مجله میدان آزادی: دومین مطلب پرونده پرتره هایائو میازاکی اختصاص دارد به ریویوی نقد و بررسی و گزارش انیمیشن محبوب «پونیو» یا «پونیو روی صخره» (崖の上のポニョ ) یازدهمین ساختهی سینمایی هایائو میازاکی. این ریویو را به قلم خانم فرشته هدایتی غزال بخوانید:
همهچیز درباره انیمیشن پونیو ساخته میازاکی
پونیو یا آداب صرف چای
ما خانوادگی عاشق «پونیو»ایم! در روزهایی که اختلافهای بین نسلی به اوج خودش رسیده، «پونیو» جزء آن معدود نقطههای اتصالی است که وقتی پخش میشود از نوهی چهار ساله و نوجوان پانزده ساله گرفته تا مامان چهل و پنج ساله و زن بیست و شش سالهای که من باشم، بحث و دعوا و کتککاریهای سابق را فراموش میکنیم و با احترام و آئین خاصی شبیه نوشیدن چای در چین باستان، مینشینیم پای دیدن «پونیو». و البته «پونیو» هم کمکاری نمیکند و مثل چای شمالی که با هل و گلمحمدی دم شده، با ما رفتار میکند.
پونیو؟ انسان یا ماهی؟
«پونیو» داستان ماهیقرمز کوچولویی است با چشمهای متعجب و کنجکاو که از همان دقیقهی اول دیدنش، میفهمیم این بچه یک فرقی با هزار تا خواهر خودش دارد. پونیو انگار از خودش میپرسد: «زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا هی بروی و برگردی تا پیر شوی و دیگر هیچ؟ یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد؟» از خودش میپرسد و به خودش جواب منفی میدهد و با خودش تصمیم میگیرد سمت آدمها برود. سمت همان آدمهایی که از پدرش آن همه دربارهشان بد شنیده. که بدجنساند و تمام جهان و دریاها را آلوده کردهاند و حقشان است که نابود شوند.
یکی از این آدمها سوسوکه است. پسر پنج سالهای که همراه مادرش در یک شهر ساحلی و روی صخرهای نزدیک دریا زندگی میکند. پدرش کجاست؟ روی کشتی. روی همان آبی که پونیو در آن زندگی میکند. پونیو اتفاقی دست زخمی سوسوکه را لیس میزند، طعم محبتش را میچشد و بعد از آن دیگر نمیتواند، نمیخواهد ماهی بماند. نمیتواند و نمیخواهد سوسوکه و محبتش را از خاطر ببرد. وقتی پدرش با عصبانیت او را به خانهی دریاییشان برمیگرداند، پونیو میخواهد که برگردد. برگردد کنار سوسوکهای که او هم به پونیو دل بسته و سطل سبزرنگش را مثل یک نشان آشنایی اختصاصی، مثل یک رمز، روی نردهی خانه گذاشته، تا پونیو بفهمد خانهی او کجاست. پونیو میخواهد که برگردد، در برابر پدرش میایستد و از هویت جدیدش دفاع میکند و میگوید: «من کولومیو شاردین نیستم؛ من پونیوام!» و پونیو برمیگردد. با کمک هزار تا خواهر خود، پیش سوسوکه برمیگردد و سه کلمه میگوید: «سوسوکه... پونیو... دوستت دارم!» سه کلمهای که همه چیز است. سه کلمهای که آغاز است. آغاز ماجرای پونیو. ماجرایی بین پونیو و سوسوکه که پونیو باید تا آخرش برود. قماری که به قول ابراهیم گلستان ممکن است برد بزرگی داشته باشد. اما قمار قواعد خاص خودش را دارد. پونیو در قدم اول باید قید قدرت زیاد دریاییاش را بزند و اگر سوسوکه دوست وفاداری باشد، تازه آن وقت پونیو به یک انسانتمام تبدیل میشود! اگر هم سوسوکه وفادار نباشد، پونیو حباب میشود و از بین میرود! وقتی پدر پونیو با نگرانی و عصبانیت ماجرا را برای مادر پونیو تعریف میکند و هشدار میدهد که ممکن است دوست پونیو وفادار نباشد و در نتیجه پونیو حباب شود و به هوا برود، مادر پونیو، ایزدبانوی دریاها، لبخند مطمئنی میزند و میگوید: «همهی ما از حباب ساخته شدهایم.»
از همین مجرای دوست داشتن است که پیوند از هم گسیختهی آدمی و طبیعت احیا میشود و شهر آلودهی ساحلی به مدد عشق از گور بیرون کشیده میشود. گویی میازاکی قصد دارد به ما بگوید که انسان و طبیعت، یک مجموعهی به هم پیوستهاند، یین و یانگ ابدیاند و احوالات هر یک بر دیگری اثر مستقیم دارد. آدمهایی که کنار دریا زندگی میکنند و زبالههای خودشان را در دریا میریزند، طبیعت را نابهسامان میکنند و خبر ندارند که حال خودشان هم خوب نخواهد ماند؛ چون ربط و نسبت زیادی با دریا دارند. چون پدرشان، برادرشان، یکی از اعضای خانوادهشان در همین طبیعت، روی همین دریا کار میکند و حال بد طبیعت و پریشانیاش با اینکه پدر و برادر به خانه نیایند، یا اینکه چه اتفاقی برای خودشان و شهر ساحلی کوچکشان بیفتد، گره خورده است.
کلاس درس پونیو
همهی ما اگر بخواهیم به گفتهی سقراط عمل کنیم و حواسمان باشد که «زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد»، باید یک جایی قبول کنیم که از حباب ساخته شدهایم، روی ترسمان از ترکیدن پا بگذاریم و پای تمام تبعاتش بایستیم. حالا یا آخر قصه، سوسوکه بهمان خیانت کند و حباب بشویم یا اینکه با محبت داد بزند: «پری دریایی باشه، یا آدم یا ماهی، من دوستش دارم!» این صلیب ماست، مسیر ماست، باید به دوش بکشیم و برویم!
شناسنامهی پونیو
انیمهی «پونیو» محصول سال ۲۰۰۸ است که به نویسندگی و کارگردانی هایائو میازاکی و در استودیو جیبلی (Studio Ghibli) ساخته شده. «پونیو» برگرفته از داستان «پری دریایی کوچولو»ی هانس کریستین اندرسن است که تمامی تصاویر آن با دست طراحی شده و از گرافیک کامپیوتری در آن استفاده نشده است. موسیقی فیلم کار جو هیسایشی است که بهجز این اثر، در بسیاری دیگر از انیمههای میازاکی هم با او همکاری داشته. همچنین جو هیسایشی بهخاطر موسیقی همین انیمه، جایزهی بهترین آهنگسازی از جوایز آسیایی را دریافت کرده است. جالب اینکه از صداپیشگان انگلیسیزبان این کار میتوان به مت دیمون و کیت بلانشت اشاره کرد. «پونیو» در سال انتشار نقدهای مثبت فراوانی از منتقدان و بینندگان گرفت و به هشتمین انیمهی پرفروش تمام دورانها تبدیل شد. اگر بخواهم یک توصیهنامه ارائه بدهم که این انیمه مناسب چه کسانی است و چه کسانی میتوانند آن را ببینند، باید بگویم که همه! برای اثبات حرفم میتوانم به خط اول این نوشته ارجاعتان بدهم یا اگر در پی آمار منسجم و شستهرفته باشید، به میزان رضایت و نمرات افراد:
- میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDb: ۷٫۶ از ۱۰
- میانگین امتیاز منتقدان در سایت راتن تومیتوز: ۹۱ درصد
- میانگین امتیاز بینندگان در سایت راتن تومیتوز: ۸۳ درصد
- میانگین امتیاز منتقدان در سایت متاکریتیک: ۸۶ درصد
- میانگین امتیاز بینندگان در سایت متاکریتیک: ۷٫۶ از ۱۰
«پونیو» داستان جرئت است. داستان هویت است. داستان طبیعت است. داستان زبالههای زیستمحیطی است. داستان ارتباط است؛ ارتباط انسان با طبیعت، ارتباط انسان با خانواده، ارتباط انسان با ماهیقرمزهای نیمهانسان، و در یک کلام داستان انسان است و همین مهمترین دلیل برای تماشای آن است.