مجله میدان آزادی:شانزدهمین صفحه پرونده پرتره هایائو میازاکی اختصاص دارد به ریویوی نقد و بررسی و گزارش جزئیات نهمین انیمیشن سینمایی هایائو میازاکی با نام «شاهزاده مونونوکه» ( もののけ姫) که از معروفترین آثار میازاکی است . این ریویو را به قلم خانم کبری احمدی بخوانید:
خواب دیدم، دستانم معبدی هستند، برای معراجِ شکوفههای گیلاس. بیدار شدم، آنها را معبری یافتم منتهی به تاریکی و نیستی.
سفرنامهی دستِ نفرینشده
آشیتاکا، پسر نوجوان قبیله، درست زمانی که بلوغ جسمانی را میگذراند، به نفرینی اهریمنی دچار میشود و به «مدد» آن نفرین راهی سفری رازآلود میشود که حرکت بهسمت بلوغ روحانی اوست. سفری که ظاهراً در ازای شفای دست و جسم آشیتاکا، بیشتر نوعی شفای باطن و بینش برای او دارد.
مونونوکه، نوازشی که میخراشد
انیمیشن «شاهزاده مونونوکه» هم مانند تمام آثار استودیو جیبلی، انبوهی از پیچ و خمهای پنهان، عمیق، عاشقانه و محزون دارد. اما تفاوتی که این انیمیشن با سایر انیمیشنهای جیبلی دارد، این است که میازاکی در این اثرش، تمام عواطف و شورها را در بار سنگینی از خشونت و جدیت پنهان کرده است. مواجههی همزمان مخاطب، با طبیعتی سبز و خارقالعاده و کشتار و خون، اولین و بدیهیترین گواه این گفته است.
داستان «شاهزاده مونونوکه»، روایتی حماسی، فانتزی و خیالپردازانه است، از نبرد و کشمکش میان انسان و طبیعت! و آشیتاکا که اکنون خوی دوگانهی اهریمن و انسان دارد، علیرغم شر درونی که نیمی از وجودش را پر کرده، میکوشد میان این دو اتصالی متعادل برقرار کند.
هایائو میازاکی، مردی که در آثارش منتشر میشود
میازاکی در این انیمه، دست و دلبازانه، صحنههای بصری چشمنوازی را به مخاطب تقدیم میکند. البته نمیتوان زهری را که در این زیبایی جوشیده، نادیده گرفت. او بهموازات این زیباییها، طبق سنت و امضای دیرینهای که در آثارش دارد، انیمیشن «مونونوکه» را معبدی ساخته، سرشار از روایتهای والا و انتزاعی.
طبق قوانین میازاکی، انیمیشنهایش نقشهی راهی هستند برای سفر به درون و بازگشت به خویشتن. مخاطب، همپای شخصیت داستان، در ابتدا غلظتی مرموز دارد و در ادامه به یاری فراز و فرودهای داستان، با انبوهی از رنگ و رنج مواجه میشود. صدمه میبیند، ضعیف میشود، بردباری را تجربه میکند و نهایتاً در عیشی جانفرسا، رقیق و جاری و رستگار میشود.
البته با اینکه در طی این همذاتپنداری، نمیتوان تمام و کمال از نیت درونی شخصیتها مطلع شد، اما گرایش همیشگی شخصیتهای مرموز جبیلی، چه اصلی و چه فرعی، به «خوب ماندن» یا «بهتر شدن» نکتهای قابل توجه است و مخاطب چون همیشه مالامال از احساسات متضاد، با انبوهی از انتخابهای تاریک و روشن تنها میماند.
ریشهشناسی «مونونوکه»
واژهی مونونوکه، در فرهنگ ژاپن و در لغت به معنای «غرابت» یا «راز چیزها» تعریف میشود. به بیان دیگر، تمایل و توانایی ویژهی درک و فهم نیرو، ذات یا رمز چیزها، هر چیزی که شکل داشته باشد یا نداشته باشد، ما را به واژهی مونونوکه میرساند. البته در گونهای دیگر از ادبیات ژاپن، این عبارت بیشتر از وجه زیباییشناختی مورد توجه است؛ واژهای دو بخشی، به معنای «زن» یا «زیبایی جوانی».
این معانی میتواند، تلفیقی از زیبایی مسحورکننده، خوبروییِ شک برانگیز و شیدایی را برای خواننده تداعی کند. این حس تمایل به کشف رموز، آن هم با فرمولهای شیداکننده در اندیشهی ژاپنی، بهخصوص در آثار جیبلی کاملاً مشهود است. مونونوکهها، با منطق سنجیده نمیشوند، خمیرهی وجودشان بیدوام است. صادق و بدیهی نیستند و «ابهام» بهترین واژه برای تعریف آنهاست.
میازاکی، هنرمندی که این خیالها و خلسهها را با فرم و رنگ و اندیشهی خود به تصویر میکشد، پاتوقی بسیار دنج برای به بار نشستن مونونوکههاست و در نهایت انیمیشن «شاهزاده مونونوکه»، سندی غنی و پرمایه برای تصدیق این تعریفها به شمار میرود.
برای مطالعهی بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب «مونونوکه» نوشتهی پاتریک لونِستور و ترجمهی تهمینه زاردشت مراجعه فرمایید.
همه چیز درباره ساخت و اکران شاهزاده مونونوکه
«شاهزاده مونونوکه» اثری است که نگاه و ظرفیت مخاطب بزرگسال را میطلبد. اثری بهشدت نمادگرایانه که رموز کوهستان و جنگل را فاش میکند. این انیمیشن در تاریخ ۱۲ ژوئیهی ۱۹۹۷ در کشور ژاپن اکران شد و برای میازاکی همچون یک آغاز دوباره بود.
او در آن دوره بهشدت تحت تأثیر فیلمهای وسترن جان فورد قرار داشت و نشانههایش در این انیمه بهوضوح مشخص است. «مونونوکه» اولین فیلم انیمیشنی است که نامزد جایزه بهترین فیلم اسکار در ژاپن شد. پیش از ساخت این انیمه، استودیو جیبلی با خلق انیمیشنهایی مثل «سرویس تحویل کیکی» یا «همسایهی من توتورو» که درونمایهی شاد و کودکانه داشتند، بهعنوان استودیویی مهربان و لطیف شناخته میشد. اما در دههی نود میلادی نگاه میازاکی به ایدهپردازیها رنگ دیگری گرفت. او در مستند پشتصحنهی ساخت «شاهزاده مونونوکه» میگوید: «میشنیدم که مردم جیبلی را «شیرین» و «التیامبخش» توصیف میکنند و ترغیب شدم تا این نوع نگاه را از بین ببرم.»
البته درگیری ژاپن با رکودهای اقتصادی و بحرانهای اجتماعی و همچنین وقوع زمینلرزهی عظیم «کوبه» در سال ١٩٩۵ هم بر این نگاه جدید میازاکی، بیتأثیر نبودند. اما همچنان در «شاهزاده مونونوکه» خیر و شر قضاوت نمیشوند و جایی در این انیمه گفته میشود: «زندگی یعنی رنج. سخت است، جهان نفرین شده اما هنوز میتوانی دلایلی برای ادامه دادن زندگی پیدا کنی.»
«شاهزاده مونونوکه»، با فروش ١۶٠ ميليون دلاری، در ژاپن به یک پدیده تبدیل شد. البته که موفقیت آن ناشی از کمپین تبلیغاتی تهیهکنندهاش توشیو سوزوکی هم بود که برای اکران جهانی آثار استودیو جیبلی، با شرکت والت دیزنی به توافق رسید و قرار بر این شد که نسخهی دوبلهی «شاهزاده مونونوکه» در ایالات متحده به نمایش درآید. اما ذائقه و طبع مردم آمریکا جور دیگری بود. آنها به روایتهای سیاه و سفید و خیر و شر مطلق در والت دیزنی عادت داشتند و نبوغ و تعادل در «شاهزاده مونونوکه» برایشان قابل هضم نبود. چراکه علیرغم تلاش دیزنی برای حذف قسمتهایی از انیمه با هدف جذب مخاطب آمریکایی، جیبلی اجازه نداد حتی ثانیهای از این انیمه حذف شود. اثر از لحاظ بصری باید کاملاً بکر و دستنخورده به مخاطب میرسید. هرچند که دیزنی، در صداگذاری و دوبلهی اثر شیطنتهای کوچکی کرد اما در نهایت «شاهزاده مونونوکه» در والت دیزنی بازخورد و فروش خوبی نداشت.
کلام پایانی
اگر مخاطبی در جستوجوی دغدغههای اصیل، غنی و ماندگار هستید، در اعماق زندگی میکنید اما سر به آسمان دارید، در شرق، و در ژاپن، مقر کوچک و قدرتمندی به نام استودیو جیبلی وجود دارد که اهالی آن سالهاست درونیات و فلسفههای شرقی را در قالب داستانها و انیمههایی ساده اما باشکوه با قابلیت دیدن چندین و چندباره به شما تقدیم میکنند.