یکشنبه 13 مهر 1404 / خواندن: 10 دقیقه
به مناسبت اهدای تابلوهای نقاش نام‌آشنای کشور به موزه هنرهای معاصر تهران

تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار بهرام دبیری

مصاحبه‌کننده‌ای در توصیف بهرام دبیری گفته‌است: «نقاشی برای بهرام دبیری به‌نوعی زیستن بود». برای پر کردن گوشه‌های خالی فهم در مواجهه با این جمله، بدون شک بازگوکردن این تعریفِ بی‌نظیر آتشی انتخاب درستی خواهد بود. یک نقاش، یک شاعر و یک هنرمند این‌گونه در جهان آثارش زیست می‌کند و جهان خویش را اعلام می‌کند. در ادامه خواهیم دید که بهرام دبیری جهان خود را در خلال نقا‌شی‌هایش چگونه و به چه شکل اعلام می‌دارد.

4.33
تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار بهرام دبیری

مجله میدان آزادی: این روزها که به تازگی هنرمند نام‌آشنای کشورمان «بهرام دبیری» در اقدامی فرهنگی، مجموعه‌ای از آثار نقاشی خود را به موزه هنرهای معاصر تهران اهدا کرده است، زمان را مناسب دیدیم که به دلیل اهمیت آثار این هنرمند نقاش کشورمان، تک‌نگاری نگاهی به زندگی و آثار بهرام دبیری را برای شما تهیه کنیم. این تک‌نگاری را به قلم نگار رئوفی‌فرد بخوانید: 

 

منوچهر آتشی:

«برای تجسم یک درخت ـ یک درخت کامل، یعنی نه درخت به خودی خود، بلکه درخت به‌علاوۀ انسان ـ شاعر از درون و از خلال آوندها و سلول‌های درخت است که به زبان می‌آید. شاعر ـ یا نقاش یا ... ـ در درخت و از درخت است که درخت را اعلام می‌کند. بلی، اعلام می‌کند. درخت را و خود را با هم. همین‌جا تفاوت وصف یک درخت و تجسم یک درخت آشکار می‌شود. شاعر «درباره»ی هیچ‌چیز سخن نمی‌گوید. شاعر «چیز»ها را اعلام می‌کند. برای همین است که هر شعر خوب، درعین حال نام‌گذاری دوباره‌ای است. نام‌گذاری چیزها و جهان به‌طور مستمر و مداوم».  

مصاحبه‌کننده‌ای در توصیف بهرام دبیری گفته‌است: «نقاشی برای بهرام دبیری به‌نوعی زیستن بود». برای پر کردن گوشه‌های خالی فهم در مواجهه با این جمله، بدون شک بازگوکردن این تعریفِ بی‌نظیر آتشی انتخاب درستی خواهد بود. یک نقاش، یک شاعر و یک هنرمند این‌گونه در جهان آثارش زیست می‌کند و جهان خویش را اعلام می‌کند. در ادامه خواهیم دید که بهرام دبیری جهان خود را در خلال نقا‌شی‌هایش چگونه و به چه شکل اعلام می‌دارد.
 

بهرام دبیری
«بهرام دبیری»

«بهرام دبیری»، نقاش نوگرای ایران، متولد سال ۱۳۲۹ در شیراز است. تاثیر مکان بر اندیشه، عواطف و آثار دبیری غیرقابل‌چشم‌پوشی است. اگر «مکان» را به طور کلی به عنوان کانون ارزش، پرورش و حمایت تعریف کنیم، مادر، اولین مکان اصلی کودک است. او بارها و بارها به نقش مادرش در مسیر «شدن» و هویت‌یافتن‌اش اشاره کرده. مادر دبیری فرزند یکی از زمین‌داران فارس بود و در خانواده‌ای پرورش یافت که شعر و ادب در آن جاری بود. او به نقاشی عشق می‌ورزید، شعر می‌گفت، حافظه‌اش سرشار از اشعار سعدی و حافظ و دیگر بزرگان ادب فارسی بود و خطی خوش داشت. چنین فضایی که هنر بخشی از مصرف روزمره بود، در شکل‌گیری آن‌که و آن‌چه دبیری در آن تعریف می‌شود، تاثیر داشت.

از سویی دیگر، شهر زادگاهش، شیراز، در روحیه و آثار او نقشی انکارناپذیر پیدا کرد. خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش. شیراز شهر شور و عشق و اشتیاق است؛ شهر شعر و اردیبهشت، سرو و سرود، سعدی و ساغر، حافظ و ساقی، تاج و تمدن. تماشای نقش‌برجسته‌ها و پیکره‌های دیوارهای «تخت‌جمشید» و نیز کتیبۀ باشکوه «نقش رستم» از جمله خاطرات گران‌بهای دوران کودکی اوست که خود معتقد است علاقه‌اش به اسطوره از آن روزها سرچشمه می‌گیرد. 

آن‌چه در داستان‌ها و حکایات بیش‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد، مسئلۀ «تاثیرگذاری» و آن پدیده و ابژه‌ای است که بر شخصیت اثری می‌گذارد؛ اما موضوعی که کم‌تر به آن پرداخته می‌شود، مسئلۀ «تاثیرپذیری» و اهمیت آن است. بهرام دبیری نشانه‌ها را می‌دید، تامل می‌کرد و تأثیر می‌پذیرفت. او خاطره‌ای از تماشای فیلمی در سینمای سرباز شیراز با پدر و مادرش را تعریف می‌کند؛ فیلمی که شخصیت اصلی‌اش به عنوان نقاش، زندگی او را متحول کرد. دبیری می‌گوید «پس از دیدن آن فیلم فهمیدم این همان زندگی‌ای است که دوست دارم. فردای همان روز، همراه مادرم راهی مغازه شدیم و رنگ خریدیم». در شیراز آن زمان آموزشگاه نبود. او نقاشی را خود آموخت و پا در مسیر تجربه و کشف گذاشت. در ۱۶سالگی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کردند. و در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و از این زمان فعالیت حرفه‌ای او به عنوان یک نقاش آغاز شد.  

با بررسی دقیق آثار بهرام دبیری تا به امروز، می‌توان چشم‌انداز ذهنی و هنری او را به سه دوره کم‌وبیش مشخص تقسیم کرد:
 

بهرام دبیری

دورۀ نخست آثار دبیری ـ سال‌های بین ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷

آغاز کار هنری بهرام دبیری به سال‌های دانشجویی‌اش در دانشکدۀ هنرهای زیبا بازمی‌گردد؛ دوره‌ای که هم‌زمان با تحولات اجتماعی و فضای پرالتهاب پیش از انقلاب بود. در این سال‌ها، فضای دانشکده به‌گونه‌ای بود که فیگوراتیو بودن تابلوها نوعی نشانۀ انقلابی‌گری تلقی می‌شد. هنرمندان جوان در پی بیان نارضایتی‌ها و اعتراضات خود بودند و فیگور انسانی در آثارشان به استعاره‌ای از خفقان و شرایط اجتماعی بدل می‌شد.

نقاشی‌های اودر این دوران ترکیبی از رمانتیسیسم و سوررئالیسم بودند؛ با رنگ‌هایی تند، درخشان و پرشکوه که هم‌زمان جهان رؤیاها و کابوس‌هایش را بازتاب می‌دادند. بدن انسان و خطوط پرشور، دو شیفتگی اصلی او در این دوره بودند؛ عناصری که سبب می‌شد ساعت‌های طولانی و بی‌وقفه به کار مشغول باشد.

از این رو، آثار نخستین دبیری را می‌توان آینه‌ای از وضعیت روحی و اجتماعی او دانست: تابلوهایی با رنگ‌های تند و درخشان، متأثر از سنت شمایل‌نگاری و پرده‌های قهوه‌خانه‌ای، اما با محتوایی تلخ، تاریک و سرشار از نشانه‌های اعتراض. این مجموعۀ آغازین، پایه‌گذار زبان تصویری شخصی او شد؛ زبانی که میان رؤیا و کابوس، سنت و مدرنیته، و فیگور و بیان اجتماعی در نوسان بود.

بهرام دبیری

دورۀ دوم آثار دبیری ـ سال‌های بین ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲

این دوره هم‌زمان با سال‌های انقلاب و دگرگونی‌های اجتماعی در ایران آغاز شد؛ زمانی که فضای جامعه پر از التهاب، شور و هیجان بود. دبیری، که خود را به‌شدت درگیر این جریان می‌دید، به نقاشی‌هایی روی آورد که ابعادشان «بزرگ‌تر از زندگی» بودند؛ پرده‌های عظیمی گاه با اندازۀ چهار در پنج متر، با رنگ روغن روی بوم. او در این سال‌ها می‌خواست تحولات پرهیاهوی جامعۀ ایران را ثبت و بازتاب دهد؛ به همین دلیل، نقاشی‌هایش آکنده از پیام‌های اجتماعی و تاریخی‌اند که خطاب به ملت ایران بیان می‌شوند.

آشنایی او با نقاشی دیواری مکزیک ـ به‌ویژه آثار «دیه‌گو ریورا»، «خوزه کلمنته اوروسکو» و «سیکه‌ایروس»ـ  تأثیر بسیاری بر نگاهش گذاشت. همان‌طور که هنرمندان مکزیکی با نقاشی‌های عظیم خود تاریخ و رنج مردم را به تصویر کشیده بودند، دبیری نیز احساس کرد که می‌تواند با الهام از سنت‌های تصویری ایران، به‌ویژه پرده‌های روایت‌گر قهوه‌خانه‌ای که صحنه‌هایی از رستم، اسفندیار و سیاوش را نشان می‌دادند، مسائل اجتماعی روز را بیان کند. در حقیقت، او در این سال‌ها کوشید پیوندی میان اسطوره‌ها و ادبیات کهن ایران با واقعیت اجتماعی معاصر برقرار کند. او در دهه هشتاد نیز با توجه به این آثار درمورد هنر اجتماعی گفت:

«آفرینش هنری باید این وظیفه را به عهده داشته باشد تا بتواند از یک جانمایۀ عظیم ملی دفاع کند، درکش کند و لایه‌ای به آن اضافه کند. در واقع این نیازی است که یک جامعه و ملت به هنر دارد ... در سال‌های اول انقلاب دولتی وجود نداشت که بخواهد سفارش‌دهنده یا مبلغ باشد، هنرمندان ایرانی به طور داوطلبانه این کار را کردند».

هرچند مهم‌ترین و معروف‌ترین نقاشی‌های دبیری در این روزگار مربوط به فضای انقلاب است اما او در فضای جنگ و همچنین در تصویر فضای زندگی متاثر از جنگ نیز نقاشی‌های کمتر دیده‌شده‌ای دارد که بخشی از آن‌ها را سال ۱۳۹۵ در گالری گلستان به نمایش گذاشت. او همان زمان دربارۀ این آثار خود گفت:

«این طراحی‌ها در سال‌هایی به تصویر در آمده است که ایران درگیر جنگ وحشتناکی بود و به اعتباری در یک عزلت و تنهایی به سر می‌برد و این فضا و اتمسفر روی این آثار تاثیرگذار بودند. این مجموعه در حقیقت بیانگر خشونتی است که در دوران جنگ علیه ما بود»

اما این شور اجتماعی سال‌های دهۀ شصت چندان به همان شکل پایدار نماند. او بعدها یادآور می‌شود که گرچه آثار این دوران بد نبودند و حتی گاهی قدرت و صلابت خاصی داشتند، اما توجه مستقیم‌شان به مسائل اجتماعی بیش از اندازه بود و به‌تدریج برای او کمرنگ شدند. دبیری می‌گوید پس از یکی‌دو سال دریافت که این مسائل چندان به او مربوط نیستند؛ اگر انقلابی در کار باشد، باید در عرصۀ هنر و درونیات خودش اتفاق بیفتد، نه در شعارها و برنامه‌های بیرونی. از همین رو، نگاهش آرام‌آرام از نقاشی‌های اجتماعی فاصله گرفت و دوباره به سمت افسانه‌ها، ادبیات، فردوسی و نظامی، و اسطوره‌های کودکی‌اش بازگشت.
 

بهرام دبیری
بدون عنوان، ترکیب مواد روی کاغذ، ۳۱ در ۴۴ سانتی‌متر

دورۀ سوم آثار دبیری ـ سال‌های ۱۳۶۳ تا به امروز

دوره‌ی سوم آثار او با طبیعتِ بی‌جان آغاز شد و فرصتی فراهم آورد تا شیوه‌ها و تجربه‌های متفاوت را هم‌زمان بیامیزد. او به فرم‌های هنری وجوه انسانی می‌بخشد و حتی فیگورهای اسطوره‌ای‌اش ملموس و در دسترس به نظر می‌آیند. از این دوره به بعد، در آثار بهرام دبیری جست‌وجویی پرانرژی و بی‌پایان برای تجربه و آزمون مواد و تکنیک‌های نوین شکل گرفت. او در این زمان، پابلو پیکاسو را به‌عنوان استاد معنوی خود برگزید. محتوای آثار دبیری ترکیبی است از اسطوره‌های جهانی، عناصر تاریخی و هنری میراث ایرانی و مطالعات طبیعت‌بی‌جان. میل او به گسترش تجربه‌ها باعث شد تا سبک‌های مکتب شیراز و مکتب مانی در نقاشی ایرانی را بازآفرینی و ارتقاء دهد. در همین دوران، دبیری به هنرهای کاربردی روی آورد تا هنر مدرن را به زندگی روزمره مردم نزدیک کند؛ خلق آثاری با سرامیک، آهن، مشبک، نمد و فرش‌های «گبه» نمونه‌هایی از این تلاش‌اند. در سال‌های دهه شصت که گالری‌های زیادی به این شکل در تهران فعال نبودند، او و بسیاری از نقاشان در فضاهای محدود مانند پارکینگ ساختمان‌های متروکه نمایشگاه برگزار می‌کردند و تنها از راه نقاشی زندگی می‌کردند. از سال ۱۳۶۱، همکاری او با دکتر مهرداد بهار و دکتر اسماعیل‌پور برای بازسازی کتاب «ارژنگ مانی» آغاز شد؛ تجربه‌ای که به شناخت عمیق آیین مانوی و گسترش تجربه‌های متنوع او در نقاشی مدرن و اسطوره‌ای انجامید و مسیر کاری او را تا امروز شکل داده است.
 

بهرام دبیری
بدون عنوان، ۱۳۹۵، اکریلیک روی مقوا، ۵۸ در ۶۸ سانتی‌متر

دبیری، سنت و مدرنیسم

نقاشی‌های بهرام دبیری ریشه در سنت ایرانی دارند؛ نگاه او ایرانی است اما ساختار آثارش کاملا مدرن است. او معتقد است آن چیزی که در اروپا و به‌خصوص فرانسه اتفاق افتاد و ما از آن به عنوان «مدرنیسم» یاد می‌کنیم، نتیجۀ روی‌آوری به خیل عظیمی از آثار تمدن‌های غیراروپایی ـ از چین و ژاپن گرفته تا آفریقا، آزتک‌ها و مایاها ـ بود. آن‌‌چه اهمیت دارد آن است که هنرمند در مواجهه با مدرنیسم، فرهنگ، هویت، ملیت و تاریخ خود را از یاد نبرد. درست مثل کاری که نیما در شعر کرد. ایجاد انقلابی در زبان، تاریخ، ساختار و ذهن مردم با وجود حفظ حال‌وهوای فرهنگی خویش در آثارش. 

نقاشی‌های دبیری نیز در مرزی از سنت و مدرنیسم جای گرفته‌اند که با وجود آمیختگی با ملیت ایرانی، با مدرنیسم در جریان همراه شدند: او به مینیاتور ایرانی و به نقاشی قهوه‌خانه‌ای عشق می‌ورزد و آثارش با اساطیر پیوند دارند. «انسان بدون اساطیر و آیین، هرگز نبوده‌است، آیین‌ها و اساطیر نمایش هویت ملت‌ها هستند. ملت بدون آیین‌ها و اساطیر وجود ندارد».1 
 

بهرام دبیری

دبیری و خیال

خیال برای بهرام دبیری نقش مهمی دارد. او معتقد است تمام هنر تخیل است و نه روایت عینی طبیعت که عملی بس مهمل و بیهوده می‌باشد. از نگاه بهرام دبیری درک کمال‌الملک از هنر غرب، در سطح تکنیک متوقف مانده است و او به‌جای دریافت روح خیال‌انگیز و آرمانی آن دوران، به کپی‌برداری از ظاهر آثار پرداخته است؛ به همین دلیل، پس از بازگشت به ایران، جریانی را در نقاشی پدید آورد که به بازنمایی‌های سطحی و مبتذل، مانند کپی ظرف میوه‌ها و مناظر محدود شد. به باور او، این دوره بیش از آن‌که برای نقاشی ایران ثمربخش باشد، موجب رکود و آسیب شد. از آن رو که خیال و درک آن نقش مهمی در روند خلق یک اثر هنری، و البته ماندگاری آن دارد. چرا که در هر دوره‌ای می‌تواند از طریق تخیل مردم آن زمانه بازآفرینی شود و با روح آن زمانه ارتباط برقرار کند.
 

بهرام دبیری

دبیری، زن و انسان

یکی از واژگانی که دبیری با آن نقاشی می‌کرد، «زن» بود. زن برای او نشانه‌ای از شکوه خلقت و موجودی شایستۀ واکاوی بود. اما زن نه به معنای «زن کوچه و خیابان»، بلکه به‌مثابۀ مفهومی اسطوره‌ای. زن در آثار او می‌تواند شیرینِ سوار بر اسب باشد یا آناهیتا؛ و در امتداد سنتی قرار گیرد که از نخستین الهه‌های باروری ده‌ها هزار سال پیش تا امروز در تاریخ هنر جهان ادامه یافته است. اگر به تاریخ هنر نگاه کنیم، شاید نزدیک به هشتاد درصد موضوعات آن زن باشد: از رنسانس ایتالیا و پیکاسو گرفته تا مینیاتورهای ایرانی و نقاشی‌های قاجار.

چهره‌ها در آثار دبیری نه به طبقۀ اجتماعی خاصی تعلق دارند و نه نشانی از شادی یا اندوه روزمره در آن‌ها دیده می‌شود. او به جای بیان هیجان لحظه‌ای یا اکسپرسیونیستی، صورتی بی‌زمان و فاخر می‌آفریند؛ حالتی ازلی و ابدی که به یک وضعیت مستقر تعلق دارد، نه به رویدادی گذرا. این نگاه، ادامۀ همان سنتی است که در نقاشی، پیکره‌سازی و تصویرگری ایران نیز دیده می‌شود؛ جایی که چهره‌ها هیچ‌گاه در حال فریاد، گریه یا شور زمینی ترسیم نمی‌شوند، بلکه در وضعیتی آرام، ماندگار و شکوهمند حضور دارند.

بهرام دبیری هنرمندی است که در طول بیش از پنج دهه فعالیت هنری، همواره در جست‌وجوی زبان تازه‌ای برای بیان مفاهیم جاودانۀ انسانی بوده است. او با الهام از اسطوره‌ها، شعر و طبیعت، و با بهره‌گیری از رنگ و فرم مدرن، جهانی شاعرانه و اندیشه‌ورز ساخته است. در آثار او مرز میان سنت و مدرنیته، واقعیت و خیال، و زندگی و مرگ همواره در حال جابه‌جایی است. او از معدود نقاشانی است که توانسته‌است در عین وفاداری به ریشه‌های ایرانی، با زبان جهانی هنر سخن بگوید و به همین دلیل جایگاهی ویژه در هنر معاصر ایران دارد.


1.  این جمله برگرفته از قسمت مقدمه‌ی کتاب شعر منوچهر آتشی‌ست.


مطالب مرتبط

اهدای مجموعه‌‌ای از آثار بهرام دبیری به موزه هنرهای معاصر تهران




محسن
16 مهر 1404

جالب و آموزنده و جذاب بود.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
«بهرام دبیری»، نقاش نوگرای ایران، متولد سال ۱۳۲۹ در شیراز است. تاثیر مکان بر اندیشه، عواطف و آثار دبیری غیرقابل‌چشم‌پوشی است. اگر «مکان» را به طور کلی به عنوان کانون ارزش، پرورش و حمایت تعریف کنیم، مادر، اولین مکان اصلی کودک است. او بارها و بارها به نقش مادرش در مسیر «شدن» و هویت‌یافتن‌اش اشاره کرده.

او نقاشی را خود آموخت و پا در مسیر تجربه و کشف گذاشت. در ۱۶سالگی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کردند. و در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و از این زمان فعالیت حرفه‌ای او به عنوان یک نقاش آغاز شد.

مطالب مرتبط
cover
هیچ قطعه ای انتخاب نشده پادکست
0:00 0:00