مجله میدان آزادی: در آخرین مطلب مجله به مناسبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، میخواهیم کتابهایی را معرفی کنیم که در آنها «بحران»، موضوع کلیدی دنیای شخصیتهای نوجوان داستانها است. فهرستی از این کتابها را به قلم و پیشنهاد خانم «مریم کمالیپور» -کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان- خواهید خواند:
«بحران» یکی از کلماتی است که از دیرباز با «نوجوانی» پیوند محکمی داشته و هر انسانی کم یا زیاد، چند سالی از عمرش را با سختیهای خروج از دنیای کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی دست و پنجه نرم کردهاست. خبر بد اینکه این سختیها که عموماً از آنها با عنوان بحران نوجوانی یاد میشود گاهی با ترکیبِ با مشکلات دیگر بسیار پیچیدهتر و حتی لاینحل بروز میکنند و خبر خوب اینکه با آگاهی دادن به نوجوانها و خانوادههایشان بخش اصلی این مشکلات قابل حل هستند. با این مقدمه برای شما فهرست ده کتاب مربوط به ده موقعیت بحرانی در ردهی سنی نوجوانان را تدوین کردهایم تا گامی برداریم در مسیر آگاهی و همچنین کمرنگتر کردن پیوند بحران با نوجوانی.
قصههای روزهای طوفانی
کوچک اندازهی فیل
جک پسر دوازده سالهای است که کابوس مشترک خیلی از بچههای جهان را زندگی میکند. عصر یک روز عادی که جک و مادرش برای آخر هفته به یک سفر چند روزه رفتهاند، جک وقتی از خواب بیدار میشود، هرچه میگردد نمیتواند مادرش را پیدا کند. او وسط یک شهر غریب تک و تنها مانده است و تنها دلخوشیاش یک فیل پلاستیکی کوچک ته جیبش است.
«کوچک اندازهی فیل» داستان تلاش های جک برای رسیدن به خانه، پیدا کردن مادرش و شکست دادن بزرگترین بحرانی است که میتواند برای یک پسر دوازده ساله در یک شهر غریب رخ دهد. این کتاب خاص را نشر پیدایش به چاپ رسانده، جنیفر جیکوبسن آن را نوشته و آنیتا یارمحمدی آن را به فارسی برگردانده است.
قلب، تخممرغ و همهی چیزهای شکستنی
این کتاب بهاندازهی اسمش لطیف و خواستنی و معصوم است.
تا به حال اسم مسابقهی نجات تخممرغ را شنیدهاید؟
ناتالی قرار است توی این مسابقه شرکت کند. خیلی هم مصمم است که حتماً تخممرغ را با سازهاش نجات دهد و مسابقه را ببرد. آخر برنامه دارد با پول جایزهی نفر اول یک کارهایی بکند. ناتالی میخواهد دست مادرش را که یک گیاهشناس حرفهای است بگیرد و او را به دیدن گلهای ارکیدهی آبی ببرد.
ناتالی توی یک بحران رنجآور گرفتار شده که شاید همین حالا خیلی از بچههای دنیا درگیرش باشند؛ مادر ناتالی دیگر مثل قبل زندگی را، زیباییها را و خانوادهاش را دوست ندارد، او افسرده شده است.
در این کتاب شاهد تلاشهای یک دختر نوجوانیم که به خالصانهترین شکل ممکن برای بازگرداندن مادرش به دامان زندگی تلاش میکند.
ناتالی ساختهی ذهن تای کلر است، راضیه خشنود ترجمهاش کرده و نشر پرتقال هم این کتاب را چاپ کرده است.
زندگی روی در یخچال
توی این کتاب واقعاً قرار است با کلر و مادرش روی در یخچال زندگی کنیم. خلاقیت الیس کایپرز در نگارش کتابش آن را خواستنی کرده است.
کتاب، داستان مادر و دختری است که هر کدام میان شلوغیهای دنیایشان گیر افتادهاند و خواندن یادداشتهای روی در یخچال شده است راهی که دنیاهایشان را به هم گره میزند و از حال هم باخبرشان میکند.
تا اینکه بوی بحران از اواسط کتاب به مشام میرسد؛ مادر توی یکی از یادداشتهای روی در یخچالش خبر میدهد که به سرطان مبتلا شده است.
کلر چطور با این خبر کنار میآید؟ آیا زندگی کلر و مادرش همچنان روی در یخچال ادامه پیدا میکند؟
«روی در یخچال» را نشر محراب قلم به چاپ رسانده و هنگامه پزشگمهر زحمت ترجمهاش را کشیده است.
آسمان سرخ در سپیدهدم
«آسمان سرخ در سپیدهدم» داستان یک شادی همراه با غم است. آنا آماده است تا به دنیا آمدن برادر کوچکترش را جشن بگیرد اما بن با یک معلولیت پا به این دنیا میگذارد که ماندنش در این دنیا را هر روز تهدید میکند. ولی آنا اجازه نمیدهد این غم ماندنی شود. او برای بن به خواهری عاشق تبدیل میشود؛ خواهری که تا همیشه عاشق چشمان پرشور و آن کلهی گندهی او میماند.
این کتاب لطیف و عزیز نحوهی زندگی و کنار آمدن هنرمندانهی آنا با معلولیت برادرش را به ما نشان میدهد.
«آسمان سرخ در سپیده دم» را الیزابت لرد نوشته، یکی از بهترین مترجمان کودک و نوجوان یعنی پروین علیپور آن را ترجمه کرده و نشر افق آن را به چاپ رسانده است.
معمولی مثل بقیه
فرق اساسی «معمولی مثل بقیه» با باقی کتابهای این لیست این است که این کتاب قصهی روزهای بعد از بحران است. روزهایی که گردباد حوادث به پایان رسیده و زندگی معمولی دارد دوباره شروع میشود. اما آیا زندگی هیچ وقت دقیقاً مثل روزهای قبل از گردباد میشود؟
نورا سرطان را شکست داده و از میان گردبادش گذشته و حالا قرار است دوباره به مدرسه برگردد، مدرسه اما برای او به یک جای عجیبوغریب تبدیل شده که همه او را نه به چشم نورای خالی بلکه به چشم نورایی میبینند که روزی سرطان داشته. آیا مدرسهی نورا مدرسهی پیش از گردباد میشود؟
«معمولی مثل بقیه» هم کار انتشارات پرتقال است. باربارا دی آن را نوشته و فهیمه صدیق عابدینی آن را ترجمه کرده است.
وقتی مژی گم شد
مژده و مژگان دخترخالهاند، خیلی هم با هم جفتوجورند، از همان بچگی هم هر دو تا را مژی صدا میکردند. یک روز خانوادهی دو مژی تصمیم میگیرند به یک سفر چند روزه بروند. همه چیز خوب و خوش و خرم است تا اینکه گم شدن مژی همه چیز را به هم میریزد. همه فکر میکنند مژی فرار کرده است. اما آیا واقعاً مژده بهخاطر ناراحت شدن از دست پدرش فرار کرده؟
گم شدن مژی زندگی تمام آدمهای داستان را عوض میکند، زندگی مژگان را اما بیشتر.
«وقتی مژی گم شد» با روایتی تأثیرگذار و هنرمندانه به مسئلهی «فرار دختران از خانه» میپردازد. این کتاب با قلم گیرای حمیدرضا شاهآبادی نوشته شده است و کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان آن را به چاپ رسانده.
این کتاب را ممنوع کنید
همه چیز خیلی آرام و عادی است تا اینکه روزی ایمی آن به کتابخانهی مدرسه میرود تا برای چندمین بار در کنج دنج قفسهها کز کند و کتاب مورد علاقهاش را ورق بزند اما متوجه میشود که مدرسه کتاب مورد علاقهاش را ممنوع کرده و آن را از کتابخانه برداشته است. قضیه به کتاب عزیز ایمی آن ختم نمیشود. کتابها یکییکی و بدون هیچ دلیل منطقی از قفسهها گم میشوند. ایمی آن معمولاً خیلی خجالتی، کمحرف و بیحاشیه است، اما آیا این موقعیت بحرانی را به حال خودش رها میکند؟ آیا میگذارد کتابخانه از همهی کتابهای خوب خالی شود؟
این کتاب بینظیر قصهی یک حرکت جمعی است، قصهی نوجوانهایی است که حق خود را بدون دلیل رها نمیکنند.
باز هم نشر پرتقال «این کتاب را ممنوع کنید» را چاپ کرده است. الن گرتز آن را نوشته و سارا عاشوری به فارسی برگردانده است.
زیبا صدایم کن
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم زیبا نسبت به باقی شخصیتهای این لیست توی طوفان شدیدتری گرفتار شده است. مادر معتادش ازدواج کرده، پدرش در یک آسایشگاه روانی بستری است و خودش هم توی یک مرکز بهزیستی زندگی میکند. پدر در روز تولد زیبا به او زنگ میزند و از او میخواهد که در فرار کردن از آسایشگاه به او کمک کند.
«زیبا صدایم کن» جزو معدود آثار نوجوانی است که بحران تصویرشده در آن جنبهی واقعیتر و پیچیدهتری دارد. فرهاد حسنزاده که یکی از بهترین نویسندگان کودک و نوجوان ایران است، در این کتاب با قلم گیرا و روان خود تلخیها را استادانه میآفریند و زیبا را شکوهمندانه از میانهی آنها عبور میدهد.
این کتاب را نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسانده.
چتر تابستان
نوبت رسید به آرامترین کتاب لیست.
آنی ریچاردز یک دختر عادی است، فقط خیلی مواظب است. همه چیز به نظر آنی خطرناک، وحشتناک و کشنده است. او با دوچرخه از سراشیبی پایین نمیآید، بدون کلاه کاسکت هرگز دوچرخه نمیراند، بیرون غذا نمیخورد و یک کتاب بزرگ دارد که در آن دربارهی بیماریهای مختلف میخواند که مبادا یکی از آنها را بگیرد. میپرسید آنی همیشه اینطور بوده؟ نه نبوده. بعد از اینکه آنی برادر خود را از دست داد تصمیم گرفت بیشتر، خیلی خیلی بیشتر مواظب باشد.
«چتر تابستان» با قلم آرام و جاری لیزا گراف داستان سوگ را روایت میکند؛ داستان اینکه چطور چتر غم آدمها با هم متفاوت است و هر کس به سبک خودش سوگواری میکند.
«چتر تابستان» را نیلوفر نیکزاد ترجمه کرده و نشر پیدایش آن را در قالب رمانهایی که باید خواند به چاپ رسانده است.
آقای هنشاو عزیز
عنوان آخر این لیست لابد برای خیلیها آشناست. شاهکار بورلی کی یر که توی قفسهی کتابهای خیلی از نوجوانان دنیا جا خوش کرده است.
آقای هنشاو نویسندهی مورد علاقهی لی، پسر سیزده سالهی قصه است. ما داستان لی را از لابهلای نامههایی که برای آقای هنشاو مینویسد متوجه میشویم. لی با یک چالش بزرگ در زندگیاش روبهرو است. مادر و پدرش از هم جدا شدهاند و لی پدرش را که رانندهی کامیون است خیلی کم میبیند. از طرفی مدرسهاش را عوض کرده است و توی مدرسه آن پسر جدیده است که همه دستش میاندازند.
«آقای هنشاو عزیز» روایتگر معجزهی نوشتن است. اینکه چطور نوشتن میتواند قدرت فکر کردن و کنار آمدن با مشکلات را در انسان زنده کند، اینکه کلمات چطور صاحبانشان را نجات میدهند.
آقای هنشاو عزیز را هم نشر افق به چاپ رسانده و پروین علیپور آن را ترجمه کرده است.