مجله میدان آزادی: در پروندهی «شاخههای درخت باربد»، به معرفی کتابهایی که در حوزهی موسیقی نواحی ایران نگاشتهشده میپردازیم تا کوششی باشد بر جاودانهشدن هرچه بیشتر این میراث ارزشمند. ستون «کتابهایی دربارهی موسیقی نواحی ایران» به گردآوری این آثار نوشتاری اختصاص دارد و در صفحهی هفتم از پرونده، معرفی کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق ایران» را خواهیدخواند. این یادداشت توسط خانم «زینب حسینینیا» نوشته شدهاست.
اگر بخواهیم بهدنبال نسخهای راستین از موسیقی بگردیم، احتمالاً خواهیم دانست که موسیقی همان صدای خداوند و ملکوتیان است به گوش جان انسانها. حال تصور کنید اگر این صدای خدایی با جوهره و جان لطیف زنان در هم آمیخته شود، چه قطعات و پردههای رازآمیز و بلندی را رقم خواهد خورد؛ اتفاقی که به بلندای تاریخ ایران و در جای جای این خاک بارها تکرار شده است، آن هم در جایگاهی که شاید در ابتدا به ذهنمان متبادر نشود: موسیقی نواحی ایران. این اتفاق دقیقاً زمانی رخ میدهد که زنان در هر خطهی ایران از خراسان و یزد تا گلستان و سیستان و بلوچستان به مناسبتهایی متفاوت، دردمندانه و نجیبانه میخوانند و مینوازند و نهتنها جان خود که جان شنوندهشان را از زمین جدا میکنند و به پرواز درمیآورند؛ خواه آن شنونده، فرزندشان باشد بههنگام گوش سپردن به لالایی، یا زنان دیگر باشند بههنگام مدحخوانی یا سوگواری برای پیامبر و امامان یا همکارانشان باشند به وقت نشاکاری و قالیبافی. زنان حتی برای رنجهای زندگانی و فراقهای عاشقانهای که از سر گذراندهاند هم نغماتی را خواندهاند و هنوز هم میخوانند.
و اینچنین است که زنان در اقوام گوناگون، تاریخ موسیقی نواحی ایران را نوا به نوا ساختهاند و وقتی از خاطراتشان میشنوی یا شنوندهی آوایشان میشوی، میفهمی که در عین سادگی و مردمی بودن آواها و ساز نواختنها، چه معانی عمیق و چه موسیقی دلنشین و رازآمیزی را نقش زدهاند. یکی از وجوه مهم کتاب «نقش زن در موسیقی نواحی ایران»، دقیقاً باورمندی مؤلفش به همین انگارههاست.
هوشنگ جاوید که عمری را برای پژوهش دربارهی موسیقی نواحی ایران صرف کرده، این کتاب را حوالی سال 1383 در دوازده بخش ساخته و پرداخته و برشی زنانه از گنجینهی موسیقایی نواحی ایران به دست داده است. البته در برخی از نسخههای کتاب که بهتازگی چاپ شدهاند، نُه بخش کلی را پیش رو داریم که احتمالاً نشان از ادغام مطالب برخی از فصلها است. این معرفی بر اساس نسخهی دوازدهبخشی از اثر نگاشته شده است.
ردّپای قلم لطیف و روان مؤلف را از همان صفحات ابتدایی کتاب میشود بهراحتی دید. از دیگر نقاط مثبت کتاب این است که اشعار را با معنای آن در فارسی معیار همراه کرده و دربارهی جزئیات موسیقایی و ریتم نغمات هم تا حد امکان، دانستنیهایی را با مخاطبش به اشتراک گذاشته است.
بخش اول کتاب به گشتوگذار در نشانهشناسی ایمانی و معنوی اختصاص دارد و از دریچهی باورهای دینی به آواز زنان نواحی نگاه میکند. گاهی در محفل حنابندان زنان هرمزگان است، گاهی کنار مادری که میخواهد طفلش را بخواباند یا که راهی نشاکاری برنج در کهگیلویه و بویراحمد میشود و آوای زنان را در هر کدام از این محافل و اوقات، همراه با اشعارشان ذکر میکند. آواهایی که در این بخش به آنها پرداخته شده، اغلب به باورهای اعتقادی مرتبط است و در ثنا یا درخواست یاری از اهل بیت هستند.
در بخش دوم، ترانههای کار و تلاش زنان در نواحی ایران روی کاغذ آمده. زنانی که در خانه مشغول کارهای مختلف مانند رفتوروب و پشمریسی هستند و هر یک بسته به سرزمینشان نغمههایی را فردی یا جمعی میخوانند تا این آواها همتی مضاعف در کار برایشان رقم بزند. بعد از آن نویسنده به مشغلهی زنان در بیرون از خانه سری میزند و نمونههایی از سرودهای جمعی زنان بههنگام کار را به مخاطبش عرضه میکند؛ مثل نغمهها بههنگام جوراببافی و دوشیدن شیر احشام. آوازهای کار زنان به چهار دستهی تکخوانی، دوصدایی، جمعخوانی و تکخوانی-جمعخوانی تقسیم میشود و برای هر دسته، مثالی از نواحی مختلف ایران آورده میشود.
در بخش سوم کتاب از بانوی آب و بانوی ماه و... میخوانیم و از پیوند عمیق این نمادها با اشعار خواندهشده توسط زنان در نواحی مختلف باخبر میشویم و حتی ریشههای تاریخی هر کدام را هم، درصورت وجود، خواهیم دانست. ترانههایی هم که کودک از مادرش میشنود، چیزی که نویسنده نام آن را «موسیقی نخستین خاص کودک» گذاشته، در این بخش از اثر آمده است.
فصل چهارم به آوای سوگ زنان در مناطق مختلف ایران اختصاص داده شده است؛ آوازهایی که برای سوگ فرزندان یا باورهای مذهبی از نای و ساز این زنان آفریده میشود و در این بخش از کتاب به اقسام آن در نواحی مختلف اشاره شده است.
در بخش پنجم کتاب، سفری به گلستان خواهیم داشت و دربارهی پنج دسته موسیقی قومیتهای متفاوت آن سرزمین و ریشههای تاریخی آن خواهیم خواند. از زنان ایل گرایلی و تعزیهداری و موسیقی آوازهای مذهبیشان تا ترانهی «پری جان» و حتی اعتراضیهای تند و سیاسی خطاب به رضاشاه یا لالاییهای زنان ترکمن.
اجرای زنان ترکمن صحرا برگرفته از کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق ایران»
ششمین بخش از کتاب، بابی هفتگانه را به روی مخاطب میگشاید و با هفت زن از کاشان و خراسان، کردستان و چهارمحال و بختیاری به گپوگفت مینشیند و از چندوچون موسیقی زنان در آن نواحی میپرسد.
بخش هفتم دستهبندی موضوعی آواهاست و بخش هشتم را نویسنده به واگویههای دغدغهمندانه دربارهی موسیقی اختصاص داده است و به قول خودش: «گپ برای آنکه میشنود، میخواند و میداند که...».
در بخش نهم از فضای پیشین کتاب کمی فاصله میگیریم و مجموعه سخنرانیهایی را میخوانیم که بهمناسبت جشنوارهی موسیقی زنان نواحی ایران و با همین موضوع ایراد شده است. اما در بخش دهم خیلی زود به همان فضا بازمیگردیم و نگاهی به زنان چامهگو و رامشگر در طول تاریخ خواهیم داشت.
به بخش یازدهم میرسیم و در این مجال، نویسنده به واکاوی برخی از آوازهای فردی یا جمعی زنان و معنامندی آنها میپردازد؛ آواهای زنان جنوب هنگام آب آوردن از انبارها، یا در طلب حاجات از خداوند، یا لالایی ترکمنها و همینطور آواز لألهشان* .
بخش پایانی کتاب هم مانند بخش ششم، حاصل سفر و پژوهش میدانی مؤلف در مناطق مختلف و گفتوگوی جمعی یا فردی با زنان آن مناطق دربارهی موسیقیشان است که خود گواه دیگری است بر نگاه دغدغهمندانهی او به مستندنگاری و روح مردمی موجود در کالبد موسیقی نواحی ایران.
اربونهنوازی یزد، برگرفته از کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق ایران»
بیجهت نبوده که استاد جلال ذوالفنون، موسیقیدان و سهتارنواز برجسته در قسمتی از نوشتارش دربارهی این کتاب چنین آورده است: «در این کتاب لطیفترین و ظریفترین و والاترین احساس تاریخ بشری رقصکنان و هلهلهزنان با امواج الهی در پروازند و پیامهای انسانی آن موجب صیقل آیینهی دل است. به مؤلف این اثر باید گفت: درود جاویدان تاریخ بر شما!»
پینوشت:
* «لأله» آوازی است که زنان ترکمن بر سر چشمهها، چاههای آب و یا نهرهای آب جاری به هنگام هویدا و کاملشدن بازتاب بدر ماه در آب، میخواندهاند.