یکشنبه 13 فروردین 1402 / خواندن: 15 دقیقه
پرونده شاخه‌های درخت باربد | صفحه بیست‌وپنجم

جستار: پیوند طبیعت و موسیقی نواحی ایران

در برخی مناطق کشور با بارش باران به‌عنوان اتفاقی ویژه برخورد می‌شود و برای آن مراسمی تدارک دیده و موسیقی نواخته می‌شود. در برخی نواحی مثل جنوب، موسیقی به‌هنگام ماهیگیری و سفرهای سخت دریایی کاربرد دارد. و در برخی نواحی دیگر نیز به‌هنگام برداشت محصول از موسیقی استفاده‌ می‌کنند. همه‌ی این موارد تأثیر طبیعت را بر موسیقی نواحی مختلف ایران بیشتر می‌کند.

5
جستار: پیوند طبیعت و موسیقی نواحی ایران

مجله میدان آزادی: در صفحه‌ی بیست‌وچهارم از پرونده‌ی «شاخه‌های درخت باربد» و به بهانه‌ی روز طبیعت خانم «فاطمه صادقی‌مقدم» در قالب جستاری، نگاهی داشته به پیوندهای طبیعت با موسیقی نواحی ایران. این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:


در این یادداشت به‌دنبال نشان دادن ارتباط طبیعت و موسیقی هستیم اما باید گفت که از اتفاق جدا کردن این دو از یکدیگر امری است ناممکن. طبیعت در ذات خود سرشار از اصوات موسیقی است. می‌توان گفت که شاید اول بار انسان در مواجهه با صدای پیچش باد در میان درختان، برخورد شاخه‌ها به یکدیگر و برخورد ابزارآلات اولیه‌اش دریافته که این صداها چگونه به عمق جانش نفوذ می‌کنند و به‌دنبال این اتفاق و به تقلید از طبیعت با چوب درختان یا پوست حیوانات و هر آنچه در دسترسش بوده صداهایی جدید ایجاد کرده است.

میان موسیقی نواحی مختلف در ایران تفاوت بسیار است. شاید از نظر ما این تفاوت طبیعی باشد، اما سؤال این است که این تفاوت از کجا نشأت گرفته است؟ بی‌شک موسیقی نواحی فقط از یک مؤلفه تأثیر نگرفته‌اند. آمیختگی مردم نواحی مختلف ایران با طبیعت از یک سو و از سوی دیگر درآمیختن زندگی‌ آن‌ها با موسیقی، پیوندی ناگسستنی میان این دو پدید آورده است. مضاف بر اینکه خود فرهنگ مردم یا کارشان نیز متأثر از شرایط اقلیمی آن‌هاست. پس از هر نخی که بگیریم به سرنخ طبیعت می‌رسیم.

در فرهنگ نواحی مختلف ایران رسومی وجود دارد که دامنه‌ی استفاده و پراکندگی موسیقی را بیشتر و متفاوت می‌کند. مثلاً در برخی مناطق کشور با بارش باران به‌عنوان اتفاقی ویژه برخورد می‌شود و برای آن مراسمی تدارک دیده و موسیقی نواخته می‌شود. در برخی نواحی مثل جنوب، موسیقی به‌هنگام ماهیگیری و سفرهای سخت دریایی کاربرد دارد. و در برخی نواحی دیگر نیز به‌هنگام برداشت محصول از موسیقی استفاده‌ می‌کنند. همه‌ی این موارد تأثیر طبیعت را بر موسیقی نواحی مختلف ایران بیشتر می‌کند.

از مناطق شمال و طبیعت سرسبز شمال شروع می‌کنیم تا تأثیر طبیعت را بر موسیقی نواحی با مثال‌ها و جزئیات بیشتری ببینم. طبیعت مناطق شمالی در استان‌های گیلان و مازندران رطوبت و سرسبزی و زایندگی دارد. یکی از اثرات این موضوع، پدید آمدن شغلی چون شالی‌کاری در این مناطق و ایجاد موسیقی هماهنگ با آن است. به‌عنوان مثال، موسیقی بی‌کلام «بینجه ‌سما» که به «رقص برنج» نیز معروف است زمان شالی‌کوبی نواخته می‌شود. نوع باکلام موسیقی «بینجه سما» را نیز افرادی چون ابوالحسن خوشرو نواخته و خوانده‌اند. علاوه بر کار طبیعی که علت اصلی پدید آمدن قطعه‌ی «بینجه سما» است، نوع این موسیقی ردپای طبیعت مازندران را دارد. ضرب‌آهنگ تند موسیقی نیاز فعالیتی چون شالی‌کوبی است و با آب‌وهوای پویای ناحیه هم هماهنگ است. از طرفی دیگر ریتم تکرارشونده‌ی آن احتمالاً یادآور باران باشد. معمولاً نوعی آواز حزن‌انگیز با موسیقی «بینجه سما» و موسیقی این مناطق همراه است. البته که موسیقی نواحی در استان گیلان و مازندران تفاوت‌هایی با هم دارد و چه‌بسا در یک استان نیز موسیقی یک نقطه با نقطه‌ی دیگر استان متفاوت باشد.

بسته به نوع فعالیت محلی در خطه‌ی گیلان نوع آوازها متغیر است. همچون فعالیت چوپانی و گله‌داری که آواز «گالشی» از آن نشأت گرفته است؛ نوعی آواز حزن‌انگیز درباره‌ی آرزوهای دور و دراز چوپانان که همراه آن نوای غم‌انگیز نی نواخته می‌شود. یا آواز «چاروداری» که در بیان رنج‌‌ها و مشقت‌های مردمانی است که با قاطر و اسب مسافر و بار می‌برند و دور از خانواده و شهر خود زندگی می‌کنند و طبعاً آوازشان حزن‌انگیز است.

از دیگر جلوه‌های طبیعت در موسیقی مازندران تأثیر میزان رطوبت هوا بر وسعت آوازی مردمان شمال کشور است که در قیاس با وسعت آوازی مردمان نواحی دیگر، پایین‌تر است. زیرا انتقال صدا در این مناطق سخت‌تر و صدای این مردمان هم کمی بم‌تر است. از طرفی انعکاس فضایی چون مناطق کوهستانی را نیز ندارند.

ترانه‌های این خطه نیز عموماً اشعار غنایی است. شاعران این خطه متأثر از طبیعت زیبای آن درباره‌ي سبزینگی و عشق سروده‌اند. همچون اشعار عاشقانه در آواز دیلمانی یا غربتی.

از دیگر اقلیم‌های سرزمین ایران که می‌توان درباره‌ی آن سخن گفت، اقلیم کوهستانی است. در گذشته در کوهستان مردم از فاصله‌های دور با هم صحبت می‌کردند و به‌دلیل انعکاس صدا و نوع این گفت‌وگو که با فریاد همراه است معمولاً آوازخوانان در این خطه اوج‌خوان هستند و نسبت به مناطق مسطح و کویری صدای بلندتری دارند.

بخشی از موسیقی خراسان شمالی، موسیقی کوهپایه‌ای است که از تأکید‌های آوازی بیشتری نسبت به موسیقی جلگه‌ای برخوردار است. در این مناطق موسیقی سلحشوری است و نوازندگان و آوازخوانان در کنار «بخشی»‌ها موسیقی را با داستان‌گویی‌های حماسی و تاریخی همراه می‌کنند. درباره‌ی موسیقی این نواحی با طبیعت آمده است که «در زمان چپاول روس‌ها قدم‌یار نامی بیست ‌قشمه‌نواز را به بلندی‌های اتک می‌برد و همه را وادار می‌سازد تا در یک زمان با هم بنوازند. صدای حاصل از این عمل نه‌تنها دشمن را به حال جنون می‌کشد بلکه باعث ترکیدن سنگ‌ها در اثر دامنه‌ی امواج صوتی و ریختن آن‌ها به روی سربازان دشمن می‌گردد و گلوله‌های خودی که از هر سو بر سالدات‌ها1 ‌ می‌بارد شکست سختی را بر دشمنان وارد می‌آورد.»2

از دیگر ویژگی‌های طبیعی این مناطق استفاده‌ی مردمان خطه‌های کوهستانی از اسب و در نتیجه حضور اسب در موسیقی آن‌هاست. به‌عنوان مثال می‌توان از قطعه‌ی «سوار سوار» سیدخلیل عالی‌نژاد در این زمینه نام برد که تصویری موسیقیایی است از حرکت سواری بر اسب تا توقف سوار در موسیقی نواحی کرمانشاه.

در برخی مناطق نیز جلوه‌ی طبیعت در موسیقی بیشتر در هم‌جواری با دیگر مناطق و کشورهاست؛ مانند تأثیر موسیقی‌های هندی و افغان و پاکستان بر موسیقی سیستان و بلوچستان یا موسیقی جنوبی در هرمزگان و بنادر جنوبی که به‌دلیل عبور و مرور لنج‌ها از کشورهای عرب‌زبان تأثیر گرفته است. البته که غنای موسیقی در مردمان این دو خطه آن‌قدر زیاد است که تأثیر طبیعت را نمی‌توان به این موارد محدود کرد.

در این ارتباط می‌توان به سازهایی اشاره کرد که مخصوص این مناطقی است؛ مانند ساز نی انبان که مشکی است که با پوست بز تهیه می‌شود. پوست بز را دباغی می‌کنند و شش سوراخ بر روی آن می‌گذارند. به این شکل نوازنده هوای موردنیاز برای نواختنش را در آن ذخیره می‌کند. محسن شریفیان از هنرمندان بنامی است که موسیقی‌های ماندگاری را با این ساز اجرا کرده. ‌

یا از ساز دیگری می‌توان نام برد به نام «تک تکو». این ساز که بومی شهر بوشهر است از چوب ساقه‌ی پنگ یعنی خوشه‌ی خرما ساخته می‌شود. پنگ پهن و نسبتاً ضخیم است و حالت رشته‌ای و الیافی فشرده دارد که به آن خاصیت ارتجاعی و فنری‌ می‌دهد. از نکات جالب این ساز این است که فقط در فصل برداشت خرما می‌توان آن را ساخت و پس از چند روز به‌دلیل از بین رفتن خاصیت ارتجاعی‌اش از بین می‌رود.

 همچنین در بوشهر گونه‌ای از آوازهای دریانوردی بوشهری به نام «نی‌مه پارو زدن» وجود دارد که از میان آن‌ها می‌توان به قطعه‌ی «ناخدا و میداف» اشاره کرد. در بوشهر به پارو میداف می‌گویند. به‌دلیل هماهنگی در کار طاقت‌فرسای دریا و انرژی گرفتن ناخدا و جاشوها در اشعار نی‌مه‌ها از نام مقدس پروردگار و ائمه‌ی اطهار استفاده می‌شود.‌‌

در آواز و حتی موسیقی جنوبی به‌رغم ریتم و فضای طربناکی که دارد، نوعی غم هم احساس می‌شود. چراکه بخشی از این موسیقی به‌دلیل مهاجرت‌ها از موسیقی شاد دیگر کشورها تأثیر گرفته و بخشی از آن نیز در وصف غم و اندوه برآمده از غروب دریا یا سختی کار ماهیگیری است. بیشتر ما نام «یزله‌‌خوانی» را شنیده‌ایم.

و اما درباره‌ی مناطقی چون سرزمین بختیاری‌ها و موسیقی این خطه، باستانی بودن آن از یک سو و حضور مردمانی با فرهنگ‌ها و روحیه‌های متفاوت از سوی دیگر بر موسیقی این سرزمین اثر گذاشته‌اند. باز هم ساختار دشتی این سرزمین و حتی خشک بودن برخی نواحی آن باعث به وجود آمدن نوعی حزن در موسیقی این مناطق شده است. از طرفی هم تنوع طبیعی و محیط زیستی باعث به وجود آمدن تعداد و تنوع بیشتری از سازها، مثل کمانچه‌ی پشت‌باز شده است.

نزدیکی این قوم به مرز و وجود جنگ‌های پیاپی باعث شده تا موسیقی این قوم حماسی و مبتنی بر تلاش باشد. به‌عنوان مثال دستگاه «ماهور» جلوه‌ی این نوع از موسیقی است.

در مجموع می‌توان گفت پیوند موسیقی و طبیعت، پیوندی دوسویه‌ است؛ هم طبیعت بر موسیقی اثرگذار است و هم به‌مروز زمان موسیقی بر طبیعت اثرهایی گذاشته است. ما در اینجا بر تأثیر طبیعت بر موسیقی تمرکز کردیم. هرچند در این زمینه گفتنی‌ها بسیار است و آنچه گذشت اندکی بود از لذت سیر در طبیعت آن‌گاه که مشغول شنیدن موسیقی نواحی هستیم.

 


پی‌نوشت:

1. سربازها

2. هوشنگ جاوید، کتاب آشنایی با موسیقی نواحی ایران، صفحه 72




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
بسته به نوع فعالیت محلی در خطه‌ی گیلان نوع آوازها متغیر است. همچون فعالیت چوپانی و گله‌داری که آواز «گالشی» از آن نشأت گرفته است؛ نوعی آواز حزن‌انگیز درباره‌ی آرزوهای دور و دراز چوپانان که همراه آن نوای غم‌انگیز نی نواخته می‌شود. یا آواز «چاروداری» که در بیان رنج‌‌ها و مشقت‌های مردمانی است که با قاطر و اسب مسافر و بار می‌برند و دور از خانواده و شهر خود زندگی می‌کنند و طبعاً آوازشان حزن‌انگیز است.


مطالب مرتبط