ویتوریو دسیکاآلیس رورواچر
فیلم «معجزه در میلان» (Miracle in Milan) که در سال ۱۹۵۱ نخل طلا را برای دسیکا به ارمغان آورد، درمورد یتیمی سادهدل است که در میان فقیرترین قشر جامعه بزرگ شده است. با اینکه شاید تماشای رنج زاغهنشینان لذتبخش نباشد اما کمدی فیلم بسیار دلنشین است و در نهایت همه چیز با معجزهی پاکی این جوان حل میشود. «معجزه در میلان» از این نظر حائز اهمیت است که نمایندهی فیلمهایی است که از نئورئالیسم و واقعگرایی سینمای ایتالیا گذار میکنند و بهسمت خیالپردازی میروند. انگار دسیکا که قبلتر خالق «دزدان دوچرخه» بود از بسامان شدن اوضاع ناامید شده است و راهحل را در معجزه جستوجو میکند. شاید بتوان فیلم «لازاروی خوشحال» را که پیشتر معرفی شد، نوعی ادای احترام به این فیلم دانست. اگر بهدنبال یک پایان خوش و دلپذیر هستید تماشای این فیلم را از دست ندهید.
5. شبهای کابیریا به کارگردانی فدریکو فلینی
جولیتا ماسینا، همسر فدریکو فلینی، که جایزهی بهترین بازیگر زن جشنوارهی کن را برای ایفای نقش کابیریا به دست آورد، با چهرهی معصوم و بازی فوقالعادهاش، بهخوبی توانسته دیدگاه نسبتاً جبرگرایانهی همسرش را در فیلم «شبهای کابیریا» (Nights of Cabiria) به نمایش بگذارد.
فیلم، داستان زن جوانی است که با شغلی پست روزگار خود را میگذراند. فلینی اساس فیلمش را بر شخصیت کابیریا بنا کرده است و در خلال قصه و عمیقتر شدن شناخت ما از کابیریا، لایههای پنهان اجتماعی و شرایط زمانه را نیز نقد میکند. جامعهای که در آن زنی با آن حد از سادگی و معصومیت از نوجوانی ناچار به تنفروشی است. البته فلینی با وجود نگاه تلخش خوب میداند این امید است که ما را به ادامهی زندگی وامیدارد و همین باعث شده است تا فیلم با وجود موضع نقادانهای که دارد شیرین و دلچسب از آب دربیاید.
6. زیر آسمان برلین اثر ویم وندرس
همیشه به ما گفتهاند فرشتهها اراده ندارند و این آدمیان هستند که صاحب این موهبتاند. فیلم «زیر آسمان برلین» (Wings of Desire) که در سال ۱۹۸۷ برندهی جایزهی بهترین کارگردانی جشنوارهی کن شد، درمورد فرشتگانی است که در کنار ما هستند و با زمزمههایشان قلبهای ما را آرام میکنند. آنها حتی گاهی در تصمیمگیری به ما کمک میکنند تا بهترین انتخاب را داشته باشیم.
حالا چه میشود اگر یکی از این فرشتگان عاشق شود؟ چه میشود اگر بخواهد مانند یک انسان زندگی را تجربه کند؟
اگر شما هم در این وانفسای زندگی گاهی یادتان میرود انسان بودن چه مزیت هایی دارد حتماً این فیلم را تماشا کنید.
7. من، دنیل بلیک به کارگردانی کن لوچ
«من، دنیل بلیک» (I, Daniel Blake)، همانطور که از اسمش پیداست فیلمی شخصیتمحور است. فیلم داستان بسیار سادهای دارد؛ مردی میانسال بهدنبال سکتهی قلبی کار خود را از دست داده است و برای گذران زندگیاش به مستمری دولت نیاز دارد. فیلم داستان تلاشهای دنیل برای گرفتن این مستمری است. اگر شما هم از شروعهای طولانی و مقدمههای بیدلیل فیلمها خسته میشوید با دیدن این فیلم سر ذوق خواهید آمد. فیلم مستقیم سر اصل مطلب میرود و اضافهگویی و بیهودهگویی ندارد. صراحت و صداقت یکی از بارزترین ویژگیهای فیلم دنیل بلیک است. در این فیلم شما شاهد کسانی خواهید بود که در وضعیت نابسامان اقتصادی باید در فضای بوروکراتیک و ناعادلانه برای بقای خود بجنگند. این فیلم نخل طلای کن در سال ۲۰۱۶ را به دست آورد.
8. کلاس به کارگردانی لوران کانته
فیلم «کلاس» (The Class) با نام اصلی «میان دیوارها» (Between the walls)، فیلمی از سینمای فرانسه ساختهی لورن کانته است که در سال ۲۰۰۸ برندهی نخل طلای کن شد.
«کلاس» یک فیلم سینمایی در ژانر اجتماعی است که به بررسی ریشههای خشونت میپردازد. لورن کانته درمورد «کلاس» میگوید دوست داشته به سینمای عباس کیارستمی نزدیک شود. شاید بشود گفت فیلم درام واضحی ندارد و بازیگران در واقع نابازیگرانی هستند که در نقش خود ظاهر شدهاند. از این رو میتوان گفت فیلم شبیه یک مستند اجتماعی است که میتواند رضایت کسانی را هم که فیلمهای درام را میپسندند به دست آورد. اگر حال و هوای فیلمهای کیارستمی را دوست دارید از این فیلم لذت خواهید برد.
9. پیانیست اثر رومن پولانسکی
فارغ از اینکه موافق هولوکاست باشیم یا نه، همیشه فیلمهایی که مؤلف آن، خود را در فیلم جستوجو کرده فیلمهای فوقالعادهای از آب درمیآیند. هرچند که «پیانیست» (The Pianist) با الهام از کتاب زندگینامهای ولادیسلاو شپیلمن، آهنگساز یهودی-لهستانی، ساخته شده که یکی از بازماندگان هولوکاست بود، اما اگر کمی از زندگی پولانسکی، کارگردان فیلم، را بدانیم شاید برایمان روشن شود چطور این فیلم اثری ماندگار و قابللمس است. این خود پولانسکی است که مادرش را در اردوگاههای کار اجباری از دست داده و پدرش در آن جنگ مفقودالاثر شده. این خود او و رنجهایش است که در میان خرابهها گریان راه میرود و اشک میریزد و با امید زنده میماند تا یک روز روایت خودش را در «پیانیست» به نمایش بگذارد. «پیانیستِ» پولانسکی در سال ۲۰۰۲ برندهی نخل طلای جشنوارهی کن شد.
10. همه چیز دربارهی مادرم به کارگردانی پدرو آلمودوار
فیلم، راوی داستان مانوئلا، پرستاری سی و هشت ساله است که با پسر نوجوانش، استبان، زندگی میکند. در ابتدا به نظر میرسد استبان که دوست دارد نویسنده بشود، شخصیت اصلی فیلم است اما او در همان آغاز فیلم طی یک تصادف کشته شده و در ادامهی فیلم شاهد سفر مانوئلا برای یافتن یک زندگی جدید خواهیم بود. فیلم شخصیتهایی پیچیده و نامتعارف دارد و قطعاً درآوردن فیلمی دلنشین از میان این شخصیتها و اتفاقات ناگوار کار دشواری است. شخصیتها عمدتاً به هم ربطی ندارند و وصل کردن آنها به یکدیگر بدون اینکه توی ذوق بزند نیز کار مشکلی است که پدرو آلمودوار بهخوبی از پس آن برآمده است. اگر بهدنبال فیلمی پر رنگ و لعاب و عجیب هستید «همه چیز دربارهی مادرم» (All About My Mother) شما را راضی خواهد کرد.