مجله میدان آزادی: امروز، سیام شهریورماه سالروز خاموشی «پرویز مشکاتیان»، آهنگساز، موسیقیدان، پژوهشگر و نوازندهی بزرگ سنتور است. پیشتر در مجله میدان آزادی فهرستی از 10 آهنگ سنتی برتر از بهترین موسیقیها با آهنگسازی پرویز مشکاتیان منتشر کردهایم و اینک به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمند بزرگ موسیقی بخوانید تکنگاری نگاهی به زندگی و آثار پرویز مشکاتیان را به قلم فاطمه همراه:
مشکاتیان با تسلط به ردیف و گوشههای موسیقی ایرانی، خلاقیت ذاتی و نوآوری خود در سنتورنوازی، همکاری با بهترینهای موسیقی دوران خود، درست در زمانی که موسیقی اصیل ایرانی بهعلت بیتوجهی و رواج موسیقی غربی در محاق بود، جان دوبارهای به موسیقی اصیل و خصوصاً ساز تخصصیاش سنتور بخشید.
به همین مناسبت در این مطلب تلاش کردیم به زندگی و سیر فعالیت هنری او بپردازیم تا شاید ادای دین کوچکی به این هنرمند بزرگ معاصر باشد.

«حسن مشکاتیان»، پدر «پرویز مشکاتیان»
دوران کودکی و نوجوانی
نیشابور، شهر نامآوران علم و ادب و هنر، شهر خیام و عطار و کمالالملک، این بار در میانهی بهار، کودکی را در آغوش گرفت که در هنر موسیقی سرآمد دوران خود شد.
«پرویز مشکاتیان» در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۳۴ به دنیا آمد. پرویز از کودکی نزد پدر مشغول یادگیری موسیقی شد. پدرش، «حسن مشکاتیان» با ویولن و سهتار آشنایی داشت و در سنتورنوازی استاد بود. ذوق سرشار و استعداد ذاتی پرویز مشکاتیان از همان کودکی نمایان بود و در دوران دبستان در مدرسه هنرنمایی میکرد. در هشتسالگی، در اولین اجرای خود در دبستان، چهارمضراب شور «حبیب سماعی» را نواخت. بعد از آن نیز بارها در جشنوارههای موسیقی دانشآموزی در اردوگاه رامسر، رتبهی ممتازی را به دست آورد. آموزش او نزد پدر تا پایان دورهی متوسطه ادامه داشت.
«پدرم با اینکه خیلی به موسیقی علاقه داشت و جنبههای روحانی موسیقی را خیلی دلپذیر میدانست اما عقیده داشت که شرایط اجتماعی برای این کار مهیا نیست؛ از این رو دوست داشت که من در کنار موسیقی، به کاری دیگر اشتغال داشته باشم. به همین جهت در آزمون سراسری دانشگاهها، رشتهی مهندسی کشاورزی را انتخاب کردم و قبول شدم؛ اگرچه همان موقع هم مطمئن بودم که اگر قرار باشد بین مهندسان کشاورزی، یک نفر تنبل و بهدردنخور بار بیاید، بدون شک من خواهم بود. چراکه هیچ ارتباط ذهنی و روحی با آن نداشتم.»
قبولی در دانشگاه و فراگیری اصول موسیقی سنتی
پس از فراز و نشیبهای بسیار، مشکاتیان در سال ۱۳۵۳ در دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او از سال دوم دانشکده، به خواست «دکتر صفوت» در تدریس سنتور به دانشجویان ترم اول، با او همکاری میکرد. مشکاتیان با تمرکز بر ساز سنتور، در نوازندگی این ساز به تبحر بالایی دست یافت.
مشکاتیان به دعوت دکتر صفوت در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی به تحقیق و تدریس مشغول شد. در آنجا با اساتید بزرگ موسیقی چون «سعید هرمزی»، «یوسف فروتن»، «عبداللّه دوامی» و «محمود کریمی» آشنا شد و این فرصتی بود که همزمان با تحصیل در دانشگاه، ردیف و اصول موسیقی اصیل ایرانی را بیاموزد. «ردیف میرزاعبدالله» را نزد «نورعلی برومند» و ردیف موسیقی سنتی را از «داریوش صفوت» آموخت و برای یادگیری مبانی موسقی ایرانی از اساتیدی چون «محمدتقی مسعودیه»، «مهدی برکشلی»، «عبدالله دوامی»، «سعید هرمزی» و «یوسف فروتن» بهره برد.
او در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی فعالیتهایی در آهنگسازی و نوازندگی سنتور داشت؛ مانند ساخت قطعات همنوازی (ارکسترال)، تصنیف و نیز تکنوازی. مشکاتیان در سال ۱۳۵۴، در آزمون موسیقی باربد که به ابتکار «نورعلی برومند» برگزار میشد، توانست بههمراه «پشنگ کامکار»، مقام نخست در رشتهی سنتور و همراه با «داریوش طلایی»، مقام ممتاز در ردیفنوازی را به دست آورد.

«هوشنگ ابتهاج»، «پرویز مشکاتیان» و «محمدرضا شجریان»
همکاری با رادیو و تشکیل گروه عارف
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر «هوشنگ ابتهاج» آغاز کرد. در همین سال با هنرمندان مرکز حفظ و اشاعه، گروه «عارف» را تشکیل داد.
مشکاتیان در مصاحبهای در مورد تشکیل گروه عارف میگوید:
«این گروه از اول به نام عارف نبود. ما در مرکز حفظ و اشاعه، با نام «گروه مرکز حفظ و اشاعه» برنامه اجرا میکردیم. هنرمندانی که از آنها یاد کردم، در آنجا بودند و با خوانندگان مرکز، آقای رضوی سروستانی و خانم پریسا (فاطمه واعظی)، برنامه اجرا میکردیم. گروهی هم از رادیو آمده بودند، به سرپرستی محمدرضا لطفی، که متشکل بودند از کامکارها، افشارنیا و منتظمی. بعدها که برنامهی «گلچین هفته» در رادیو بههمت سایه شروع شد، جمعهها یک ساعت صبح و یک ساعت بعدازظهر، موسیقی خاص کلاسیک ایرانی همراه با گفتار و اشعاری از شعرای خوب زبان فارسی پخش میشد.
به دعوت سایه، آقای علیزاده و آقای شکارچی و من به رادیو رفتیم. در آنجا گروه شیدا به سرپرستی آقای محمدرضا لطفی، گروه سازهای ملی به سرپرستی استادپایور و گروه سماعی به سرپرستی آقای فریدون ناصری کار میکردند. ما چون با گروه شیدا مؤانست بیشتری داشتیم، سایه پیشنهاد کرد که در کنار آن گروه، گروه ما نیز به نام گروه عارف فعالیت کند.»
پس از وقایع ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷، مشکاتیان بههمراه جمعی دیگر از هنرمندان از رادیو استعفا داد و بههمراه «محمدرضا لطفی» و «حسین علیزاده» و هنرمندان گروههای «عارف» و «شیدا»، مؤسسهی «چاووش» را تشکیل دادند.

«کانون فرهنگیهنری چاووش»
کانون چاووش و خلق آثار ماندگار
«کانون فرهنگیهنری چاووش» در اواخر دههی ۱۳۵۰ و پس از استعفای دستهجمعی هنرمندان از رادیو همزمان با تحولات سیاسیاجتماعی ناشی از انقلاب، خصوصاً واقعهی کشتار ۱۷ شهریور ۵۷ تشکیل شد. حضور افراد باتجربه چون محمدرضا لطفی و هوشنگ ابتهاج و همراهی جوانان خلاق و بااستعدادی چون پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و گروه کامکارها شامل پشنگ، ارژنگ، اردشیر و بیژن کامکار در مقام آهنگساز و نوازنده و خوانندگانی مانند «محمدرضا شجریان» و «شهرام ناظری»، باعث خلق تعدادی از زیباترین و ماندگارترین آثار موسیقی ایران مانند «رزم مشترک»، «سپیده» (ایران ای سرای امید)، «شبنورد» و «آزادی» شد که حتی با گذشت حدود نیمقرن از عمر این آثار، هنوز هم شنیدنیاند.
پرویز مشکاتیان نیز بهعنوان آهنگساز و نوازنده در تولید این آثار حضور پررنگی داشت. مشکاتیان در مورد همراهی کانون چاووش با تحولات سیاسیاجتماعی آن زمان چنین گفته است:
«هنرمندی که نخواهد در شناخت دنیای پیرامونش کوشا باشد و آن را تعریف و تصحیح کند، نمیتواند به معنای واقعی هنرمند باشد. برای هر هنرمندی سرزمین خودش بهترین مکان بارآوری است. این نه بدان معناست که بگویم خاک ایران زیباتر است؛ اینطور نیست. منظور این است که مجموعه عادات، مسایل، مصائب، رنج و غم و شادی و هر آنچه که متعلق به این سرزمین است، در من وجود دارد... خود من در آن موقع کمتر از بچههای دیگر سرود ساختم ولی معتقدم هر آن چیزی که آن موقع ساخته شده، برای ایران و مردم بوده و باز برای ارزشها و دردهایی که شاید الان هم پر بیمعنا نباشد. به اعتقاد من هنر زمان با هنر زمانه فرق میکند. آن چیزی که بنا به ضرورت اجتماعی ساخته شود، به همان سرعت فراموش خواهد شد؛ مثل اغلب اشعاری که خاص دورهی مشروطیت بود. ولی یک اثر هنری اصیل، ضمن حرکت و حضور در زمان، دارای جوهری است که آن را ابدی میکند؛ مثل شعر حافظ.»
بررسی آثار مشکاتیان
مشکاتیان در طول فعالیت هنری خود با خوانندگان و نوازندگان مختلفی همکاری داشت؛ ازجمله برخی از بهترین خوانندگان آن دوران مثل «شجریان»، «ناظری»، «بسطامی»، «افتخاری» که با آهنگسازی مشکاتیان تصانیف بهیادماندنی و ماندگاری منتشر کردهاند.

«محمدرضا شجریان»، در کنار «پرویز مشکاتیان»
همکاری با محمدرضا شجریان
مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ و همچنین اوایل دههی هفتاد با محمدرضا شجریان همکاری داشت که این همکاری را میتوان نقطهعطف کارنامهی هنری مشکاتیان دانست. ماحصل این همکاری که بعدها به پیوند خانوادگی نیز انجامید، خلق برخی از درخشانترین و ماندگارترین آلبومها و تصانیف موسیقی ایرانی مانند «بیداد» (۱۳۶۴)، «آستان جانان» (۱۳۶۴)، «سِرّ عشق» (۱۳۶۵)، «نوا» (۱۳۶۵)، «دستان» (۱۳۶۷)، «دود عود» (۱۳۶۸)، «خلوتگزیده» (۱۳۷۰)، «گنبد مینا» (۱۳۷۴)، «جان عشاق» (۱۳۷۴) و «قاصدک» (۱۳۷۴) بود که این آثار بعد از گذشت سالها همچنان شنیدنی و گوشنواز هستند.
این همکاری با تیره شدن روابط این دو هنرمند متوقف شد.

«شهرام ناظری»، در کنار «پرویز مشکاتیان»
همکاری با شهرام ناظری
مشکاتیان با خوانندگان مشهور دیگری هم همکاری داشته است. حاصل همکاری او و «شهرام ناظری» آلبوم «لالهی بهار» (اجرا ۱۳۶۲ و انتشار ۱۳۶۵) و قطعاتی در آلبومهای «چاووش۲»، «چاووش۴»، «چاووش۷» بوده است. ازجمله معروفترین قطعات میتوان به «آزادی»، «مرا عاشق» و «لحظهی دیدار» اشاره کرد.
همچنین کنسرت بزرگ گروه عارف در سال ۱۳۸۳ با خوانندگی شهرام ناظری و نوازندگی «بیژن کامکار» برگزار شد که آلبوم آن بهصورت رسمی منتشر نشد.

«ایرج بسطامی»، در کنار «پرویز مشکاتیان»
همکاری با ایرج بسطامی
بعد از محمدرضا شجریان بیشترین همکاری مشکاتیان در مقام آهنگساز با «ایرج بسطامی» بود که حاصل آن آلبومهای «افق مهر» (۱۳۶۹)، «مژدهی بهار» (۱۳۷۱) و «وطن من» (۱۳۷۶) بود. مشکاتیان در آلبوم «موسم گل» بسطامی هم بهعنوان نوازندهی سهتار حضور داشته است.
همچنین کنسرت «افشاری مرکب» (گروه عارف، ۱۳۶۸) و «کنسرت راست پنجگاه» (۱۳۸۳) با اجرای ایرج بسطامی برگزار شد.

«علیرضا افتخاری»، در کنار «پرویز مشکاتیان»
همکاری با علیرضا افتخاری
حاصل همکاری مشکاتیان با «علیرضا افتخاری» آلبوم «مقام صبر» (۱۳۷۳) است. تصانیف «بیا تا گل برافشانیم»، «مقام صبر»، «هر شب من و دل» و «صنم» از قطعات این آلبوم هستند.
دیگر آثار مشکاتیان
«صبح مشتاقان» (علی جهاندار، ۱۳۷۳)، «کنج صبوری» (علی رستمیان، ۱۳۷۵)، «لحظهی دیدار» (بداههنوازی شور، ۱۳۸۰)، «بیست سال با آثار پرویز مشکاتیان ۱ و ۲» (جمعی از خوانندگان، ۱۳۸۲)، «پس پرده» (۱۳۸۵)، «سرو آزاد» (۱۳۸۶)، «بیست قطعه برای سنتور» و «تمنا» و «دونوازی همایون و سهگاه» (۱۳۸۸)، حاصل همکاری مشکاتیان با دیگر خوانندگان و نوازندگان بوده است.
همچنین مشکاتیان چندین کنسرت با دیگر خوانندگان برگزار کرد. «کنسرت ۷۶ گروه عارف» با اجرای «حمیدرضا نوربخش»، «کنسرت فستیوال مولانا در ایتالیا» (دونوازی سنتور و تنبک، ۱۹۹۳) ازجمله این کنسرتها هستند که هر کدام بهصورت آلبوم منتشر شدهاند.
همچنین کتاب «دستور سنتور» با تألیف مشکاتیان در سال ۱۳۷۵ منتشر شد.
برخی از تصانیف و قطعات ساختهی مشکاتیان را «علیرضا جواهری» نتنویسی و چاپ کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
افتخارات و جوایز
پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۴ مقام نخست در رشتهی سنتور و مقام ممتاز در ردیفنوازی در آزمون موسیقی «باربد» را به دست آورد. او در مراسم جشن خانهی موسیقی ایران در ۲۳ مهر ۱۳۸۶، لوح تقدیر برای یک عمر فعالیت هنری را از دست محمدرضا شجریان بهعنوان رئیس شورای عالی خانهی موسیقی دریافت کرد.
همچنین مشکاتیان برای آلبوم «لحظهی دیدار نزدیک است» رتبهی نخست فستیوال جهانی موسیقی «صدای روح» در کشور ایتالیا را کسب کرد. در فستیوال جهانی موسیقی «روح زمین» در کشور انگلستان هم رتبهی نخست را به دست آورد.
زندگی شخصی
همکاری و ارتباط نزدیک مشکاتیان با محمدرضا شجریان، باعث آشنایی او با «افسانه» دختر استادشجریان شد که این آشنایی به ازدواج انجامید. آنها صاحب یک دختر به نام «آوا» و یک پسر به نام «آیین» شدند. متاسفانه این ازدواج دوام نداشت و به جدایی ختم شد. هر دو فرزند مشکاتیان در زمینهی موسیقی فعالیت میکنند.
پس از جدایی مشکاتیان بهمدت هشت سال در انزوا بود و فعالیت هنری خاصی نداشت.

«پرویز مشکاتیان»
سبک آهنگسازی
آنچه آثار پرویز مشکاتیان را متمایز میکند، نوآوری و خلاقیت فردی اوست. او در آهنگسازی هرگز به آموختههایش بسنده نکرد و دانش کسبشده از گذشتگان را با هنر فردی و خلاقیت ذاتی خود عجین میکرد.
«حسامالدین سراج» در این مورد میگوید:
«پرويز مشكاتيان تجربهی پيشنيان خود را با نوآوري و خلاقيتی كه در وجودش بود به هم پيوند زد. اگر بخواهيم در مورد آثار ايشان صحبت كنيم براي مثال، چهارمضرابهايي ساخته كه پيچيدهتر از شيوههای قبلی و بهموازات آن دارای حال هستند، يعنيی جنبهی حال و تعمقی را كه در موسيقی ايرانی وجود دارد با تكنيک نوازندگی سنتور با هم جمع كرده است.»
بهطورکلی قطعاتی که پرویز مشکاتیان نوشته شامل پیشدرآمد، چهارمضراب، ضربی، چندمضراب، مضرابپرانی، رنگ، تصنیف، ترانه و آثار تنظیمشدهی تلفیقی برای گروه بزرگ سازهای ایرانی و جهانی است.
سرعت بینظیر همراه با دقت بالا و وضوح نتها از خصوصیات نوازندگی او بود.
از دیگر ویژگیهای پرویز مشکاتیان، انتخاب شعر مناسب با موسیقی بود که این نشاندهندهی آشنایی او با ادبیات فارسی و شعرشناسی اوست. او همچنین از نخستین افرادی بود که از اشعار نو درآثارش بهره برد.
خودش در مورد تأثیر ادبیات برآثارش گفته است:
«من تغزل ایران را در اوج قلل ادبیات جهان میدانم و این گفتهی من تنها نیست، بنابراین کارهای بیکلام من هم باز متأثر از ادبیات ایران است؛ چه منظوم، چه منثور. من قطعهی «چکاد» را تحت تأثیر دماوند «بهار» ساختم: «ای دیو سپید پای در بند/ ای گنبد گیتی ای دماوند» و زمانی که قطعه به شوشتری میرود، بیت «ای مادر سرسپید بشنو/ این پند سیاهبخت فرزند» تداعی میشود. من دقیقاً پگاه روزی که چکاد را نوشتم ریتم این شعر در ذهنم کوبیده میشد و قطعه را مینوشتم. یعنی من حتی موسیقی بیکلامم هم متأثر از نمادها و نمودهایی از ادبیات ایرانی است.»
خاموشی
پرویز مشکاتیان در سیام شهریور سال ۱۳۸۸، در پنجاه و چهارسالگی بر اثر نارسایی قلبی در منزلش در تهران، از دنیا رفت.
پیکر او در دوم مهر، با حضور بسیاری از هنرمندان و علاقهمندان موسیقی از مقابل تالار وحدت تشییع شد. همچنین مراسم تشییع پیکر مشکاتیان در روز ۴ مهر در زادگاهش نیشابور برگزار شد که در این مراسم هم دوستان و همکاران مشکاتیان حضور داشتند. پیکر این هنرمند بزرگ در آرامگاه مشاهیر نیشابور به خاک سپرده شد.
مشکاتیان در نگاه دیگران
با توجه به اهمیت آثار، فعالیتها و خدمات پرویز مشکاتیان به موسیقی و ادبیات ایرانی، هنرمندان و خوانندگان و شاگردان این هنرمند بزرگ در مورد هنر، شخصیت، خصوصیات اخلاقی و منش او نظراتی داشتهاند که در این قسمت به برخی از آنها اشاره میکنیم.
«محمدرضا شفیعی کدکنی» در سوگ مشکاتیان چنین سرود:
ای دوست وقت خفتن و خاموشیات نبود وز این دیار دور فراموشیات نبود
تو روشنا سرود وطن بودی و چو آب با خاک تیرهروز همآغوشیات نبود
میخانهها ز نعرهی تو مست میشدند رندی حریف مستی و مینوشیات نبود
دود چراغ موشی دزدان ترا چنین مدهوش کرد و موسم خاموشیات نبود
سهراب اضطراب وطن بودی و کسی زینان به فکر داروی بیهوشیات نبود
در پرده ماند نغمهی آزادی وطن کاندیشه جز به رفتن و چاوشیات نبود
در چنگ تو سرود رهایی نهفته ماند زین نغمه هیچگاه فراموشیات نبود
ای سوگوار صبح نشابور سرمهگون عصری چنین سزای سیهپوشیات نبود
«محمدرضا شجریان» در توصیف او گفته بود:
«در آثارش صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمهی صادق و راستین زمانهی خود باشد.»
«هوشنگ ابتهاج» در مورد مشکاتیان گفت:
«پرویز مشکاتیان همانگونه که مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعهی هنر واقعی سنتی در کشور در کمترین زمان و بهسرعت برق و باد پیمود و در این عرصه شتابان و رونده بود، در سفر به دیار باقی و آنجهانی نیز شتاب و سرعت داشت و خیلی زود به مقصد و مقصود رسید.»
حسین علیزاده در برنامهی «نیستان» رادیو فرهنگ گفت:
«مشکاتیان به این دلیل که در خانوادهای فرهنگی و اهل موسیقی بزرگ شده بود، موسیقی را روان میساخت. از کودکی موسیقی در درونش شکل گرفته بود. آثار وی به سنتها پایبند است ولی طراوت و تازگی خاصی دارد. هر کسی با طبیعت خودش اثری را به وجود میآورد، آثار مشکاتیان نیز به ریشهها وصل است ولی سنتش تکراری نیست. وی بنیان موسیقی را تغییر نداده ولی حس خودش را در کارهایش گذاشته است. مشکاتیان اواخر عمر گوشهگیر شده بود ولی همچنان طناز بود. کسی که موسیقی او را گوش میکند غمگین نمیشود. این نوازندهی بزرگ نگاه طنز به زندگی داشت، حتی میتوان گفت اگر هم آثارش غم داشت غمی سازنده بود. وی در آخرین روزهای زندگیاش به کنسرت من آمد و در پشت صحنهی اجرا به من گفت حال روحیام خوب است و تصمیم دارم دوباره با هم کار کنیم. من مدتها منتظر شنیدن این جملهی امیدوارکننده از او بودم، اما این امید فقط در حد حرف باقی ماند و او خیلی زود از بین ما رفت.»
«حسامالدین سراج» در مورد مشکاتیان گفت:
«اما عاملی كه پرويز مشكاتيان را از همترازان او متمايز ميكند يا بهتر بگوييم او را بهعنوان یک نوازنده و آهنگساز شاخص مطرح میكند، عامل ارتباط هنر با مسائل اجتماعي است. آثاری همچون «همراه شو عزيز، همراه شو عزيز...» با شرايط اجتماعی همراهی دارد و در واقع زبان حال مردم بودهاند.»
«مجید درخشانی» میگوید:
«ساز مشکاتیان نه تنها بر سنتورنوازان که بر همهی همنسلانش تأثیرگذار بود و هنوز زمان میخواهد تا کسی این ردپاها را کشف کند و آثار او را بشناسد. اما در این میان خوشحالم که مشکاتیان در زمان حیاتش مورد لطف همگان و بهخصوص مردم قرار گرفت و آثارش بهخوبی شنیده شد.»
«بهمن ولیزاده» آهنگساز و نوازندهی سنتور و از شاگردان استاد مشکاتیان در مورد ویژگیهای مشکاتیان میگوید:
«وجه تمایز استاد مشکاتیان با دیگر سنتورنوازان سدهی اخیر، روح دردمند و عاشقپیشهاش بود که ایشان را همچون کشتی در گرداب دریا به هر طرف که میخواسته کشانده و از هر سرچشمهای در حد ظرفیتش سیراب کرده و در نهایت آرامش سکوت امواج نوشدارویی برای تسکین دل دردمندان و چراغ هدایتی برای رهنوردان کوثر آورده و جالب اینجاست که برای خود هیچ نخواسته و همه را بهسان مرد به هموطنانش بخشید.
استاد مشکاتیان با مردم همنفس بوده و دلش برای میهن میسوخته. چیزی که وی را به قلهی معرفت و زیبایی رسانده، اشتیاق بسیار استاد به زیبایی و قبول خطرات راه بوده بهطوری که توجهاش به پیرامون صبر و استقامت و جان فداییاش در این راه پرتلاطم به شیوایی در آثارش مشهود است.»
ولیزاده به ابداعات و نوآوری مشکاتیان اشاره میکند و میگوید:
«استاد اهل ادبیات و سهتارنوازی قابل بود و فهم ریاضیات داشت و در کل موسیقیدان بود. در آثارش پا را فراتر از چهارچوب ردیفها گذاشته و شروع به مدلاسیون و مرکبنوازی کرده است و در واقع سنت را از بالا نظارهگر بود و مسائلی را که اهل سنت (ردیفنوازان مطلق) در قید و بند آن بودند شکافته و حل کرد. از تکنیکهای رضا ورزنده که از اعضای نسلی مهجور مانده بود، بهره جسته و از حس و حال عرفانی سهتار استفاده کرده و با ترکیب دقیق و مناسب دغدغههای محیط پیرامون و سیر روحی و خلاقیت آهنگسازی و مضرابگذاریهای خاص خودش آثار ماندگاری خلق کرد که بهیقین از توان عصر حاضر خارج است و همین دلیل ماندگاری استاد شد.»
«سیامک آقایی» سنتورنواز و یکی دیگر از شاگردان استاد مشکاتیان میگوید:
«در یک نگاه کلی در موسیقی ایران، مقام «استادی» به کسی اعطا میشود که اصولاً لحن و لهجهی متفاوتی در بیان خود داشته باشد. چنین هنرمندی را میتوان یک «هنرمند مؤلف» دانست. در غیر این صورت هنرمند، «جانشین» یا «مقلد» خوانده میشود. این یکی از پیچیدهترین مراحل سلوک در موسیقی ایرانی است که نه آموختنی است و نه یاددادنی. کما اینکه میبینیم صدها هزار نوازنده و خواننده در این مملکت وجود دارند، اما (با وجود تواناییهای اجرایی و علمی) همچنان با معضل جدی تقلید روبهرو هستیم... پرویز مشکاتیان از این نظر، شاهکاری بلامنازع است. اگر بخواهیم بهطور خلاصه او را با همعصران خلاق خویش مقایسه کنیم، دو ویژگی دستنیافتنی در آثار او به چشم میخورد: اول حمل موسیقی مردمی از طریق نگرشی خاص بر سنت؛ و دوم حفظ سادگی بدون هیچ گونه اصراری بر پیچیده کردن کار (چه در قابلیتهای نوازندگی و آهنگسازی و چه در استفاده از ردیف دستگاهی). بهعبارتی مشکاتیان در عین اینکه به ردیف نمیچسبد و از مرزهای آن عبور میکند، به موسیقی فراگیری دست یافته که در عین سادگی از لحاظ کمپوزیسیون و اجرا غنی است و بهراحتی با مخاطب ارتباط برقرار میکند. در نقطهنظر مقابل این طرز تفکر، تعداد زیادی از خوانندگان و بهویژه نوازندگان معاصر را میبینیم که در بینش خود دچار این عارضه شدهاند که تصور میکنند موسیقی ایرانی را باید «زد» و هر چیز دیگری زیر سایهی تکنیک و قابلیتهای اجرایی قرار میگیرد. همان چیزی که در غرب از آن با عنوان show off یاد میکنند.»
«کوروش متین» نیز که از شاگردان استاد مشکاتیان بوده در مورد استادش میگوید:
«آقای مشکاتیان یک خصلت عجیبی در کارهایشان وجود دارد و آن هم تسلط به ادبیات و شعر فارسی است و موضوعی که در هنر بهدنبالش بود و همیشه به من میگفت این بود که ما با دو عنصر محتوا و فرم و شکل یا در واقع صورت و ساخت در هنر مواجه هستیم. این بود که برای استاد در آثارشان محتوای اثر، هنگامی که روی فرم تصنیف یا روی شعر و کلام کار میکردند و آن انتخاب شعر و کلام فارسی و چگونگی به بیان رسیدنش مهم بود. یعنی اینکه بتوانند محتوای اثر موسیقایی که از مضمون شعر و پیوند و ارتباطش با موضوع موسیقی «تشکیل شده» را چگونه به فرم و شکل و صورت و ساخت یا به بیان برسانند که این البته در همهی هنرها هست. یعنی هنرمند موضوعی در ذهن دارد که آن را پرورش میدهد، حالا اگر نقاش است آن را به تصویر میکشد یا اگر موسیقیدان است آن را به نغمه تبدیل میکند. استاد مشکاتیان تخصصش روی کلام بود، بهخاطر ارتباط عجیبی که با شعر فارسی داشت و واقعاً یک ادیب بود. او بیشتر شاعر بود و زندگی تغزلی داشتند.»
مطالب مرتبط
فهرست: 10 آهنگ سنتی برتر از بهترین موسیقیها با آهنگسازی پرویز مشکاتیان