مجله میدان آزادی: نوبتی هم باشد، در فهرست «بهترین سریالهای تلویزیون» نوبت یادکرد از سریال «همسران» است. خانم «زهرا باقری» داستاننویس و منتقد در صفحهی سیزدهم پروندهی «روزی روزگاری تلویزیون» به این سریال پرداختهاست. در ادامه میخوانید:
تصویر آهسته زندگی همسران
سریال «همسران» اولین سریال به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام است که سال 1373 و در دوران مدیریت علی لاریجانی از شبکهی دوی سیما پخش شد. بازیگران اصلی این سریال دو زوج با بازی مهرانه مهین ترابی و فردوس کاویانی، و الهام پاوهنژاد و فرهاد جم بودند. بیژن بیرنگ و مسعود رسام پس از این سریال «خانهی سبز»، «دنیای شیرین»، «دنیای شیرین دریا» و چند سریال موفق دیگر ساختهاند که از آنها هم استقبال شد.
تا قبل از «همسران»، سریالهای پربازدید تلویزیون «سربداران» (محمدعلی نجفی، 1362)، «افسانهی سلطان و شبان» (داریوش فرهنگ، 1363)، «بوعلی سینا» (کیهان رهگذار، 1364)، «امیرکبیر» (سعید نیکپور، 1364)، «کوچک جنگلی» (بهروز افخمی، 1366)، «هزاردستان» (علی حاتمی، 1367) و «روزی روزگاری» (امرالله احمدجو، 1370) بودند که همگی تاریخیاند. به این معنی که مربوط به زیست روزمرهی ایرانیان نیستند، هرچند پیامهایی مطابق با فرهنگ و سنتهای جامعهی ایرانی را در قالب داستانها و دیالوگها بههمراه داشتند. از دیگر سریالهای پربازدید که دههی شصت و اوایل دههی هفتاد در تلویزیون نمایش داده میشد، میتوان به «آینهی عبرت» (محسن شاهمحمدی، 1367 تا 70) و «آوای فاخته» (بهمن زرینپور، 1373) اشاره کرد. با توجه به اینکه تلویزیون فقط دو شبکه داشت و شبکهی سه، سال 1372 افتتاح شد و ابتدا متمرکز بر ورزش و جوانان بود، بنابراین میتوان انتظار داشت که تعداد سریالهای تلویزیونی پربازدید ساخت ایران کم باشند و مخاطب را به خود جذب کنند.
سریال «همسران» در دورهی دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ساخته شده و اولین سریالی است که به زیست طبقهی متوسط ایران میپردازد؛ ویژگیهای زندگی مدرن و سبک زندگی نسلی متفاوت که روزمرگیشان در زمانی کاملاً منطبق با زندگی روزمرهی شهرنشینان دستمایهی هر قسمت میشود. آنچه که در سریال «همسران» قابل توجه است زندگی در آپارتمان، بهعنوان شکل جدیدی از زندگی شهری است. تأکید بر همجواری و همزبانی در سریال وجه تازهای از سریالسازی ایرانی است که بعد از آن با خانهی سبز (بیژن بیرنگ و مسعود رسام، 1375)، «همسایهها» (محمدحسین لطیفی، 1379)، «خوشنشینها» (سعید آقاخانی، 1389) و کارهای دیگر ادامه پیدا میکند.
تقریباً بیشتر سکانسهای سریال «همسران» در فضای داخلی آپارتمانها فیلمبرداری میشود که احتمالاً در آن دوران با محیط خانهی بسیاری از ایرانیانِ سالهای بعد از جنگ متفاوت است. وسایل زندگی و پوشش هنرپیشهها نمایندهی زندگی قشر متوسط است و البته آرامآرام بسیاری از خانهها شبیه آن چیزی میشوند که در فیلم میبینیم.
اکنون، بعد از حدود سه دهه، اگر قسمتهایی از این سریال را ببینیم متوجه ایرادات فاحش فنی در ساخت آن خواهیم شد. نوع فیلمبرداری، لرزش دوربین، ورود بوم صدابرداری به قاب تصویر و حتی تپقهای بازیگران در گفتن دیالوگها که با یک برداشت دیگر میتوانست اصلاح شود اما نشده، کمی توی ذوق میزند. با این حال بیان مسائل سادهای که در تمام خانهها پیش میآید و اتفاقاً خیلی عادی است، برای مخاطب جذاب میشود و شاید با یک نگاه به سریالهایی که پیش از آن محبوب بوده، بتوان حدس زد که بعد از چندین سریال تاریخی با شخصیتهای دور از دسترس اما مهم، حالا چرا دو خانوادهی معمولی موردتوجه قرار میگیرند. کسانی که قرار نیست جریان تاریخ را تغییر دهند یا جایی در میان علم و سیاست باز کنند، بلکه فقط میخواهند زندگی معمولی خود را پیش ببرند و مشکلات دمدستی خود را حل کنند.
بیگانه اگر وفا کند خویش من است
میتوان گفت محور ماجراهای «همسران» ارتباطات انسانی است؛ ارتباط همسران با یکدیگر و دیگر انسانها و پیام هر داستان برای بهبود این روابط بر پایهی معیارهایی است که عرف جامعه آن را بتواند بپذیرد. حتی در مواردی که هنوز هنجاری ساخته نشده با ارجاع به آنچه سنت ایرانی بوده است، هنجار تازه ساخته میشود. مثلاً درمورد رفتوآمد با همسایهای که در ساختمان چندواحدی او را نمیشناسیم، انداختن زنجیر را به قاعده تبدیل میکند. مهمان حبیب خداست و تا چهل همسایهات از تو حق و بهره دارند اما همسایهی آپارتمان که او را نمیشناسیم و تازهوارد است، غریبه حساب میشود و نباید به اندرونی راه پیدا کند. وقتی در اوایل دههی هفتاد با شکلگیری زندگی آپارتمانی خیلیها در انتخاب روش درست تعامل مردد هستند، از سریالها چیزهایی جدید یاد میگیرند.
«همسران» با دعوا آغاز میشود. دعوایی که آهسته است و غیر از دعواهای پرضرب و زور واقعی در خیابانها است. بی ناسزاگوییهای مرسوم که با یک جملهی آرامشبخش یکی از همسران متوقف میشود و به طرفهالعینی جای خود را به رابطهای دوستانه میدهد. بعد از آن بسیاری از قسمتها حول یک سوءتفاهم است که در پانزده دقیقهی اول هر قسمت به وجود میآید و در نیم ساعت باقیمانده رفع میشود. گاهی این سوءتفاهم کمی جدیتر است و به بیش از یک قسمت برای حل و فصل نیاز دارد و تا قسمت بعدی ادامه پیدا میکند.
همسران آغاز تغییر کلیشههای جنسیتی
بیشتر روابط زن خانهدارِ سریال «همسران» با همسرش و اقوام و همسایهی دیوار به دیوارش است. با اینکه زنان خانهدار از بسترهای دیگر فضای عمومی شهر برای گسترش ارتباطات خود استفاده میکنند اما در این سریال هیچ کدام نمایش داده نمیشوند. از جمله این بسترها قدم زدن در پارک، شرکت در مراسم مذهبی مساجد و حضور در مدرسهی فرزندان است. حتی در مواردی خرید کردن راهی برای استفاده از فضای اجتماعی و برقراری روابط کوتاه و گاه عمیق است، خصوصاً با کاسبهای خانم که در سالهای اخیر در میان کسبه حضور پیدا کردهاند. اما در «همسران» دایرهی رابطه بسیار امن و کاملاً شناختهشده و از طرفی محدود است.
سریال «همسران» آشکارا دارای گفتمان جنسیتی است و میخواهد بگوید که زن یا مرد در زندگی مشترک کیست و در شرایط متفاوت چگونه رفتار میکند یا باید چگونه رفتار کند. این سریال بهدنبال بازتولید نقش سنتی زن و مرد در خانوادهی ایرانی نیست بلکه فقط میخواهد چیزهایی را تغییر دهد. همزمان و در سریال «پدرسالار» (اکبر خواجویی، ۷۴-۱۳۷۲) نیز بخش دیگری از کلیشهها نقد میشوند.
دو زوج «همسران» با فاصلهی سنی مشهود اما هر دو بدون فرزند هستند؛ در دورانی که از فرزند سوم به بعد کوپن دریافت نمیکردند و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» روی در و دیوار شهر دیده میشد. هرچند زوج مسنتر از نداشتن فرزند ناراحتاند اما چیزی در زندگیشان متوقف نمیشود و این صورتبندی متمایزی برای زنان بود که در خیلی از ذهنیتهای آن زمان تنها رسالتشان فرزندآوری و فرزندپروری تلقی بود.
بسیاری از دیالوگهای این سریال حین شستن ظرفها توسط مردان شکل میگیرند؛ گویی کارگردانهای جوان میخواهند مرد را در کارهایی که وظیفهی زن خانهدار تلقی میشوند سهیم کنند. این تغییر نگاه به زن در جامعهی سنتی در قسمت پنجم سریال با یک تابوشکنی همراه است که به نظر میرسد سی سال پیش حتی جسورانه هم بوده است. وقتی خواهرزادهی علی (مرد خانوادهی جوانتر)، از اهواز تنها به تهران میآید. او دختر جوان قوی و همهچیزدانی نمایش داده میشود که چند رشتهی دانشگاهی را امتحان کرده و حالا بهواسطهی مهین (زن خانوادهی مسنتر)، خواستگاری برایش پیدا میشود و بدون حضور پدرش مراسم خواستگاری برگزار شده و در پایان دختر قبل از برگشتن به اهواز و مشورت، تصمیم میگیرد که ازدواج کند.
پندهای شیرین یا نصیحتهای تلخ
شاید یکی از مهمترین ویژگیهای سریال «همسران» این است که با وجود داشتن پیام اخلاقی در تمام ماجراهایش اما زن و شوهرها نسبت به هم واکنشهای شعاری و غیرواقعی نشان نمیدهند. درواقع برخوردشان با یکدیگر باورپذیر است و احتمالاً بسیاری از تماشاگران را در آن دوران پای تلویزیون میخنداند، چون بارها خودشان در موقعیت مشابه همان رفتار را نشان دادهاند.
اگر بخواهیم این سریال تلویزیونی دههی هفتاد را با سریالهای پرطرفدار امروز مقایسه کنیم که تبلیغات قابل توجهی برای تماشا شدن دارند (چه در شبکهی خانگی و چه در شبکههای تلویزیونی)، شاید پررنگترین تفاوت حضور آهستگی باشد. هیچ چیز پرشتابی در «همسران» نیست و همه چیز آهسته رخ میدهد. آهستگیای که شاید در زندگی مردم ایران دههی هفتاد نیز حضور داشته است. بعد از آهستگی، ویژگی قابل مشاهدهی دیگر کمرنگ بودن ایدئولوژیزدگی و سیاستزدگی سفارشی در داستانهاست. حتی در قسمت چهاردهم داستان که همسایهها آش نیمهشعبان میپزند، به جنبهی مردمی این سنت پرداخته میشود و آن ادای نذر برای خواستههای شخصی است.
«همسران» بهدور از حوادث سیاسی و اجتماعی ساخته میشود تا زندگی را به سادهترین وجه ممکن به تصویر بکشد. قرار نیست تمام مشکلات زناشویی با انعطافپذیری و سازگاری زن حل شود، مسئلهها تصادفی یا با پادرمیانی یک فرد دیگر هم برطرف نمیشوند، بلکه گفتوگو، محور اصلی حل مسئله است، زن قرار نیست کدبانو و همهچیزتمام باشد اما همچنان بر نقش خانهداری خود باقی است و از محیط خانواده خارج نمیشود؛ بنابراین در زمانهی ابتدای دههی هفتاد «همسران» یک شروع خوب برای نمایش تاثیرگذاری زن خانواده بر فرد و جامعه است.
تیتراژ ابتدایی سریال «همسران» با آهنگسازی بهرام دهقانیار