ﺳﻪشنبه 23 اردیبهشت 1404 / خواندن: 4 دقیقه
در شب حسین علیزاده مطرح شد:

حسین علیزاده: گاهی می‌گویم خدا کند من روشنفکر نباشم!

در شب حسین علیزاده، که به بهانه انتشار اثر «دستگاه‌های موسیقی ایران» برگزار شد، هنرمندان موسیقی از جایگاه کم‌نظیر علیزاده در موسیقی و فرهنگ ایران سخن گفتند. این شب اگرچه تجلیل از یک اثر ماندگار بود اما با بزرگداشت هنرمندی همراه بود که صداقت، پاسداشت فرهنگ موسیقایی وطنش، دغدغۀ اجتماعی و عشق به مردم، بخش جدایی‌ناپذیر هنر اوست.

4.5
حسین علیزاده: گاهی می‌گویم خدا کند من روشنفکر نباشم!

مجله میدان آزادی: اوایل مهرماه سال 1403 اهالی موسیقی ایرانی و دوستداران این هنر اصیل از انتشار یک اثر گرانمایه بسیار خوشحال بودند. اثری به همت حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده‌ی چیره‌دست ایرانی که به عنوان یادگاری بی‌بدیل از او در موسیقی ایران ثبت شد و آن چیزی نبود جز رونمایی از مجموعه «دستگاه‌های موسیقی ایرانی». رونمایی از این اثر بهانه‌ای شد تا بار دیگر از این هنرمند در قالب رویداد شب‌های بخارا تجلیل شود. مشروح سخنرانی حسین علیزاده در این شب را در ادامه بخوانید:

به گزارش مجله میدان آزادی، شب موسیقی «حسین علیزاده» به بهانه انتشار اثر «دستگاه‌های موسیقی ایرانی» با حضور اساتید و هنرمندان ایرانی از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی، کریستف رضاعی، مجید درخشانی، علی بوستان، مینا افتاده، بابک رضایی، پریسا پولادیان، هوشنگ مهر اردلان، محمد فاضلی، سیروس جمالی، بابک خضرائی، علی دهباشی، وحید حسینی همدان، کیوان فرزین و... شامگاه ۲۲ اردیبهشت‌ماه در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد.

در این مراسم که به همت علی دهباشی و مجله بخارا در رویدادی فرهنگ‌محور برای پاسداشت چهره‌های هنری ایران در قالب شب‌های بخارا تدارک دیده شده بود، علی بوستان (نوازنده سه‌تار)، پریسا پولادیان (نوازنده رباب)، هوشنگ مهراردلان، محمد فاضلی، بابک خضرایی، سیروس جمالی، وحید حسینی همدان (کارگردانی مستندی از حسین علیزاده) در تجلیل از شخصیت هنری حسین علیزاده سخنرانی کردند.
 
حسین علیزاده در پایان این برنامه و پس از اتمام سخنرانی‌ها گفت: 

من در عمر خود آنقدر خجالت نکشیده بودم؛ چون خیلی اسم من آمد و بچه‌هایی که من را می‌شناسند، می‌دانند در این موارد خیلی خجالتی هستم. شاید هر کدام از شما جای من باشید، احتمالا آب شوید و در صندلی خود بروید. البته در این حالت یک چیز دیگر هم سراغ آدم می‌آید که خیلی زیباست؛ به هر حال که کار ما هنرمندان زیبایی به وجود آوردن است و تا زیبایی را حس نکنیم، تا زیبایی را تنفس نکنیم، نمی‌توانیم به وجود بیاوریم. این شانس برای خیلی‌ها هست که حتی از دوران کودکی زیبایی را می‌بینند.

در این جمع اشخاص زیادی را داریم که با زیبایی بزرگ شدند و بعد فکر کردند که باید زیبایی بیافرینند تا آن چیزی را که از کودکی حس کردند، بازگو کنند. زیبایی که اینجا گاه از تکراری زیاد موجب خجالت می‌شد، تخیل است. تمام کسانی که در هنر تخیل کردند، می‌دانند که این حال همانند این است که آرزوهای خود را برآورده کنید. آرزو این نیست که شما چیزی را که نداری بخواهی، بلکه خلق کردن است. درحقیقت یاد می‌گیرید که تمام عمر همیشه آرزو کنید؛ همانند این است که تمام عمر عشق می‌خواهید، صلح می‌خواهید، شعور می‌خواهید و جامعه‌ای می‌خواهید که سرشار باشد. ما هنرمندان ایران که در ایران زندگی می‌کنیم و هنردوستانی که بدون آنها زندگی و کار برای ما معنا نداشت، برایمان کار متفاوت‌تر است؛ زیرا باید ثابت کنیم آنچه می‌خواهیم باید باشد. 

خوشحالم در این تاریخ، اینجا ایستادم و از زمان گذشته‌ای صحبت می‌کنم که می‌توانست همه چیز بازدارنده باشد؛ چون شعور و شوقش وجود نداشت. در دنیا فقط ایران و افغانستان هستند که درباره بود و نبود موسیقی صحبت می‌کنند. امروز این همه آدم اینجا نشسته که شادابی چهره آن‌ها مدیون خود شماست که چقدر از موسیقی دفاع کردید. هستند حتی هنرمندانی که حتی جان خود را برای حفظ موسیقی گذاشتند. آن‌ها ترور نشدند ولی در واقع شدند؛ یعنی همان هنرمندان و همکارانی که زود از دنیا رفتند یا افسرده شدند و کار نکردند، در اصل ترور شدند. قرار نبود انقدر زود ما را ترک کنند، ولی آرزوهای برآورده نشده طاقت بعضی‌ها را سر می‌برد.

علیزاده همچنین گفت: 

امری که خیلی جالب است، این است که ما آمده‌ایم زندگی بیافرینیم، ما آمده‌ایم که انرژی داشته باشیم. این نیست که خسته شویم یا مثلاً بگوییم حالا پیر شدیم. زمانی هست که نفس آدم می‌رود و دیگر نیست ولی پیر نمی‌شوی؛ چون ما با مقوله‌ای سر و کار داریم که هر لحظه جوان‌تر می‌شیم.
به یاد ندارم در کارم هیچ‌وقت مشقت کشیده باشم؛ یعنی من خیلی زود فهمیدم که در کجا زندگی می‌کنم. جزو روشنفکرانی نبودم که غافلگیر شوم، حال اگر که روشنفکر باشم، البته بعضی موقع‌ها می‌گویم خدا کند، نباشم.
به هر حال هیچ‌وقت در تمام عمرم در ایران غافلگیر نشدم. همیشه در نگاه ساده خودم به جامعه، شرایط آن را درک می‌کردم. اتفاقات سیاسی را تا حدودی درک می‌کردم و غافلگیر نمی‌شدم. در نهایت نتیجه آن حجم از لجاجتی که نسبت به موسیقی نشان داده شد، این شد. هیچ‌وقت جلوی نگاه و آرزوی هنرمند را هیچکس نتوانسته بگیرد؛ زیرا نمی‌توان مانع دل و ذهن شد. این چیزی است که من از استادان خود، جامعه و پدر و مادرم یاد گرفتم و باعث شد امروز که مقابل شما ایستادم احساس خرسندی کنم و اصلا احساس نمی‌کنم سال‌های طولانی گذشته است. فرمول‌های جامعه مشخص است و تمام آن را عشق تعریف می‌کند. عشق وقتی هست به ظاهر شکست‌خورده‌ای اما در درون پیروزی! امشب شب من نیست شب همه شماست.

پایان این مراسم با تکنوازی حسین علیزاده همراه بود.


مطالب مرتبط:
1.    مجموعه «دستگاه‌های موسیقی ایرانی» رونمایی شد

2.    گزارش تصویری: شب استاد «حسین علیزاده» در فرهنگسرای نیاوران




تصاویر پیوست

ماهری
23 اردیبهشت 1404

خیلی خیلی ممنون که حرفهای استاد علیزاده را انتشار دادید. کمتر جایی از صحبتهای ایشان نوشتند.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
زیبایی که اینجا گاه از تکراری زیاد موجب خجالت می‌شد، تخیل است. تمام کسانی که در هنر تخیل کردند، می‌دانند که این حال همانند این است که آرزوهای خود را برآورده کنید. آرزو این نیست که شما چیزی را که نداری بخواهی، بلکه خلق کردن است. درحقیقت یاد می‌گیرید که تمام عمر همیشه آرزو کنید؛ همانند این است که تمام عمر عشق می‌خواهید، صلح می‌خواهید، شعور می‌خواهید و جامعه‌ای می‌خواهید که سرشار باشد.

به یاد ندارم در کارم هیچ‌وقت مشقت کشیده باشم؛ یعنی من خیلی زود فهمیدم که در کجا زندگی می‌کنم. جزو روشنفکرانی نبودم که غافلگیر شوم، حال اگر که روشنفکر باشم، البته بعضی موقع‌ها می‌گویم خدا کند، نباشم.

مطالب مرتبط