» است. این کمدی-درام، اقتباسی آزاد از نمایشنامۀ «حسن مقدم» است و علی حاتمی که همیشه دنبال یک زبان فیلمِ کاملاً ایرانی بود، اصفهان را برای این فیلم انتخاب کرد. اصفهان در «جعفرخان از فرنگ برگشته» بسیار پررنگ است و نیست؛ یک حاضرِ غایب! لوکیشن فیلم هم در شهر اصفهان و هم در روستای «کبوترآباد» اصفهان قرار دارد؛ اما اصفهان در این فیلم، بیش از آنکه سیطرۀ جغرافیایی داشته باشد، سیطرۀ هویتی دارد؛ هویتِ سنتیِ زیرکانه.
لهجههای بازیگران «جعفرخان» تا حدودی اصفهانی است و دلیلش این است که بازیگران غیربومی و دوبلورهای فیلم توانایی ادای کامل این لهجه را نداشتهاند. اما لهجۀ اصفهانی وقتی به بازیگری چون «رضا ارحامصدر» میرسد، درست و بینقص ادا میشود. نکتۀ جالب «جعفرخان از فرنگ برگشته» استفاده از بازی اعضای تئاتر قدیم اصفهان است؛ بازیگرانی چون «جهانگیر فروهر»، «کلارا دخانی (استپانیانس)»، «هوشنگ حریرچیان»، «مهدی ممیزان»، «فریدون سورانی» و ... که هرکدام نقشهای بسیار کوتاهی در فیلم داشتند.
استفادۀ کارگردان شهیری مثل علی حاتمی از اعضای بومیِ تئاتر اصفهان در یک پروژۀ سینمایی، هم نشان از پرآوازهبودن تئاتر اصفهان در آن زمان و هم نشان از درک هنریِ علی حاتمی از این موضوع دارد.

«صبح روز بعد»، به کارگردانی «کیومرث پوراحمد»
2. صبح روز بعد | 1371
«صبح روز بعد» فیلمی سهاپیزودی از مجموعهٔ «قصههای مجید» است. «قصههای مجید»، داستانهایی است که «هوشنگ مرادی کرمانی» با الهام از زندگینامۀ خودش و مادربزرگش نوشته است؛ داستانهایی که در رادیو خوانده شد و مورد توجه قرار گرفت و کتابش هم جایزه دریافت کرد. داستانهایی که بوم اصلیِ آن در کرمان بود، اما «کیومرث پوراحمد» آن را به اصفهان آورد؛ بومی که زیر و بمش را خوب میشناخت.
البته این کار پوراحمد از روی تعصب به اصفهان نبود، بلکه او بهگفتهٔ خودش در کرمان با مشکلات تولیدی زیادی مواجه شد؛ از جمله اینکه در کرمان هیچ زن میانسال نابازیگری حاضر نشد جلوی دوربین تست بدهد یا اینکه هزینهٔ ارسال نگاتیو از کرمان به تهران بسیار سنگین بود! اصفهان در «صبح روز بعد» برای جلوهگری و درستکردن ظاهر کار نیست؛ بلکه اصفهان و قصههای مجید در هم تنیده شدهاند. از زبان و لهجه تا سبک زیست و مراودۀ مردمان شهر و از همه مهمتر، تا نمایش اصفهان طوری که شناسنامۀ شهر شود.
پوراحمد در «قصههای مجید» شناسنامهای از محلات، کوچهها و بناهای اصفهان ثبت کرد که امروز دیگر وجود ندارند.
نکتۀ دیگری که دربارۀ لهجه اصفهانی در صبح روز بعد باید گفت این است که در این فیلم تقریباً برای اولین بار این لهجه، کاربردی غیرطنز به خود گرفت. پوراحمد در اینباره گفته «لهجۀ اصفهانی (حداقل از دوره قاجار سراغش را داریم) که فقط برای طنز و خنده و شوخی و کمدی استفاده شد، چه در رادیو، چه در تلویزیون و طبعا در ذهن مردم. حالا من قرار است مجموعهای بسازم با لهجه اصفهانی و باید توقع داشته باشم که مردم فقط نخندند، بلکه هرکجا لازم بود احساساتی و غمگین هم بشوند...»

«پری»، به کارگردانی «داریوش مهرجویی»
3. پری | 1373
«پری» ساختۀ تحسینشده «داریوش مهرجویی» است. بخشی از داستان فیلم پری در اصفهان میگذرد اما تمام کار در اصفهان فیلمبرداری شده است! پری یک اصفهان پنهان دارد. پری دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران است، ولی هنگامی که او وارد دانشگاه میشود، ما سردر دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان را میبینیم. پری بعد از دانشگاه سوار اتوبوس میشود و (مثلا از تهران) به اصفهان میآید. «هتل عباسی»، «زایندهرود»، میدان ماشینروی «نقش جهان»، پشتبام «مسجد شاه»، «ترمینال کاوه» و روستاهای اطراف اصفهان، سیمای اصفهان پری را تکمیل میکنند.
اما اصل این سیما مربوط به خانههای درندشت و زیباست؛ ولو مخروبه. خانههای باب طبع فیلمهای مهرجویی که در اصفهان فراوان و در دسترساند؛ آنقدر در دسترس که صحنههای خانۀ پدری پری که مثلا ساکن تهران هستند نیز در یک خانۀ اصفهانی فیلمبرداری شده است. طرح گنجههای اتاق داداشی، درب حیاط و مادیِ (جوب بزرگ) کوچهای که خانه در آن قرار دارد، همه حکایت از قرار داشتن خانه در اصفهان دارد و رفتوآمد پری به اصفهان و تهران اصطلاحاً صوری است.
از اینرو شاید بهتر باشد اصفهان پری را یک مکان جغرافیایی ندانست و آن را فقط مکانی مناسب به جهت پیوند زدن فرهنگ و عرفان و ادبیات با زندگی دانست.
.jpg?ver=-K-7nGUdVKXqGWSE_uEwZQ%3d%3d)
«بیقرار»، به کارگردانی «مجید قاریزاده»
4. بیقرار | 1373
«بیقرار» فیلمی به کارگردانی «مجید قاریزاده» است که در اصفهان و هم مازندران فیلمبرداری شده است. بخش اصفهانِ فیلم «بیقرار» که بخش اصلی فیلم است، بدون استفاده از لهجۀ مردم این شهر، یک شهر زنده و پویا و در عین حال تاریخی و کهن را به نمایش میگذارد. «خانه حاج مصورالملکی»، «بقعه شهشهان»، «میدان نقش جهان»، حجرههای قلمکاری «بازار قیصریه»، پاساژهای چهارباغ و پلهای تاریخی که در آن سالها هنوز محل عبور ماشینها بودند، از مکانهایی است که در اصفهانِ «بیقرار» نشان داده میشود.
از اینرو میتوان گفت اصفهان در فیلم «بیقرار» پسزمینۀ احساسی کار است؛ جایی که دوراهی گذشته و آینده به هم رسیدهاند.

«سیب سرخ حوا»، به کارگردانی «سعید اسدی»
5. سیب سرخ حوا | 1377
«سیب سرخ حوا» ساختۀ «سعید اسدی» است. اصفهان در این فیلم عموماً با نماهای بسته نمایش داده شده است، بهخصوص وقتی به خانۀ پدریِ قدیمیِ «ندا» میرسد. ندا که مهمترین آرمانش رسیدن به ثروت فراوان است، در خانۀ کهنه با نماهای بسته، از آرزویش بهشدت دور است. با اینحال، اصفهانِ «سیب سرخ حوا»، زیبایی اصیل و جاندار و وفاداری دارد؛ همان خصلتهایی که در عشق «فرهاد» هم هست، اما ندا دیگر آنها را نمیخواهد.
اصفهان در این فیلم، گرچه ترک میشود، اما صبور و سنگین منتظر بازگشت فرزندش میماند و از اینرو شاید بتوان فرهاد «سیب سرخ حوا» را همارز اصفهان دانست.

«دو زن»، به کارگردانی «تهمینه میلانی»
6. دو زن | 1377
فیلم سینمایی «دوزن» ساختۀ «تهمینه میلانی» است. شاید در نگاه اول جایگاه اصفهان در فیلم «دو زن» فرعی به نظر برسد، اما وقتی خانۀ پدری و خانۀ زندگی مشترک سنتی «فرشته» در این شهر قرار دارد، میتوان به آن نگاه نمادین داشت. در فیلم «دوزن»، فرشته هنگامی که در تهران است، زنی مستقل و آزاد است که دانشگاه میرود و هزارگونه فعالیت دارد. اما همین فرشته وقتی به اصفهان میآید، به زندگی مشترک اجباری و باقی اجبارهایی که عموماً از طرف سنت به او تحمیل میشود تن میدهد.
با این نگاه باید گفت اصفهانِ «دو زن»، انتخاب غیرمنصفانهای است برای نمایش سمبل سنت مزاحم و بیمنطق، و خشونت برخاسته از آن.

«فرش باد»، به کارگردانی «کمال تبریزی»
7. فرش باد | 1381
«فرش باد» فیلمی ساختۀ «کمال تبریزی» است که بهطرز تحسینبرانگیزی به مسائلی از جمله فرش ایرانی میپردازد. اصفهانی که تبریزی در «فرش باد» نمایش داده، شهری است زنده، اصیل، هنرمند و نجیب. طبقۀ اجتماعی شخصیتهای فیلم نیز عموماً از طبقات متوسط و پایین جامعه هستند که در همۀ آنها فرهنگِ کار و هنرِ تنیده با زندگیِ روزمره وجود دارد؛ بهخصوص در قالیبافها که قالیبافی را نه فقط یک حرفه که نوعی سبک زندگی و حتی عبادت تلقی میکنند.
اوج نمایش درهمتنیدگی کار و هنر مردم اصفهان در «فرش باد» آنجاست که دلال فرش برای یافتن یک نخ خاص تا نماز جمعه میرود و نخفروشی که آن نخ را دارد از صف نماز بیرون میکشد تا نخ را از او بگیرد و به بافندهها برساند! علاقهای که بین دخترک ژاپنی و پسر دلال فرش اصفهانی اتفاق میافتد را نیز میتوان نشان این دانست که این شهر کهن هنرمند، از گفتوگو با جهان صنعتی و مدرن ترسی ندارد.
گرچه از لوکیشنهای تاریخی اصفهان در «فرش باد» استفاده شده، اما این بناها و محلهها هرگز حالت ویترینی ندارند و اتفاقاً محل رفتوآمد روزانۀ مردم شهر هستند.

«گاوخونی»، به کارگردانی «بهروز افخمی»
8. گاوخونی | 1381
فیلم سینمایی «گاوخونی» دومین اثر اقتباسی این فهرست است؛ فیلمی که «بهروز افخمی» آن را از روی رمان «جعفر مدرس صادقی» ساخت. فیلم «گاوخونی»، مانند رمانش یک حدیث نفس است؛ حدیث نفسی که از کل اصفهان، زایندهرود را انتخاب کرده و خودش را با آن پیوند زده است. البته اصفهان «گاوخونی» بههیچوجه اصفهان توریستی و زندهای نیست و زایندهرودی که در حال زوال است، نشان از حال روحی راوی دارد.
گرچه جعفر مدرسی در نوشتههایش همیشه اصفهان را در نظر دارد اما شاید بتوان گفت اصفهانِ «گاوخونی» بیشتر نوعی حالت روحی است تا لوکیشن فیلم.

«رضا»، به کارگردانی «علیرضا معتمدی»
9. رضا | 1396
«رضا» اولین ساختۀ «علیرضا معتمدی»، نویسنده و کارگردان ایرانی و از آثار سینمای مستقل ایران است. داستان فیلم «رضا» در اصفهان امروز میگذرد. در «رضا»، اصفهان با راوی همنفس و همسرگذشت است. اصفهانی که معتمدی هیچ سعی نکرده کاستیهایش را بپوشاند و مثلاً منتظر فصل باز شدن زایندهرود شود تا کار را با حضور آب جاری زیر پایههای سیوسهپل و پل خواجو ضبط کند! معتمدی در «رضا»، اصفهان را حتی با رودخانۀ کمآب به رخ کشیده است؛ زیرا این کمآبی را نیز حالتی از حال روحی «رضا» و از دست دادن معشوقش میداند.
معتمدی در خلال تعریف داستان اصفهان، داستان «رضا» را منزلبهمنزل جلو میبرد. به جز اینها، او توانسته هم خصیصۀ رواداری فرهنگی اهالی اصفهان را (بدون تأکید بر لهجۀ اصفهانی) به تصویر کشد و هم معماری شهر را. نمایش مادیهای مهندسیشدۀ پردرخت، کوچههای سنگفرش جلفا، خانههای قدیمی بازسازیشده، سراهای تاریخی «پشت مطبخ»، «حمام علیقلیآقا»، «مسجد سید» و ... همه تصاویری از یک شهرسازی اصیل مهندسی را روایت میکنند.
شاید این همه دقت در به رخ کشیدن زوایای مختلف اصفهان «رضا» در این باشد که تهیهکنندۀ آن «کیومرث پوراحمد» است.

«زندگی شیرین»، به کارگردانی «مجتبی اسپنانی»
10. زندگی شیرین | 1400
(این عنوان نباید با فیلم زندگی شیرین اثر قدرتالله صلح میرزایی اشتباه گرفته شود.)
«زندگی شیرین» فیلمی به کارگردانی «مجتبی اسپنانی» و تهیهکنندگی «مجید صدیقی» است. «زندگی شیرین» از جهت اینکه محصول سینمای مستقل ایران است، بسیار فیلم مهمی است. همینطور اینکه یک فیلم سینمایی بلند محصول شهرستان است با بودجه فقط ۱۵۰ میلیون تومان! با توجه به اینکه سبک کار سینمای مستقل و کمبودجه، نگاه تولیدی و ارزان به کار است، تقریباً تمام فیلم «زندگی شیرین» در لوکیشن خانه فیلمبرداری شده است و از زرق و برق آثار طبیعی و تاریخی اصفهان در آن خبری نیست. با اینحال، «زندگی شیرین» بازیگران بسیار خوبی دارد که لهجۀ اصفهانی را به خوبی ادا کردهاند و بهعلاوه کار، دیالوگهایی دارد که مخاطب را به یاد حاضرجوابی اصفهانی میاندازد! داستان «زندگی شیرین» در اصفهان دهه ۶۰ میگذرد و با داستانی چفتوبستدار به تبعات اجتماعی و عاطفی جنگ میپردازد.

«چند قطره آبان»، به کارگردانی «محمد و جواد اسماعیلی»
11. چند قطره آبان | 1400
«چند قطره آبان» آخرین و تنها عنوان این فهرست است که با مناسبت روز ۲۵ آبان اصفهان همخوانی دارد. این فیلم سهاپیزودی ساختهٔ «محمد اسماعیلی» و «جواد اسماعیلی» است. فیلمی از «خانه تولیدات جوان» که در لوکیشن اصفهان، با بازیگران اصفهانی و راجع به مسئلهای مختص اصفهان ساخته شده است. هر سه اپیزود «چند قطره آبان» دربارهٔ دفاع مقدس و شهیدان اصفهان است. از این بین، اپیزود دوم که دربارۀ تشییع یکباره ۳۷۰ شهید عملیات محرم در اصفهان و داستان مردمی که خانههایشان را به تکیه شهدا واگذار کردند تا در عرض یکی دو روز برای این تعداد پیکر قبر آماده کنند، از همه تأثیربرانگیزتر و بر اساس واقعیت مستند است. «چند قطره آبان» برای اهالی اصفهان بهخصوص آنها که دهۀ ۶۰ را دیدهاند، اثری بسیار آشنا و جذاب است.