جمعه 22 تیر 1403 / خواندن: 14 دقیقه
به بهانه سالروز درگذشت پدر تئاتر نوین ایران؛

یادداشت: چرا سمندریان پدر تئاتر نوین ایران است؟

وقتی سخن از پدر تئاتر نوین ایران به میان می‌آید، هیچ کس بیشتر از استاد حمید سمندریان لایق این واژه نیست. او علاوه‌بر پدری کردن برای تئاتر و شاگردانش، میراث بزرگی را نیز برای نسل‌های آینده باقی گذاشت، میراثی که تا ابد در هنر ایران خواهد ماند. 

4.67
یادداشت: چرا سمندریان پدر تئاتر نوین ایران است؟

مجله میدان آزادی: 22 تیر ماه سالگرد درگذشت حمید سمندریان است، مردی که تئاتر ایران را وامدار نام خود کرد و بسیاری از هنرمندان سرشناس عرصه‌ی نمایش از شاگردان او محسوب می‌شوند. به همین مناسبت، خانم راضیه کاظم‌زاده ایرانشهر یادداشتی درباره میراث این هنرمند بزرگ در هنر تئاتر نوشته‌اند که در ادامه خواهید خواند: 

پدر همیشه از مقام و منزلت بالایی در زندگی ما برخوردار بوده و هست. بار معنایی واژه‌ی پدر ورای پیوندهای خونی است. پدر بودن با خود حس مهربانی، سخت‌گیری، همراهی و مسئولیت‌پذیری را به‌همراه دارد. پدر همان کسی است که برای ما بهترین را میخواهد و حال وقتی سخن از پدر تئاتر نوین ایران به میان می‌آید، هیچ کس بیشتر از استاد حمید سمندریان لایق این واژه نیست. او علاوه‌بر پدری کردن برای تئاتر و شاگردانش، میراث بزرگی را نیز برای نسل‌های آینده باقی گذاشت، میراثی که تا ابد در هنر ایران خواهد ماند.

 

حمید سمندریان در ۶ اردیبهشت ۱۳۱۰ در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی به هنر و به‌ویژه تئاتر علاقه داشت. او پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در ایران، برای ادامه تحصیل به آلمان رفت. در آلمان وارد دانشکده‌ی موسیقی شد و سپس به تئاتر تغییر رشته داد و به قول خودش از ابتدا قرار بر این بود که تئاتری شود و شد. او در زمان تحصیلش در آلمان وارد مؤسسه‌ی ادوارد مارکس شد تا به‌صورت جدی‌تر تئاتر را بیاموزد. سمندریان در این مدت به‌شدت تحت تأثیر تئاتر برتولت برشت و سبک اپیک قرار گرفت و بعدها آن را برای نمایش ایران سوغات آورد. این دوره‌ی تحصیلی در آلمان همچنین پایه‌های محکمی برای فعالیت‌های هنری آینده‌ی او فراهم کرد و دیدگاه‌های نوینی در مورد تئاتر و کارگردانی به او داد. او بعدها این دیدگاه‌ها را در ایران به کار گرفت و تحولی شگرف ایجاد کرد. 

سمندریان پس از اتمام تحصیلات خود در آلمان، به ایران بازگشت و فعالیت‌های خود را در زمینه‌ی تئاتر آغاز کرد. او به تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه هنر پرداخت و به تربیت نسل‌های جدیدی از هنرمندان تئاتر مشغول شد. او تکنیک‌ها و دیدگاه‌های مدرنی را که در آلمان آموخته بود، به‌شکلی نوین در کارگردانی و اجرای تئاتر به کار گرفت، استانداردهای جدیدی برای تئاتر ایران ایجاد کرد و با تربیت هنرمندان جوان، به شکوفایی و توسعه‌ی این هنر در ایران کمک کرد. بسیاری از شاگردان او که خود به هنرمندان برجسته‌ای تبدیل شده‌اند، همچنان به فعالیت در عرصه‌ی تئاتر و سینما مشغول‌اند و راه او را ادامه می‌دهند.

حمید سمندریان، نشسته سمت راست

یکی از نکات برجسته‌ی شخصیت سمندریان که او را از سایر هنرمندان متمایز می‌‌کرد این بود که او تئاتر را صرفاً به‌عنوان حرفه انتخاب نکرده بود، بلکه سبک زندگی او نیز دقیقاً بر پایه‌ی نمایش و کار گروهی استوار بود. حتی زمانی که به دلایل سیاسی اجازه‌ی فعالیت در تئاتر ایران را نداشت، باز از پای ننشست و با راه‌اندازی یک رستوران که تمامی عوامل آن تئاتری بودند به زندگی و معاش ادامه داد. این بخش از زندگی او باعث شد که نه‌تنها رابطه‌ی او با تئاتر قطع نشود، بلکه پیوندی محکم‌تر میان او، دوستان و شاگردانش ایجاد شود. نکته‌ی جالب توجه اینکه هما روستا به‌عنوان شریک زندگی و هنری او همواره و در هر شرایطی پشتیبان و همراهش بود و دوشادوش او حرکت می‌‌کرد.

سمندریان پس از باز شدن فضای سیاسی و رفع سوءتفاهم‌ها مجدداً فعالیت خود را در حوزه‌ی تدریس آغاز کرد. او همچنین با تأسیس آکادمی سمندریان گام بزرگی در تربیت و معرفی هنرمندان جوان به جامعه‌ی هنری برداشت. این پدر مهربان عموماً در کارهای بزرگش از شاگردان خود استفاده کرده و بستر شناخته شدن را برایشان مهیا می‌‌ساخت. از دیگر خصوصیات ویژه و بارز او می‌‌توان به حضور بی‌دعوت و سرشار از فروتنی‌‌اش در نمایش‌های جوانان و شاگردانش اشاره کرد. حضوری که بی‌شک موجب دلگرمی و تشویق تعداد زیادی از هنرمندان جوان و دغدغه‌مند تئاتر شده و هنوز از جانب ایشان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین خاطرات زندگی‌شان در محافل هنری، نقل می‌‌شود.

میراث او در تئاتر ایران زنده و پویا بوده و تأثیرات عمیق و پایدار او بر این هنر، همچنان حس می‌شود. سمندریان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های تئاتر ایران، با کارهای برجسته‌ و آموزش‌هایش، جایگاهی ویژه در تاریخ هنر این کشور دارد. او با تلاش‌های بی‌دریغ خود، به تئاتر ایران شکوه و عظمت بخشید و این میراث ارزشمند برای همیشه در یادها خواهد ماند.

در نهایت اگر بخواهیم میراث این پدر بزرگوار را برای جامعه‌ی هنری برشماریم باید به موارد زیر اشاره کنیم. 

1.    آموزش و تربیت نسل‌های جدید

سمندریان با تأسیس کلاس‌های آموزش بازیگری و کارگردانی و همچنین تدریس در دانشگاه‌ها، بسیاری از بازیگران و کارگردانان برجسته‌ی امروز ایران را تربیت کرد. ازجمله شاگردان او می‌‌توان به پرویز پرستویی، عزت‌الله انتظامی، رضا کیانیان، آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، هدایت هاشمی، احمد آقالو، ناصر هاشمی، امین تارخ، حمید فرخ‌نژاد، سیامک صفری، علی‌رضا خمسه و... اشاره کرد.

2.    ترجمه و معرفی آثار کلاسیک و مدرن جهان

او با ترجمه و اجرای آثار بزرگان تئاتر جهان مانند آنتوان چخوف، برتولت برشت و ویلیام شکسپیر، باعث آشنایی بیشتر ایرانیان با این آثار شد و سطح کیفی تئاتر ایران را ارتقا داد. برخی از آثار ترجمه‌‌ی او عبارت‌اند از: «زندگی گالیله» (برتولت برشت)، «مکبث» (ویلیام شکسپیر)، «دایره‌ی گچی قفقاز» (برتولت برشت)، «ملاقات بانوی سالخورده» (فردریش دورنمات) و «آندورا» (ماکس فریش).

3.    کارگردانی برجسته

 سمندریان با کارگردانی نمایش‌های متعددی که به‌خاطر کیفیت بالا و دقت در اجرا معروف بودند، معیارهای جدیدی برای تئاتر حرفه‌ای در ایران تعیین کرد. او علاقه داشت به کارگردانی آثاری جهان‌شمول بپردازد که علاوه‌بر نگاهی جهانی، فاخر و قابل دفاع باشند. سمندریان با علم به اینکه هر جامعه‌ای فرهنگ و خصوصیاتی ویژه دارد که می‌‌توان به آن پرداخت، سعی داشت به روابط انسان‌ها از نوع جهانی‌اش بپردازد و با تزریق فرهنگ ایرانی به آثارش، جامعه و فرهنگ ایرانی را به‌گونه‌ای درخور به جهان معرفی کند.

او در کارهایش همواره از تکنیک‌ها و روش‌های متعددی برای کارگردانی نوین استفاده می‌‌کرد که می‌‌توان آن‌ها را در فهرستی به شرح ذیر دسته‌‌بندی کرد:

•    تئاتر اپیک که تحت تأثیر برتولت برشت جذب آن شد و در آن تماشاگر را به تفکر و تحلیل دعوت می‌کند.

•    روان‌شناسی شخصیت‌ها با بهره‌گیری از روش‌های استانیسلاوسکی که باعث می‌‌شود بازیگران به عمق شخصیت‌ها پی ببرند و با انگیزه‌ها، احساسات و تفکرات آنها آشنا شوند.

•    تمرین‌های بدنی و فیزیکی و فن بیان از دیگر مسائلی بود که او در تئاتر ایران باب کرد، زیرا اعتقاد داشت که بدن و بیان بازیگر باید به‌طور کامل در خدمت شخصیت و نقش قرار گیرد.

•    استفاده از فضای صحنه که با طراحی‌های خلاقانه و نوآورانه، به ایجاد فضاهای متفاوت و جذاب بر روی صحنه منجر می‌شود و تماشاچیان را مجذوب خود می‌‌کند.

•    ترکیب موسیقی و تئاتر یکی دیگر از نوآوری‌های او بود که با استفاده از موسیقی زنده یا ضبط‌‌شده در نمایش‌هایش، به پویایی، افزایش تأثیر احساسی و دراماتیک شدن آن‌ها کمک می‌کرد.

•    کار گروهی، همکاری و تمرین‌‌های جمعی از خط قرمزهای او بود و باور داشت که تئاتر یک هنر جمعی است و همه‌ی اعضای گروه باید در خلق اثر نقش داشته و هم‌فکر و هماهنگ باشند.

•    نوآوری در اجرا با تکیه بر تکنیک‌های «فاصله‌گذاری» و «استفاده از روایت‌گری» و... که اجراهای او را متفاوت و بدیع می‌‌ساخت. اجراهایی با ایده‌های نوین و خلاقانه که تماشاگران را به فکر وادار می‌کرد و تجربه‌ای جدید از تئاتر به آن‌ها ارائه می‌داد.

•    تحلیل اجتماعی و انتقادی یکی دیگر از روش‌هایی بود که سمندریان از آن بهره می‌‌برد تا با استفاده از تئاتر به‌عنوان یک ابزار به نقد و تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته و به تماشاگران کمک کند تا با دیدی انتقادی به جامعه نگاه کنند.

4.    تأثیر فرهنگی و اجتماعی

تئاتر به‌عنوان یک رسانه‌ی فرهنگی قدرتمند، نقش مهمی در بازتاب و نقد مسائل اجتماعی دارد. آثار و اجراهای سمندریان با پرداختن به موضوعات مهم اجتماعی و انسانی، به افزایش آگاهی و نقد اجتماعی کمک کرده و تأثیرات فرهنگی عمیقی بر جامعه گذاشته‌اند. 

5.    نشر کتاب و مقالات آموزشی

او با تألیف و ترجمه‌ی کتاب‌ها و مقالات متعدد در زمینه‌ی تئاتر، به توسعه‌ی دانش تئاتری کمک کرد. این آثار همچنان در بسیاری از آکادمی‌ها و دانشکده‌ها تدریس می‌‌شوند. او باور داشت که باید تجربه‌ و دانشش را بی‌هیچ کم و کاستی در اختیار شاگردانش قرار دهد و در کتاب‌هایش نیز به همین ترتیب عمل کرد.

در اسفند 88 مراسم بزرگداشتی برای حمید سمندریان برگزار شد و یکی از سالن‌های تماشاخانه‌ی ایرانشهر را به نام ایشان نام‌گذاری کردند. او که سال‌ها دغدغه‌ی اجرای نمایش «گالیله» اثر نویسنده‌ی محبوبش، برتولت برشت را داشت، قول داد که «گالیله» را با حمایت شهردار تهران و مدیریت وقت تماشاخانه‌ی ایرانشهر در یکی از سالن‌های آن اجرا کند و بلافاصله مشغول کار بر روی ترجمه‌ی آن شد ولی علاوه‌بر مسائل و مشکلات مالی و دشواری‌های دیگر، کم‌کم با متن نمایشنامه و شخصیت گالیله از منظر علمی به مشکل خورد. از نظرش تفکرات چپ‌گرایانه‌ی سیاسی برشت، به شخصیت گالیله هم رنگ و بوی سیاسی داده بود و سمندریان با توجه به وسواس‌های شخصی‌اش نمی‌‌توانست در مورد خلق کاراکتر گالیله به جمع‌بندی برسد.

در نهایت او که از سال 1360 قصد اجرای «گالیله» را داشت، هیچ گاه نتوانست این اثر را به‌عنوان وصیت‌نامه‌ی هنری خود روی صحنه ببرد.

کتاب «این صحنه خانه‌ی من است» گفت‌وگویی طولانی بین سمندریان و افسانه ماهیان است که نشر قطره در سال 1388 آن را منتشر کرد. او در این کتاب شرح مفصلی از زندگی خصوصی و هنریاش می‌آورد و خواندن آن باعث شناخت بیشتر نگرش او و تجربیاتش خواهد شد. 
 




تصاویر پیوست

نیکا نجفی
2 مرداد 1403

روحشون شاد. من به تازگی تئاتر کار می کنم و به عنوان یک نوجوان می تونم تاثیر ایشون رو روی هما استادانم حس کنم. گویی همه به نوعی وامدار ایشون هستند. شما رسما حق مطلب رو ادا کردین

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
یکی از نکات برجسته‌ی شخصیت سمندریان که او را از سایر هنرمندان متمایز می‌‌کرد این بود که او تئاتر را صرفاً به‌عنوان حرفه انتخاب نکرده بود، بلکه سبک زندگی او نیز دقیقاً بر پایه‌ی نمایش و کار گروهی استوار بود.

 سمندریان با کارگردانی نمایش‌های متعددی که به‌خاطر کیفیت بالا و دقت در اجرا معروف بودند، معیارهای جدیدی برای تئاتر حرفه‌ای در ایران تعیین کرد. او علاقه داشت به کارگردانی آثاری جهان‌شمول بپردازد که علاوه‌بر نگاهی جهانی، فاخر و قابل دفاع باشند. سمندریان با علم به اینکه هر جامعه‌ای فرهنگ و خصوصیاتی ویژه دارد که می‌‌توان به آن پرداخت، سعی داشت به روابط انسان‌ها از نوع جهانی‌اش بپردازد و با تزریق فرهنگ ایرانی به آثارش، جامعه و فرهنگ ایرانی را به‌گونه‌ای درخور به جهان معرفی کند.


مطالب مرتبط