چهارشنبه 07 شهریور 1403 / خواندن: 20 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه بیستم

ریویو: نقد و بررسی سریال «زخم کاری» ساخته «محمدحسین مهدویان»

سریال «زخم کاری» به تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان و کارگردانی محمدحسین مهدویان از سال ۱۳۹۹ تولید شد و از سال ۱۴۰۰ تاکنون در حال پخش است. این سریال که سرپرستی نویسندگان آن نیز به عهده‌ی مهدویان است از پلتفرم فیلیمو پخش شد و توانست با شروعی متفاوت و قدرتمند ذهن مخاطب را به‌خوبی درگیر کند.

4.5
ریویو: نقد و بررسی سریال «زخم کاری» ساخته «محمدحسین مهدویان»

مجله میدان آزادی: بیستمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» را با مروری بر سریال زخم کاری به‌روز خواهیم کرد. این سریال از سال ۱۴۰۰ تاکنون از پلتفرم فیلیمو به کارگردانی محمدحسین مهدویان در حال پخش است. نقد و بررسی این سریال را  به قلم خانم پانته آ ثاقب فر در ادامه بخوانید:


زخم هم زخم‌های قدیم 

سریال «زخم کاری» به تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان و کارگردانی محمدحسین مهدویان از سال ۱۳۹۹ تولید شد و از سال ۱۴۰۰ تاکنون در حال پخش است. این سریال که سرپرستی نویسندگان آن نیز به عهده‌ی مهدویان است از پلتفرم فیلیمو پخش شد و توانست با شروعی متفاوت و قدرتمند ذهن مخاطب را به‌خوبی درگیر کند. این درگیری به‌حدی بود که پس از پایان فصل اول مخاطب مدت‌ها صبوری کرد و حتی این صبوری را در طول فصل دوم علی‌رغم افت شدید سریال ادامه داد، بلکه سریال در فصل سوم به روزهای اوجش بازگردد. در ابتدا اولین قلاب و مهم‌ترین چیزی که باعث جذب بیش از حد مردم به این سریال شد، داستان ناب و برجسته‌ای بود که در فصل یک به نمایش گذاشته شد.


مکبث مناطق محروم

داستان سریال به گفته‌ی خود عوامل براساس رمان «بیست زخم کاری» نوشته‌ی محمود حسینی‌زاد و با نگاهی به تراژدی مکبث، اثر جاودان شکسپیر نوشته شده است. تراژدی مکبث داستانی در رابطه با یکی از سپهسالاران پادشاه دانکن به همین نام و همسرش، لیدی مکبث است. مکبث، سرداری است که در برابر حمله‌ی‌ نروژی‌ها پیروز شده و مورد توجه خاص پادشاه دانکن قرار گرفته و حکومت کادور به او واگذار می‌شود. او وسوسه می‌شود با کشتن پادشاه بر تخت پادشاهی اسکاتلند بنشیند. لیدی مکبث نیز به این وسوسه دامن زده و او را به عملی کردن این تصمیم ترغیب می‌کند. مهدویان در فصل‌های مختلف علاقه‌اش به شکسپیر را نشان داده و خواسته به مخاطب بفهماند که وام‌دار اوست. البته همان‌طور که از اسم کار مشخص است فیلم‌نامه‌ی این سریال در درجه‌ی اول متأثر از رمان «بیست زخم کاری» اثر محمود حسینی زاد نوشته شده است.


طرح جلد مکبث اثر شکسپیر که رمان بیست زخم کاری از آن اقتباس کرده است

در رمان «بیست زخم کاری» شخصی به نام مالکی رئیس بالادستش را به قتل می‌رساند و در طول داستان باید با نتایج عمل نادرستش مواجه شود. او هر روز بیشتر در باتلاقی که ساخته فرو می‌رود. اشاره به سرمایه‌گذاری نروژی‌ها و برخی شخصیت‌ها گرچه عیناً از کتاب گرفته شده‌اند ولی باید گفت که مهدویان سعی در تصویری کردن داستانی صرفاً ادبی داشته و تا حدودی در این کار موفق بوده است. به طور مثال، مثلث «طمع، گناه و مجازات» در مکبث، به‌عنوان ایده‌ای برای جذاب‌تر کردن شخصیت مالکی (با بازی جواد عزتی) در نظر گرفته شده است که به نظر می‌رسد مهدویان در پرداخت به این ایده، به جزئیات نپرداخته و بیشتر درگیر کارگردانی و تصویر شده تا اصلاحات فیلم‌نامه. 


رمان بیست زخم کاری، اثر محمود حسینی‌زاد

داستان فصل یک زخم کاری

داستان «زخم کاری» در فصل یک، روایت مالک مالکی است. جواد عزتی با نقش‌آفرینی درست و باورپذیر و طراحی لباسی که کاملاً در خدمت نقش اوست، با زحمت بسیار خود را از حد یک نوچه تا یک بیزنس‌من در هلدینگ ریزآبادی بالا کشیده است. او که از بیرون فردی موفق به نظر می‌رسد به‌دستور همسرش سمیرا با بازی فوق‌العاده‌ی رعنا آزادی‌ور، خان‌عمو (سیاوش طهمورث)، رئیس هلدینگ را به قتل می‌رساند و جنگ بر سر پول و قدرت را آغاز می‌کند. او در این راه از هیچ گناه و خطایی کوتاهی نکرده و حتی فرزندان خان‌عمو یعنی ناصر و منصوره با بازی سعید چنگیزیان و هانیه توسلی را برای رسیدن به اهدافش به خاک سیاه می‌نشاند. تا جایی که در پایان فصل یک جنگ قدرت باعث می‌شود هانیه دختر مالک در تصادفی کشته شود و خود مالک نیز به دست منصوره به قتل برسد. تا اینجا همه چیز خوب و جذاب پیش رفت و فارغ از نکات ریزی مانند تئاتری شدن برخی فضاها به‌خصوص فضاهای مربوط به ناصر، مشکل بزرگی در کار نبود. تا اینکه مهدویان فصل دوم را به هر دلیلی ساخت.


داستان فصل دوم زخم کاری

شاید دلیل ساخت فصل دوم (بازگشت) استقبال مردم بود ولی کاش این فصل هیچ وقت ساخته نمی‌شد. بازی‌ای که در فصل یک بر محور جواد عزتی و هانیه توسلی و مه‌لقا جابری و... می‌گشت، به‌یک‌باره بر شانه‌ی میثم مالکی با بازی مرتضی امینی‌تبار آوار شد. امینی‌تبار نه به‌خاطر بازی بدش، بلکه به‌خاطر شخصیتی که برایش در نظر گرفته شده بود، به هیچ وجه نتوانست راهی را که در فصل یک به‌خوبی شروع کرده بود ادامه دهد و مخاطب را از دیدن سریال پشیمان کرد. 

در این فصل میثم به‌دنبال انتقام خون پدرش است و شخصی به نام طلوعی با بازی قابل قبول کامبیز دیرباز که تاکنون دست پشت پرده‌ی هلدینگ بوده، وارد کار شده و شرکت را در دست گرفته است. مردی آرام که گویا روحش را به شیطان فروخته و خودش نیز بالادستی‌ای به نام دکتر دارد. هلدینگ قرار بوده که بر روی پتروشیمی نروژی‌ها سرمایه‌گذاری کند ولی با مرگ مالک تکلیف سرمایه مشخص نیست. طلوعی با نزدیک شدن به سمیرا می‌خواهد او را مجاب کند تا اگر از پول نروژی‌ها باخبر است، پول را برگرداند. میثم این کار مادرش را نمی‌پسندد و با او مدام دعوا دارد. میثمی که در فصل یک کلاً اشک می‌ریخت و تازه از مدرسه درآمده بود، اینجا یک‌شبه مدیر شده و تصمیمات جدی می‌گیرد و مقابل همه هم می‌ایستد! طلوعی دست راستی به نام شفاعت دارد که همه‌ی کارهای کثیف به عهده‌ی اوست. میثم که در فصل پیش عاشق دختر ناصر بود با مرگ او حالا عاشق دختر شفاعت شده است. 

از طرفی مالک به دست شخصی به نام دستمالچی که درصدد برملا کردن فساد ریزآبادی‌ها و دستگیری آن‌هاست نجات پیدا کرده و چند ماهی است در خانه‌ای پیش او پنهان شده و به‌خاطر افسردگی مرگ دخترش فقط لگو بازی می‌کند. 

در این نقطه لازم است اشاره کنیم که گویا مهدویان شخصیتی را که در فصل یک برای مالک ساخته به‌کل فراموش کرده تا جایی که پس از مرگ او، برای شرعی به نظر رسیدن روابط طلوعی و سمیرا، سمیرا را طلاق می‌دهد.  آیا مهدویان فراموش کرده که مالک با آن همه ابهتش چقدر از سمیرا می‌ترسید؟ آیا فراموش کرده که مالک وقتی حالش بد بود دچار حمله‌ی عصبی می‌شد و حالت تهوع پیدا می‌کرد؟ از این نکات که بگذریم به نظر می‌رسد قیمت قرارداد جواد عزتی بالا بوده و تنها برای پوسترها از او استفاده شده و کلیه‌ی‌ نماهای مربوط به او در یک روز و در فضایی بسته فیلم‌برداری شده‌اند. این نماها که بدون تقابل با سایر بازیگران است به‌حدی تکراری و بی‌مزه هستند که حتی حس همدردی ما را نسبت به مالک برنمی‌انگیزند. 

در پایان این فصل علی‌رغم تلاش‌های سمیرا و سیما، همسر شفاعت، با بازی الناز ملکی، پسر شفاعت با بازی مصنوعی سهند جاهدی، میثم را به قتل می‌رساند و در نهایت شیدا دختر شفاعت با بازی بسیار بی‌جان نگار نیکدل نیز خودکشی کرده و شفاعت نیز کشته می‌شود. مالک که از مرگ پسرش به هم ریخته در مراسم خاکسپاری حاضر شده و همه را شوکه می‌کند. 


جواد عزتی در سریال «زخم کاری»


داستان فصل سوم زخم کاری

قبل از رفتن به فصل سوم باید بگوییم راه‌حل مهدویان برای خارج کردن افراد با کشتن آن‌ها در سریال یا نشان دادن خودکشی دو دختر جوان در مواجهه با مشکلات زندگی‌شان، از نقاط ضعف کار اوست. البته در پایان راجع به زنان سریال بیشتر خواهم گفت.

در فصل سوم (انتقام) که همچنان از پلتفرم فیلیمو در حال پخش است نیز اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد. سمیرا چرخش عجیبی کرده و برای به دست آوردن مالک می‌جنگد. منشی سابق مالک نیز که با او رابطه داشته به نظر می‌رسد در حسرت اوست. شخصیت پانی با بازی مهراوه شریفی‌نیا، خواهرزاده‌ی‌ معتاد خان‌عمو نیز از جوانی در حسرت مالک بوده و سیما، همسر شفاعت نیز قبل از ازدواجش، با مالک تیک‌وتاکی داشته است. با توجه به علاقه‌ی مالک به منصوره و روابط آن دو در کیش، ما ناگهان مالک را موجودی زرنگ و زن‌باره می‌بینیم که از آن موجودی که لگو بازی می‌کرد و اشک می‌ریخت به یک مالک انتقام‌جو تبدیل شده و دیگر مثل سابق از سمیرا نمی‌ترسد. او هشت ماه برای اجرای نقشه‌اش صبوری می‌کند. کسی که مدام سوگوار فرزندانش است چگونه می‌تواند به‌راحتی و صرفاً برای گیر نیفتادن فرزند دوستش را به کشتن دهد؟

در این فصل مالک آمده تا قدرت را پس بگیرد، طلوعی را به خیال دستمالچی گیر بیندازد و به خیال خودش انتقامی سخت از طلوعی بگیرد. طلوعی که گویا بعد از شفاعت تنها شده، اشتباهاتی می‌کند که از شخصیتش بعید است و دختری دارد که از وجودش خبر ندارد. در این فصل نیز زنان داستان همه یا کم می‌آورند و خودکشی می‌کنند، یا حسودند یا احمق. احمق‌هایی که به‌دلیل ضعف‌های زنانه نقشه‌ها را به هم می‌ریزند. 

اینجا باید پرسید دیدگاه مهدویان نسبت به زنان چیست که در آثارش زنان همه تا این حد ازخودراضی، سیّاس و در عین حال احمق جلوه می‌کنند؟ مثلاً در صحنه‌ای سیما صرفاً به‌دلیل حسودی، سمیرا را با شماره‌ای ناشناس از قرار پانی و مالک مطلع می‌کند. نکته‌ای بی‌دلیل که به هیچ وجه در شخصیت سیما به آن زرنگی و جاه‌طلبی نمی‌گنجد. این تغییرات شخصیتی یک‌شبه نشان می‌دهد که مهدویان فیلم‌نامه‌های قبلی‌اش را مرور نکرده و صرفاً قصد داشته با اضافه کردن کاراکترها مخاطبی را که در فصل دوم از دست داده دوباره به دست بیاورد. 

از حق نگذریم موسیقی این سریال مخاطب را میخکوب می‌کند و حس و حال جنایی و رمزآلود فیلم به‌درستی القا می‌شود. تیتراژ کار نیز با موسیقی دلهره‌آورش در راستای محتوای اثر در ذهن مخاطب می‌نشیند. آهنگ‌ساز «زخم کاری» حبیب خزایی‌فر است و «زخم کاری» هم اولین همکاری او با مهدویان نیست. آن‌ها در فیلم‌های «ايستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «مرد بازنده» نیز با هم همکاری کرده‌اند.


حبیب خزایی‌فر آهنگساز سریال «زخم کاری»

سابقه‌ی طولانی همکاری نام‌های آشنا

دانستن اینکه «زخم کاری» اولین همکاری جواد عزتی با مهدویان نبوده، جالب است. اولین همکاری آن‌ها به «ماجرای نیمروز» در سال ۱۳۹۵ برمی‌گردد و بعد از آن، همکاری این دو در «رد خون» نیز نشان از تفاهم این دو هنرمند با یکدیگر دارد. 


حواشی زخم کاری یا جنگ ساترا و مهدویان 

هم‌زمان با انتشار قسمت ششم فصل اول بود که درگیری بین ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) و مهدویان شروع شد. مهدویان که فرزند عزیز ساترا بود تبدیل شد به جوانی سرکش که دیگر تحمل سانسورهای بیهوده‌ی‌ والد را نداشت و اعتراض خود را از طریق صفحه‌ی اینستاگرام خود بروز داد و از حجم بالای سانسورهای غیرضروری و غیرمنطقی گلایه کرد. علی سعد معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی هم در جواب مهدویان در صفحه‌ی توییتر خود متنی منتشر کرد که خلاصه‌اش این بود: «ما بی‌تقصیر هستیم و تازه پای تصميم خود که پخش سریال است ایستادیم. کسی که مقصر است وزارت ارشاد است.»

البته ساترا نیز دلایل خودش را برای توقیف سریال داشت:
- سیگار کشیدن‌های پیاپی و مکرر شخصیت مالک (جواد عزتی)
- به کار بردن بطری و شیشه‌های مشروب و نوشیدن آن
- استعمال مواد مخدر
- خشونت بیش از حد و صحنه‌های قتل و… (نحوه‌ی کشتن دردناک ریزآبادی و نجفی)
- لاک زدن مرد برای همسرش! (مالک و سمیرا)
- روابط خارج از خانواده (روابط پنهانی مالک با منصوره)

قسمت هفتم فصل یک نیز چند روزی به همین دلایل توقیف و دیرتر پخش شد. از طرفی مورد عجیب دیگری هم اتفاق افتاد و آن حذف اسم حسینی‌زاد و رمانش از تیتراژ سریال بود. لغو مجوز چاپ کتاب او نیز مدت‌ها سرتیتر خبرها شد. حسینی‌زاد مدعی شد که با پخش سریال مجوز نشر اثر او لغو شد و او نیز به ساترا در این رابطه شکایت کرد.

در نهایت می‌توان گفت مهدویان که بیشتر با کارهای دفاع مقدّس و فیلم‌های سیاسی شناخته می‌شد با ساخت سریالی در ژانر جنایی‌ و درام برای شبکه‌ی نمایش خانگی علی‌رغم فراز و فرودهای زیاد این اثر، توانست مخاطب زیادی جمع کند و کارش را در میان آثار موفق پلتفرم‌ها به ثبت برساند. بد نیست بدانیم ساترا رده‌ی سنی مثبت ۱۵ را برای این سریال در نظر گرفته ولی به دلایلی که پیش‌تر گفته شد تماشای این سریال برای جمع خانوادگی و افراد زیر ۱۸سال توصیه نمی‌شود. البته علاقه‌مندان به ژانرهای جنایی و درام از تماشای این سریال به‌خصوص فصل اول و سوم لذت خواهند برد.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
داستان سریال به گفته‌ی خود عوامل براساس رمان «بیست زخم کاری» نوشته‌ی محمود حسینی‌زاد و با نگاهی به تراژدی مکبث، اثر جاودان شکسپیر نوشته شده است. مثلث «طمع، گناه و مجازات» که در مکبث به‌درستی روایت شده، به‌عنوان ایده‌ای برای مالکی با بازی جواد عزتی بر روی کاغذ احتمالاً بسیار جذاب‌تر از فیلم‌نامه نوشته شده است.

در ابتدا اولین قلاب و مهم‌ترین چیزی که باعث جذب بیش از حد مردم به این سریال شد، داستان ناب و برجسته‌ای بود که در فصل یک به نمایش گذاشته شد. می‌توان گفت مهدویان که بیشتر با کارهای دفاع مقدّس و فیلم‌های سیاسی شناخته می‌شد با ساخت سریالی در ژانر جنایی‌ و درام برای شبکه‌ی نمایش خانگی علی‌رغم فراز و فرودهای زیاد این اثر، توانست مخاطب زیادی جمع کند و کارش را در میان آثار موفق پلتفرم‌ها به ثبت برساند.

مطالب مرتبط