مجله میدان آزادی: در صفحه دیگری از «پروندهپرتره سهراب سپهری» دربارهی موسیقیهایی بخوانید و بشنوید که با شعرهایی از سهراب ساخته شدهاند. این فهرست با مقدمه و انتخاب سپیده جانباز در ادامه خواهد آمد:
«داریوش شایگان» دربارهی «سهراب سپهری» گفته است:
اگر چون «گاستون باشلار» بخواهیم «تخیل مادی» سپهری را دریابیم، میتوان گفت که او شاعر آب است. اما نه آبی ساکن و راکد که مظهر ژرفای ناآگاه است، بلکه آبی ساری و شفاف، آبی که چون عنصر ازلی، روح را تطهیر میکند... آبی که چون مادهای نورانی در رگهای نامرئی واقعهها جاری است... انگار که شاعر سرود آناهیتا، حافظ جاودانی آبهای ایران را از نو میسراید، آبهایی که در عمق خاک خشک این سرزمین پنهانند. و آیا این بر عهدهی شاعر نیست که این جوهر گرانبها را از دل خاک بیرون بکشد؟1
استعارهی آب، نماد زیبا و رساییاست از تلاش سهراب سپهری برای کشف سمتهای پنهان و ناپیدای زندگی انسان در مسیر شعر و نقاشی و کلیت حرکت هنریاش. او با فوت کردن غبار عادت از مسیر تماشا، آن سمتهای ناپیدا را همراه طراوت و تازگی به ما باز میگرداند. اگر تایید متخصصان و ادیبان و منتقدان بسیار، و تحسین مخاطبان گستردهی او در میان عموم مردم را به حساب آوریم، او در این ماموریت هنری موفق بوده است.

سهراب سپهری (1307-1359)
در میان کسانی که پس از سهراب کوشیدند تا میان شعرهای او و موسیقی پیوند برقرار کنند هم، تلاش و تقلای مشابهی به چشم میخورد. اگر نیک بنگریم، کشف جوهر اشعار سهراب از دل خاک ادبیات و رساندنش به امواج موسیقی کار سادهای نیست. دریافتن حس و حال درونی شعر او و ریختن آن در ظرف بیان موسیقایی ظرافت میطلبد، و خوانش ترانهوار شعرهایش به دقت ویژهای در درک زیروبم عبارات و کلمات نیاز دارد.
در این فهرست، ده آهنگ برتر که با شعری از سهراب سپهری ساخته شدهاند را برای شما گردآوری کردهایم. برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، تعداد آهنگهایی که با اشعار سهراب ساخته شده است کم نیست. چند اثر با ارزش تاریخی بالا در موسیقی ایران نیز از جملهی تلاشها برای موسیقایی کردن اشعار سهراباند. آثاری که البته جایشان در این فهرست خالی است از آنجا که سعی کردیم بر گزینههایی تازهتر و شنیدنیتر دست بگذاریم. شما نیز از آثار مورد علاقهتان که در این فهرست حاضرند، یا آنهایی که نیستند برایمان بگویید.
1. زیر باران
«علیرضا عصار» و «فؤاد حجازی» در این آهنگ بر روی بخشهای آشناتری از شعر بلند «صدای پای آب» دست گذاشتند و در نتیجه، قطعهای شورانگیز به نام «زیر باران» را آفریدند. این آهنگ بخشی از آلبوم «حال من بیتو» است که عصار آن را در سال 1379 در سبک پاپ ارکسترال منتشر کرد.
چشمها را باید شُست جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین؛ مال من است
2. سفید و سیاه
«سپید و سیاه» در ژانر پاپ تلفیقی، با آهنگسازی و تنظیم «علیرضا کهندیری» براساس شعر«غمی غمناک» از مجموعهی «مرگ رنگ» ساخته شده. این آهنگ همراه با قطعهی «پنجره»، دو آهنگی هستند که در آلبوم فاصلهی «محمد اصفهانی» بر اساس شعرهایی از سهراب ساخته شدهاند که در این فهرست دهتایی، تنها اولی را برگزیدهایم.
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایهای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بیخبر آمد تا با دل من
قصهها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است!
خندهای کو که به دل انگیزم
قطرهای کو که به دریا ریزم
صخرهای کو که بدان آویزم
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
3. دوست
قطعهی «دوست» در ژانر پاپراک، با خوانندگی و تنظیم «رضا یزدانی» و آهنگسازی «فردین خلعتبری» ساخته شده. خوانش خاص ترانه، بین آواز و گفتار در نوسان است. یزدانی قسمتهایی از شعر را همراه با موسیقی میخواند و قسمتهایی دیگر را در لحن گفتار طبیعی. به کار بردن این شیوه توانسته حس صمیمیتی که ویژگی آشنای شعرهای سهراب است را به ترانه هم منتقل میکند.
«دوست»، یکی از اشعار کتاب «حجم سبز» است که گفته میشود که در رثای مرگ «فروغ فرخزاد» سروده شده است.
بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید
صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلکهاش مسیر نبض عناصر به ما نشان داد
و دستهاش هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانی را به سمت ما کوچاند
و او به شیوهی باران پر از طراوت تکرار
و او به سبک درختان میان عافیت نور منتشر میشد
همیشه کودکی باد را صدا میزد
همیشه رشتهی صحبت را به چفت آب گره میزد
و بارها دیدی که با چقدر سبد برای چیدن یک خوشهی بشارت رفت
ولی نشد که روبهروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلهی نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد که ما
میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم
بزرگ بود و هست بزرگ بود و هست
4. در قیر شب
در این قطعه، شعر «در قیر شب» با خوانندگی «جاوید عسگری» و آهنگسازی «فرهاد برنجان» به گوش میرسد. شاید انتظار شنیدن چنین شعر افسرده و دلگیری را از سهراب نداشته باشید. در کتاب «مرگ رنگ»، اولین دفتر شعر منتشر شدهی سهراب سپهری که این شعر از آن انتخاب شده، بر خلاف آثار آشناتر و متأخرتر او که سرشار از سرزندگی و شادابی و زیبایی است، با معناها و تصویرهایی تاریکتر روبهرو خواهید شد که البته هم خواندنی هستند و هم شنیدنی. بهخصوص از آن جهت که نشان میدهند سهراب سفرش را برای رسیدن به حجم سبزی که از آن میگوید، از میان چه تاریکیای آغاز کرده است.
دیرگاهی است در این تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا میخواند
لیک پاهایم در قیر شب است
رخنهای نیست در این تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایهای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته
نفس آدمها
سر بسر افسرده است
روزگاری است در این گوشه، پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است
دست جادویی شب
در به روی من و غم میبندد
میکنم هر چه تلاش
او به من میخندد
نقشهایی که کشیدم در روز
شب ز راه آمد و با دود اندود
طرحهایی که فکندم در شب
روز پیدا شد و با پنبه زدود
5. روشنی، من، گل، آب
شعری دیگری از کتاب «حجم سبز» را در این قطعه با صدای «نامبُد» و آهنگسازی «فریدون خشنود» میشنویم که درسبک پاپ ساخته شده است.
ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهیها
روشنی، من، گل، آب
پاکی خوشه زیست
مادرم ریحان میچیند
نان و ریحان و پنیر
آسمانی بیابر، اطلسیهایی تر
رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط
نور در کاسهی مس، چه نوازشها میریزد!
نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین میآرد
پشت لبخندی پنهان هرچیز
روزنی دارد دیوار زمان، که از آن چهرهی من پیداست
چیزهایی هست، که نمیدانم
میدانم، سبزهای را بکنم خواهم مرد
میروم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم
راه میبینم در ظلمت
من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل
از رود، از موج
پرم از سایهی برگی در آب
چه درونم تنهاست!
6. پشت دریاها
آهنگی از آلبوم «نغمههای تنهایی2» به خوانندگی «محمد نوری» و آهنگسازی «محمد سریر»، با شعر معروف «پشت دریاها» از دفتر «حجم سبز». این آهنگ در سبک پاپ-ارکسترال، شعر سهراب را در تلفیق با سبک آواز آشنا و قدرتمند محمد نوری، به یک تجربهی موسیقایی شنیدنی تبدیل میکند.
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشهی عشق
قهرمانان را بیدار کند
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازهی چشمان سحرخیزان است
همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند
قایقی باید ساخت
7. تصنیف نیایش
در آلبوم موسیقی سنتی «سرود مهر» که با آهنگسازی «حسین علیزاده» و آواز «محمدرضا شجریان» ساخته شده، قطعهی «تصنیف نیایش» با شعری از سهراب در دفتر «شرق اندوه» شنیده میشود. کیهان کلهر با کمانچه، حسین علیزاده با تار و همایون شجریان با تنبک شعر «نیایش» را همراهی میکنند.
دستی افشان
تا ز سر انگشتانت، صد قطره چکد
هر قطره شود خورشیدی، خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور
شب ما را بکند روزن روزن
ما بیتاب و نیایش بیرنگ
از مهرت لبخندی کن بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو
ما هستهی پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن
بفرست که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم
باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم، به خورشید تو پیوندیم
هر سو مرز، هر سو نام، رشته کن از بیشکلی
گذران از مروارید زمان و مکان
باشد که بههم پیوندد همه چیز
باشد که نماند مرز، که نماند نام
ای دور از دست
پر تنهایی خسته است
گهگاه شوری بوزان
باشد که شیار پریدن، در تو شود خاموش
8. شب تنهایی خوب است
شعر «شب تنهایی خوب» از دفتر «حجم سبز» دستمایهی این قطعهی دلنشین از آلبوم «سایهی تنهایی» است. آهنگی در فضای موسیقی سنتی، که با آواز «شاهد طباطبایی»، آهنگسازی «مهدی سالارینصب»، و تنظیم «کاوه سروریان» تهیه شده است. «شاهد طباطبایی» نام هنری «محمدتقی طباطبایی»ست؛ نامی که در فضای فلسفهی آکادمیک ایران نیز نامی آشناست و متعلق به استاد هنرمند گروه فلسفهی دانشگاه تهران است که در درسگفتارهای فلسفیاش نیز، رفتوآمد بسیاری به اشعار سپهری دارد.
گوش کن ، جاده صدا میزند از دور قدمهای تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر2 شب اندام ترا، مثل یک قطعهی آواز به خود جذب کنند
گوش کن، دورترین مرغ جهان میخواند
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثهی عشق تر است
9. محراب
مجموعهی «آوار آفتاب» که در سال 1344 به چاپ رسیده، متأثر از سفرهای دورودراز سهراب در ژاپن، پر است از تصاویر و معانی عارفانه. شعر کوتاه «محراب» نیز که از این کتاب است و در این قطعه شنیده میشود، همین حال را دارد. شاید بتوان گفت قطعهی «محراب» یکی از موفقترین تلاشها برای رسیدن به جوهر شعر سهراب در این فهرست است و عناصر گوناگون آن همه در خدمت فضای شعرند: موسیقی طولانی این قطعه (یازده دقیقه) که توسط «محمدرضا احمدیان» ساخته شده، فضای کمی که به کلام اختصاص داده شده، و آهستگی و درنگ نهفته در خوانش متمایز «سیامک (محمود) علیقلی» از واژهها.
تهی بود و نسیمی.
سیاهی بود و ستارهای
هستی بود و زمزمهای.
لب بود و نیایشی.
من بود و تویی:
نماز و محرابی.
10. هیچستان
در این قطعه، شعر «واحهای در لحظه» را با صدای «هادی فیضآبادی» میشنوید. قطعهای در سبک پاپ که آهنگسازی آن را «مهیار علیزاده» به عهده داشته در در آلبوم «نبودی تو» منتشر شده است.
به سراغ من اگر میآیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشدهی دورترین بوتهی خاک
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا میآید
آدم اینجا تنهاست
منابع
1. کتاب «باغ تنهایی»، نوشته «حمید سیاهپوش»
2. کلمهٔ «مزامیر» در عربی جمع «مزمار» به معنی سرود و ترانه است.