مجله میدان آزادی: 23 خرداد 1325 مردی به دنیا آمد که بعدها در تاریخ موسیقی ایران نقش بزرگی ایفا کرد. فردا سالروز تولد این هنرمند است و به همین مناسبت، در این تکنگاری مروری کوتاه خواهیم داشت بر زندگینامه، فعالیتهای هنری و مهمترین آثاربابک بیات. این یادداشت را به قلم خانم فاطمه همراه بخوانید:
اهمیت بابک بیات در تاریخ موسیقی
در تاریخ موسیقی ایرانی، وقتی صحبت از ترانه و موسیقی پاپ میشود یکی از اولین نامهایی که به ذهن مخاطب جدی موسیقی خطور میکند «بابک بیات» است. نام کامل او «علیحسین بیات زرندی مطلق» است و در 23 خرداد سال 1325 در حوالی پلچوبی تهران به دنیا آمد. او بعدها نام مستعاری برای خود انتخاب کرد که به همان نام مشهور شد؛ «بابک بیات».
بابک بیات از مهمترین آهنگسازان و تنظیم کنندگان در حوزه موسیقی پاپ و موسیقی فیلم ایرانی است. او آهنگسازی پرکار، خلاق و صاحب سبک بود و کیفیت و کمیت کارنامه هنری او به گونهای است که میتوان او را یکی از برترین آهنگسازان ایرانی دانست که تاثیر اندیشههای او بر موسیقی ایران انکارناپذیر است. بابک بیات همچنین برای تربیت جوانان علاقهمند به موسیقی و انتقال دانش و تجربه خود به آنها، اهمیت زیادی قائل بود.

کودکی و نوجوانی بابک بیات
پدرش ارتشی بود و در شانزده سالگی از یکی از روستاهای اطراف تهران به نام «مامونیه» به تهران آمده بود. وضع مالیشان تعریفی نداشت، بنابراین به پایین شهر آمدند و در منطقه سرآسیاب دولاب ساکن شدند.
حدود سالهای ۳۷ و ۳۸، او و رفیقش «ایرج جنتی عطایی» در کوچه پسکوچههای محله بازی میکردند، با هم از یخچال با گونی یخ میآوردند و سرکوچه میفروختند؛ رابطهشان فراتر از دوست و همبازی بود؛ به خانه هم رفتوآمد داشتند و به قول معروف خانهیکی بودند. بابک (یا «علیحسین»!) موسیقی را از خانه دوستش ایرج شروع کرد؛ باهم حافظ میخواندند، پدر ایرج تار میزد و آواز میخواند و در همین شبها بود که به علاقهاش به موسیقی پی برد.
«وقتی پدر ایرج به پدر من گفت که پسرت استعداد موسیقی دارد، بگذار برود موسیقی بخواند، پدر من به او گفت که پسر من باید برود کشتیگیر یا افسر ارتش شود. من بچهام را اینطوری دوست دارم. نمیخواهم بچهام برود و مطرب بشود.»
اما خلاف میل پدر، سرنوشت طور دیگری رقم خورد و او را در مسیر علاقه و استعدادش پیش برد.
در نوجوانی بابک یک آکاردئون داشت و برای خودش ترانه میساخت.
«من آهنگهایی ساخته بودم. حتی یک بار که ایرج خانهشان بود من با خانواده او رفتم اردوی نیروی هوایی بابلسر. من آن موقع آهنگهای ویگن را میخواندم. روز بعد کنار دریا قدم میزدم. اولین بار بود که دریای شمال را میدیدم. موج که میزد جلو این صدفها همینطور در خاطر من ماند تا وقتی که آمدم خانه. در روزنامه یک مقاله نوشته بودند با عنوان صدفهای شکسته. رفتم به خانه یکی از دوستانم و همینطور که با هم صحبت میکردیم گفتم: اکبر من قلبم به تپش افتاده. من یک ملودی ساختم و بلند شدم و ناخودآگاه آمدم خانه. آن موقع هنوز نت بلد نبودم. آنقدراین آهنگ را خواندم و خواندم و خواندم تا از بر شدم. این آهنگ را میگویم (با آواز میخواند): بر لب دریا نشستم/ یاد دوران گذشته/ موج دریا.../ میرسید آهسته خسته» تا اینجای شعر را من خودم گفتم و بقیه را ایرج گفت که همان آهنگ «صدفهای شکسته» است.»
فعالیت هنری سالهای قبل از انقلاب بابک بیات
دنیای موسیقی پاپ
بیات پس از دریافت دیپلم ریاضی در 19 سالگی به عنوان خواننده گروه کر وارد اپرای تهران شد و با آموزشهای «اِولین باغچهبان»، «ثمین باغچهبان» و «نصرتاله زابلی» با موسیقی کلاسیک آشنا شد. صبحها در یک اداره کار میکرد و بعدازظهر به اپرا میرفت. مدتی بعد اداره را رها کرد و فقط به اپرا میرفت.
«معلم دیگری داشتیم به نام آقای رضازاده که پیرمردی بود و به من میگفت که اگر تو یک سال به صورت مرتب بیایی من تو را سولیست اُپرا میکنم. اما من خیال سولیستشدن نداشتم. من خیال آهنگسازی داشتم.».
آشنایی با «محمد اوشال» و آموزشهای بیدریغ او باعث پیشرفت بابک بیات در مسیر آهنگسازی شد. اوشال آهنگساز و رهبر ارکستر جاز فولکلوریک بود و آموزشهایش در هارمونی، زهینويسی و آکومپانيمان تاثیر زیادی بر موسیقی بابک بیات داشت.
«بعد از اینکه به ترانه روی آوردم، محمد اوشال حق بزرگی به گردن من دارد. من آکومپانیمان را پیش محمد اوشال یاد گرفتم... خیلی از اوقات به منزلشان میرفتم و با من کار میکرد.»
بدین ترتیب وارد دنیای موسیقی پاپ شد و ساخت ملودی برای ترانهها را آغاز کرد.
خودش دراینباره میگوید:
«چون من با یک شاعر بزرگ شدم، با ایرج جنتی عطایی بزرگ شدهام و به این دلیل وقتی یک ترانه و شعر را میخواهم به صورت ملودی در بیاورم کافی است که شعر را دو بار بخوانم و با آن آشنا بشوم تا ملودیای که هماغوش آن شعر خواهد بود را بسازم.»
سالهای آخر دهه چهل شمسی تا پیروزی انقلاب، دوران اوج فعالیت بیات در موسیقی پاپ بود. ترانههای «شهر غم»، «بنبست»، «فریاد زیر آب» و «جنگل» با صدای «داریوش اقبالی»(داریوش)؛ «پرنده مهاجر» و«ای خدا حرفی بزن» با صدای «عارف عارفکیا»(عارف)؛ «تپش»، «سایه» و «خاکستری» با صدای «ابراهیم حامدی»(ابی)؛ «مرد من» با صدای «سیمین غانم»؛ «مرثیه»، «خانه به دوش» با صدای «عبدالحسن ستارپور»(ستار)، «شهید» با صدای «عبدالرضا کیانینژاد»(مازیار)، از جمله ترانههای پاپ بابک بیات در این دوران است.
ترانهسرای بیشتر این آهنگها دوست قدیمیاش «ایرج» بود. همنشینی اشعار «ایرج جنتی عطایی» و موسیقی «بابک بیات» با صدای خوانندگان محبوب آن روزها، باعث شد این ترانهها در بازار ترانههای پاپ گل کند، ترانههایی عمدتا غمگین با اشعاری اعتراضی.
«من خودم همیشه ترانههای اعتراض کار میکردم ... و حالت اعتراض در ملودی من و شعر شاعر بود... درد مردم باید ترانه بشود. من فکر میکنم یک ترانه خوب ضمن اینکه باید ریتم، قوافی و اوزان را رعایت کند، باید حس مردم هم در اینها باشد.»
موسیقی فیلم
همان سالها بابک بیات ترانهای ساخت به نام «ای خدا حرفی بزن» که «واروژان» آن را تنظیم کرد و در صحنههایی از فیلم «غریبه»(شاپور قریب،1349) پخش شد. بدین ترتیب بیات در اوج جوانی در سن 24 سالگی وارد عرصه ساخت موسیقی فیلم شد و در طی سالهای بعد با آهنگسازی برای حدود صد فیلم و سریال، به آهنگسازی شاخص و صاحب سبک در موسیقی فیلم تبدیل شد.
«شیر تو شیر»(منصور پورمند،1351)، «خورشید در مرداب»(محمد صفار،1352)، «هیاهو»(محمد صفار،1353)، «تنها حامی»(مهدی ژورک،1355) و «فریاد زیر آب»(سیروس الوند،1356) از جمله فیلمهایی هستند که بابک بیات در سالهای قبل از انقلاب برای آنها آهنگسازی کرد.
فعالیت هنری سالهای پس از انقلاب بابک بیات
موسیقی فیلم
با پیروزی انقلاب و تغییر شرایط فرهنگی کشور، تعدادی از فعالان عرصه موسیقی که بیات با آنها کار میکرد- حتی دوستش ایرج- مهاجرت کردند و فعالیت هنری بیات مدتی تحت تاثیر این موضوع قرار گرفت.
شروع دوباره فعالیت هنری او با آلبوم قاصدک(زندگینامه صمد بهرنگی، 1358) بود. پس از آن فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی «بهرام بیضایی»(1360) را آهنگسازی کرد. بیشتر آثار او پس از انقلاب، در حوزه موسیقی فیلم و سریال بود و با کارگردانان بسیاری همکاری کرد که تعدادی از این فیلمها آثار شاخص و ماندنی سینما و تلویزیون ایران هستند.
از کارنامه پربار بابک بیات در این حیطه میتوان به آثاری چون «مجموعه افسانه سلطان و شبان»(داریوش فرهنگ،1362)، «اتوبوس»(یداله صمدی،1364)، «تشکیلات»(منوچهر مصیری،1365)، «طلسم»(داریوش فرهنگ،1365)، «شاید وقتی دیگر»(بهرام بیضایی،1366)، «شکار»(مجید جوانمرد،1366)، «کشتی آنجلیکا»(محمدرضا بزرگنیا،1367)، «عروس» (بهروز افخمی،1369)، «پرده آخر»(واروژ کریممسیحی،1369)، «دو فیلم با یک بلیط»(داریوش فرهنگ،1369)، «مسافران»(بهرام بیضایی،1370)، «روز فرشته»(بهروز افخمی،1372)، «جنگ نفتکشها»(محمدرضا بزرگنیا،1372)، «روز شیطان»(بهروز افخمی،1373)، «مجموعه پهلوانان نمیمیرند»(حسن فتحی،1375)، «سرزمین خورشید»(احمدرضا درویش،1375)، «مردی شبیه باران»(سعید سهیلی،1375)، «مرسدس»(مسعود کیمیایی،1376)، «جهانپهلوان تختی»(بهروز افخمی،1376)، «دو زن»(تهمینه میلانی،1377)، «شیدا»(کمال تبریزی،1377)، «مجموعه ولایت عشق»(مهدی فخیمزاده،1377)، «قرمز»(فریدون جیرانی،1377)، «سام و نرگس»(ایرج قادری،1379)، «بهشت جای دیگری است»(عبدالرسول گلبن حقیقی،1381) اشاره کرد.
موسیقی پاپ
بابک بیات پس از انقلاب نیز در ساخت موسیقی ترانههای پاپ فعال بود و به تربیت و معرفی خوانندگان جوان اقدام کرد. ترانههای «خاک سبز»، «دلم گرفت»، «همگریه»، «سیاه و سپید» با صدای «حامی»؛ «پرنده»،«سقوط»، «مرثیه» و «آی آدمها» با صدای «مانی رهنما»؛ «رگبار» و «پروانگی»، با صدای «نیما مسیحا»؛ «همسفر»، «بهونه»، «منجی» و «نوای غربت» با صدای «خشایار اعتمادی»؛ «مسافر» با صدای «حسین زمان» و «آسیمهسر»، «مرگ آفتاب»، «پهلوانان نمیمیرند» و «ولایت عشق» با صدای «محمد اصفهانی» از جمله ترانههایی است که آهنگسازی آن توسط بابک بیات انجام شد. سه آلبوم «خروس زری، پیرهن پری»(1362)، «سکوت سرشار از ناگفتههاست» و «چیدن سپیدهدم»(1365) با گویندگی «احمد شاملو» و قطعه کرال و ارکسترال «سرزمین خورشید» از دیگر آثار بابک بیات است.
او همانگونه که در ساخت موسیقی فیلم بسیار موفق بود، در ساخت موسیقی سریال نیز آثار درخشانی از خود بر جای گذاشت. «افسانه سلطان و شبان» و «پهلوانان نمیمیرند» از سریالهای به یاد ماندنی تلویزیون هستند که پس از گذشت سالها همچنان در بین مخاطبان از محبوبیت خاصی برخوردار هستند. همچنین موسیقی برنامه «علی کوچولو»(1364) که برای کودکان دهه شصت بسیار خاطرهانگیز است.
آثار شاخص و افتخارات
بابک بیات سالها نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فجر بود. او برای فیلمهای «طلسم»، «شکار»، «شاید وقتی دیگر»، «پرده آخر»، «دو فیلم با یک بلیط»، «روز فرشته»، «روز شیطان»، «مرسدس» و «قرمز» نامزد دریافتسیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد. سرانجام در نهمین جشنواره فیلم فجر(1369) برای سه فیلم «عروس»، «پرده آخر» و «دو فیلم با یک بلیط» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شد که فیلم «عروس» در این بخش برگزیده شد.
.png&PortalID=0&q=1&s=1)
«بابک بیات» در حال دریافت جایزه
همچنین در پانزدهمین دوره جشنواره(1375) نیز سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلمهای «سرزمین خورشید» و «مردی شبیه باران»، به بابک بیات اهدا شد. در سومین دوره جشن خانه سینما (1378) نیز برای موسیقی متن فیلم ساحره (داود میرباقری) برنده جایزه بهترین آهنگسازی شد.
او همانگونه که در ساخت موسیقی فیلم بسیار موفق بود، در ساخت موسیقی سریال نیز آثار درخشانی از خود بر جای گذاشت. «افسانه سلطان و شبان» و «پهلوانان نمیمیرند» از سریالهای به یاد ماندنی تلویزیون هستند که پس از گذشت سالها همچنان در بین مخاطبان از محبوبیت خاصی برخوردار هستند. همچنین موسیقی برنامه «علی کوچولو»(1364) که برای کودکان دهه شصت بسیار خاطرهانگیز است.
اما در بین انبوه آثار بابک بیات یک نام است که شاید بیش از دیگر آثار او در چشم مخاطب ایرانی میدرخشد: «ولایت عشق». سریال ولایت عشق با کارگردانی «مهدی فخیم زاده» و بازی جمعی از بازیگران مطرح، که زندگانی پربرکت حضرت امام رضا(ع) از زمان مرگ هارونالرشید تا شهادت امام رضا(ع) را به تصویر میکشد، از پربینندهترین آثار سیما و از موفقترین سریالهای تاریخی و دینی بوده است. بابک بیات برای ساخت موسیقی این سریال، هم از ظرفیتهای موسیقی ایرانی و هم از ظرفیت موسیقی مذهبی جهانی استفاده کرده است. بیات برای این سریال «تعزیه» را با «موسیقی کرال کلیسا» تلفیق کرده و برای هر کاراکتر تم متفاوت در نظر گرفته بود.
«برای همه کاراکترها تم خاصی گذاشتم. برای ايرانیها يک تم. برای نقش مامون، برای امين و زبيده و ديگران. وقتیکه برای اولينبار راهرفتن امام رضا را نشان میدهند که با نعلين و لباس سفيد میآيد تم امام رضا(ع) شروع میشود و هر جا که امام رضا(ع) هست آن تم شنيده میشود. خيلی زيباتر و آسمانیتر و جادويیتر از تمهای ديگر اجرا میشود، با صدای سوپرانو و سازهايی که آرامتر نواخته میشدند و حالت پرواز را داشتند...
فيلمی بود که باعث افتخار من بود و هست... من بيستماه روی آن موسيقی کار کردم؛ تا ششماه هرچه استراحت میکردم هنوز آن خستگی در تنم بود. دويست و چهل دقيقه قرارداد داشتم، دويست و هشتاد دقيقه تحويل دادم. ما ششصد دقيقه با آقای ناصر فرهودی و آقای کلهر که خدايش بيامرزد ضبط کرديم. از داخل آن اين دويست و هشتاد دقيقه را درآوردم که آقای محسن روشن با آن اديتهای خاص خودش که واقعا دستمريزاد دارد روی آن کار کرد. از همين ششصد دقيقه بيشتر از هزار دقيقه روی سريال گذاشتيم. اديت کرديم و در جاهای مختلف گذاشتيم.»
ثمره این انگیزه، تلاش و جدیت مثالزدنی، ساخت اثری کمنظیر و به یادماندنی شد. «ولایت عشق» را میتوان زیباترین و فنیترین اثر بابک بیات دانست که توانست محبوبیت او را نزد عموم مخاطبان دوچندان کند.
زندگی شخصی بابک بیات
بابک بیات 25 ساله بود که صاحب پسری به نام «مانی» شد. مانی به تالاسمی ماژور مبتلا بود. در سال 1360، در سن ده سالگی از عوارض ناشی از این بیماری از دنیا رفت. این اتفاق تلخ تاثیر عمیقی بر روح و روان بابک بیات داشت و غم ناشی از فقدان فرزند در آثار بعدی او محسوس است.
.jpg&PortalID=0&q=1&s=1)
«بابک بیات» به همراه پسرانش باربد و بامداد
از او دو پسر دوقلو به نام «باربد» و «بامداد» و دختری به نام «غزل» به یادگار مانده است. «باربد» و «بامداد»، مانند پدر در زمینه موسیقی فعال هستند. «غزل» هم در رشته نقاشی فعالیت میکند.
بیات سالها به بیماری نارسایی کبد مبتلا بود و قرار بود برای پیوند کبد به کانادا برود ولی متاسفانه در آذرماه سال 1385 از عوارض ناشی از بیماری درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
عشق و علاقه او به موسیقی به حدی بود که تصمیم داشت در صورت بهبودی باقی عمر خود را نیز وقف موسیقی کند.
«اگر سلامت برگشتم، تمام انرژیم را برای بچهها، جوانها، برای همه آنها که به موسیقی اهمیت میدهند حفظ میکنم و یک نقطه پرتاب برای خودم تعیین میکنم...»
از نکات بارز شخصیت بابک بیات، عشق او به ایران است. او هیچگاه به مهاجرت فکر نکرد و ماندن در ایران را به زندگی در غربت ترجیح میداد. بعد از انقلاب مدتی از فعالیت هنری دور بود و برای گذران زندگی مدتی در جزیره ابوموسی در یک شرکت کار میکرد. حتی زمانی که پسرانش برای تحصیل موسیقی به کانادا رفتند و او برای دیدار فرزندان به آنجا میرفت، به ماندن فکر نکرد.
«من مشغول هیچ کاری نیستم چون تازه از سفر کانادا آمدهام. بچههایم در آنجا درس میخوانند. رفته بودم آنجا اما انگیزه خاک وطن و مردمی که در وطن ما زندگی می کنند نمیگذارد آنجا بمانم.»
* مواردی که در متن حاضر از قول بابک بیات نقل شده، برگرفته از مصاحبههای آرش نصیری و بابک صحرایی با ایشان است.
مطلب مرتبط: