مجله میدان آزادی: بعد از اکران سریال تاسیان در شبکهی نمایش خانگی فیلیمو، و حواشیهایی که برای اکران این سریال پیش آمد، برای خیلی از مخاطبین این سوال مطرح شد که چرا مسئولین اخذ مجوز سریالهای نمایش خانگی، بعد از پخش یک الی دو قسمت از سریال، به یک باره مجوز پخش را باطل کرده و منجر به توقیف سریال میشوند. و بعد از گذشت مدتی کوتاه دوباره پخش آن را آزاد اعلام میکنند. نامیه اصفهانیان -منتقد سینما و سریال- در پنجاه و چهارمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» سعی میکند این مسئله را بیشتر مورد بررسی قرار دهد. این گزارش خواندنی را بخوانید:
سریالهای شبکه نمایش خانگی و مسئلهای به نام توقیف
از اواخر دههی هشتاد که شبکهی نمایش خانگی شروع به فعالیت کرد، موضوع توقیف برخی از سریالهای این شبکه از موضوعات داغ در فضای اجتماعی بوده است. تا اواخر سال ۹۹ مسئولیت اعطای مجوز برای تولید و پخش سریالهای شبکهی نمایش خانگی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ولی از آنجاییکه طبق اساسنامهی سازمان صداوسیما «تأسیس فرستنده و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی در هر نقطه از کشور در انحصار این سازمان است» نهادی با نام سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی یا ساترا که از نهادهای وابسته به صداوسیماست، مسئولیت اخذ مجوز تولید و پخش سریالهای شبکهی نمایش خانگی را بر عهده گرفت.
ساترا در مورد هر یک از سریالهای توقیفشده که حدود ده تا پانزده مورد را شامل میشوند دلایل مختلفی ارائه کرده؛ بعضی بهدلیل مشکلات مالی و سرمایهگذاری یا اختلاف بین سرمایهگذار و سازنده، بعضی بهخاطر شکایت اشخاص حقیقی یا نهادها و سازمانهای انتظامی و قضایی و برخی هم بابت نداشتن مجوز پخش یا عدم رعایت خط قرمزها یا ممیزیهای مورد نظر ساترا توقیف شدهاند. برای مثال در سالهای اخیر، سریال «غربت» بهدلیل تصویرسازی منفی از یک شخصیت عربزبان، سریال «قورباغه» بهخاطر مسائل مالی، «جیران» بهدلیل شکایت حقوقی بابت سرقت ادبی، سریال «میخواهم زنده بمانم» با شکایت نیروی انتظامی و سریال «عاشقانه» بهخاطر اختلافاتی بین مالک اثر و توزیعکنندگان توقیف شدند.

شبکه نمایش خانگی
روند پرابهام صدور مجوز برای سریالها
برای روشنتر شدن فضا یکی از داغترین توقیفهای ساترا را بررسی کنیم. سریال «تاسیان» پس از پخش اولین قسمت، بهدلیل نداشتن مجوز پخشْ توقیف شد. بهمحض این اتفاق نام تاسیان بر سر زبانها افتاد، مصاحبه با عوامل سریال در فضای مجازی دستبهدست شد و همه مشتاق شدند بدانند چه سرنوشتی در انتظار سریالی است که در همان قسمت اول مشخص شده بود به زمان شاه مربوط میشود. ساترا اعلام کرد سریال حتی مجوز تولید هم نداشته چه برسد به مجوز پخش و در اقدامی بیسابقه، پلتفرم نماوا که پخشکنندهی سریال بود هم از ادامهی فعالیت منع شد. همین موضوع هم فضا را جنجالیتر و طبیعتاً مخاطبان را برای تماشای سریال مشتاقتر کرد. سریال و پلتفرم خیلی زود رفع توقیف شدند و مخاطبان مشتاقی که منتظر بودند ببینند تاسیان چه خط قرمزهایی را رد کرده شروع به تماشا کردند. بهتدریج مشخص شد که فضای سریال کاملاً در خدمت ساخت تصویری تحریفشده و دروغین از دوران پهلوی است؛ تاجاییکه از نظر خیلی از مخاطبان تاسیان تا سفیدشویی ساواک هم پیش رفته بود.

سریال «تاسیان»، ساختهی «تینا پاکروان»
پاس گلهای عجیب ساترا به تاسیان
چنین محتوای عجیبی در سریال تاسیان و همچنین نحوهی عملکرد ساترا در این ماجرا، سوالهایی را به ذهنها آورد، سوال اول: اساساً چرا چنین فیلمنامهای مجوز ساخت گرفته؟ سوال دوم: وظیفهی ساترا در اعطای مجوز تولید چیست؟ سوال سوم: این سریال دیگر چه محتوایی باید میداشت که جلوی تولیدش گرفته میشد؟ سوال چهارم: حالا که این کوتاهی در تولید صورت گرفته چرا اجازهی پخش پیدا کرد؟ سوال پنجم: بدتر از آن، چرا با توقیف سریال بعد از پخش اولین قسمت، این فرصت طلایی به سازندگان سریال داده شد که با تبلیغات رایگان ناشی از توقیف، بیشتر دیده شوند؟ و سوال ششم: عجیبتر از همه، چرا سریال با وجود اشکالات جدی محتوایی، بعد از توقیف و در ادامهی تبلیغات عظیمش، تنها با حذف چند صحنه، دوباره اجازهی پخش گرفت؟
موجسواری روی مدل نظارتی ساترا
جریانی که در بستر سریالسازی در شبکهی نمایش خانگی بهوضوح دیده میشود این است که سازندگان، موضوعات جنجالی را به فراوانی در اثرشان استفاده میکنند. اگر توقیف نشد که به مدد رد کردن خط قرمزها میفروشند و اگر هم توقیف شد که با مظلومنمایی و قهرمانسازی و جنجال بر سر توقیف میفروشند. حتی تعداد زیادی از این سریالها به دلایلی غیر از ممیزی توقیف میشوند ولی ازآنجایی که توقیف در ذهن مخاطب، در درجهی اول تداعیکنندهی ممنوعیتهای مربوط به ممیزی است، سازندگان و سرمایهگذاران ترجیح میدهند با سکوت به استقبال فضای پیشآمده بروند و درواقع بهصورت ضمنی اینطور وانمود کنند که سریالشان بهخاطر سختگیریهای حولوحوش پوشش یا آزادیهای اجتماعی توقیف شده است. روندی را که در مورد تاسیان دیدیم، فقط مختص تاسیان نبود و در سریالهای دیگری مثل «سووشون» هم همین ماجرای پاس گل ساترا به سرمایهگذاران سریالها را شاهد بودیم؛ هرچند مورد تاسیان هم در عجیببودن هم در غیراخلاقیبودن موردی استثنایی است.
بسیاری از این سریالها بدون اینکه از نظر محتوایی یا تکنیکی قابلیت جلب رضایت مخاطبان خود را داشته باشند، با فضاسازی جنجالی بر سر توقیف، یکشبه داغ میشوند. سازندگان این قبیل سریالها با استفاده از جریان تبلیغاتی ناشی از توقیف و با انعکاس تصویری قهرمانانه از خود، روی افکار عمومی تأثیر میگذارند و ذهن مخاطبان را از فهم نقادانهی اثرشان منحرف میکنند. جوری که به نظر میرسد بعضی از سازندگان از قبل روی چنین فضایی حساب باز کردهاند و به موضوعاتی در سریالهایشان میپردازند یا از فرمی برای ارائهی محتوایشان استفاده میکنند که بدیهی است با مانع توقیف روبهرو خواهند شد. حتی در برخی موارد دیده شده که این کار را در قسمت اول بهشکل اغراقآمیزتری انجام میدهند.

سریال «سووشون»، ساختهی «نرگس آبیار»
روندهای مبهم و مشکوک در تولیدات شبکه نمایش خانگی و نظارت ساترا
بعد از گذشت چندین سال از آغاز دورهی نظارت ساترا روی تولیدات شبکهی نمایش خانگی روشن است که ماجرای توقیف، تبدیل به یک بازی با پایانی مشخص بین سازندگان، پلتفرمها و ساترا شده است. استانداردها از سوی سازندگان کنار گذاشته میشوند، پلتفرمها بدون هماهنگی با ساترا شروع به پخش سریال میکنند، ساترا در واکنش به نقدهای اجتماعی یا شکایتهای قضایی سریال را توقیف میکند، فشار رسانهایِ طرف مقابل علیه ساترا آغاز میشود و سریال با انجام پارهای اصلاحات یا حتی بدون کمترین تغییری مجوز ادامهی پخش میگیرد. این در حالت خوشبینانه یک بازی اقتصادی تمامسود برای سرمایهگذاران سریالهای شبکه نمایش خانگی است است: بازی با خط قرمزهای کشور و ضعف مدیریت ساترا، برای رسیدن به پول بیشتر و سود بیشتر. هزینهی این سوداگری با گردش اقتصادی بالا را پول مردم و فرهنگ و هنر ایران میپردازد. بدون تردید مقصر اصلی در بهوجود آمدن چنین فضایی ساتراست. در خوشبینانهترین حالت، ساترا با ابهام در استانداردهای خود برای دادن مجوز تولید در شبکهی نمایش خانگی، با ارائهی استانداردهای دوگانه در اعطای مجوز و نیز با فقدان نظارت دقیق روی سریالها قبل از آغاز پخش، فضای آشفتهای به وجود آورده که سازندگان میتوانند با استفاده از آن سریالی تولید کنند که میدانند بعد از پخش توقیف خواهد شد.
چنین رفتار غیرمسئولانهای از سوی ساترا که در مواردی مانند سریال تاسیان، منجر به گسترش و ترویج محتوای ضدملی شده، ذهن را بهسمت حالتی بدبینانه نیز سوق میدهد. وقتی سریالی با وجود تحریفهای عجیب تاریخی، قاعدتاً و براساس انتظاری که از ساترا میرود نباید مجوز تولید میگرفت، اما نهتنها تولید و پخش شد، بلکه با رفتار عجیب و تکراری ساترا در توقف قسمت اول و ایجاد موج رایگان تبلیغاتی به سود سریال، تبدیل به سریالی پربیننده شد، این تردید جدی به وجود میآید که نکند درون ساترا هستند کسانی که با سرمایهگذاران و سازندگان شبکهی نمایش خانگی منافع مشترکی دارند؛ منافعی که به نظر نمیرسد صرفاً اقتصادی باشند و اجازه میدهند درست در ماههایی که کشور با تهدید جنگ و بعد هم با وقوع تجاوزی گسترده علیه موجودیتش و با هدف فروپاشی و تجزیهاش مواجه بود (خواستهای که درحال حاضر بیشترین نماینده را در بین طرفداران پادشاهی پهلوی دارد)، از یکی از پلتفرمهایش سریالی از اساس ضدملی پخش شود که همزبان و همداستان با دشمنان ایران، گذشتهای پرمسئله در تاریخ معاصر ایران، یعنی دورهی پهلوی دوم را سفیدشویی میکند.
فرهنگسازی غیرارادی ساترا، برای سرمایهگذاران سریالها
اگر بدبین نباشیم و نگوییم بین بخشی از تصمیمگیران ساترا و بخشی از سرمایهگذاران شبکهی نمایش خانگی یک هماهنگی وجود دارد، این نحوهی مدیریت ضعیف و عجیب ساترا، به سرمایهگذاران و سازندگان شریفی که نمیخواهند از روشهای غیراخلاقی برای پرفروششدن استفاده کنند، خواسته یا ناخواسته پیام نا امیدی از تولید آثار ارزشمند و سرمایهگذاری اصولی را میدهد و به سرمایهگذاران و سازندگان شیّاد که برای رسیدن به پول بیشتر حاضر به بازی با افکار عمومیاند پیام تشویق و تهییج به انجام روشهای غیراخلاقی و ضدملی را.
مطالب مرتبط
ریویو: نقد و نظری به سریال «تاسیان» ساخته «تینا پاکروان»