چهارشنبه 23 مهر 1404 / خواندن: 8 دقیقه
پرونده «روزی روزگاری تلویزیون» | صفحه شصت و سوم

ریویو: نقد و نظری به سریال «رویای ریحانه» ساخته «میثم حسن‌زاده»

سریال «رؤیای ریحانه» از ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ هر شب حوالی ساعت ۲۱:۱۵ از آنتن شبکه‌ی دو سیما پخش شده ‌است. این مجموعه در دو فصل و بیست و شش قسمت ساخته شده است. «رؤیای ریحانه» در ادامه‌ی تلاش تلویزیون برای تولید آثاری با محوریت خانواده و فرزندآوری تهیه‌ شده ‌است. در روزگاری که بسیاری از روایت‌های شهری به بحران فاصله‌ی نسل‌ها و فروپاشی نهاد خانواده می‌پردازند، این سریال می‌کوشد از زاویه‌ای انسانی و امیدبخش با چاشنی طنز و کمی فانتزی، مسئله‌ی تولد و تداوم حیات خانوادگی را به تصویر بکشد.

5
ریویو: نقد و نظری به سریال «رویای ریحانه» ساخته «میثم حسن‌زاده»

مقدمه مجله میدان آزادی: در شصت و سومین صفحه از پرونده «روزی روزگاری تلویزیون» درباره سریال «رویای ریحانه» خواهید خواند؛ یکی از آخرین ساخته‌های تلویزیون که از بیست و نهم شهریورماه هرشب ساعت 21 از شبکه دو سیما پخش شد. ریویوی نقد، تحلیل و بررسی این سریال را به قلم زهرا فرنیا در ادامه می‌خوانید و همچنین، برای نوشتن ریویوی شخصی خود درباره این سریال می‌توانید به صفحه سریال «رویای ریحانه» در بخش آثار هنری سایت مراجعه کنید : 
 

«رؤیای ریحانه» بازگشت به دوران سریال «آینه»

سریال «رؤیای ریحانه» از ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ هر شب حوالی ساعت ۲۱:۱۵ از آنتن شبکه‌ی دو سیما پخش شده ‌است. این مجموعه در دو فصل و بیست و شش قسمت ساخته شده است.

«رؤیای ریحانه» در ادامه‌ی تلاش تلویزیون برای تولید آثاری با محوریت خانواده و فرزندآوری تهیه‌ شده ‌است. در روزگاری که بسیاری از روایت‌های شهری به بحران فاصله‌ی نسل‌ها و فروپاشی نهاد خانواده می‌پردازند، این سریال می‌کوشد از زاویه‌ای انسانی و امیدبخش با چاشنی طنز و کمی فانتزی، مسئله‌ی تولد و تداوم حیات خانوادگی را به تصویر بکشد. انتخاب زایشگاه به‌عنوان مرکز رویدادها، به‌نوعی نمادی از احیای حیات جمعی و پیوند دوباره‌ی انسان‌ها با ارزش‌های بومی و اخلاقی است.


گروه تولید واقعاً جوان

کارگردانی فصل نخست این مجموعه بر عهده‌ی «میثم حسن‌زاده» و کارگردانی فصل دوم بر عهده‌ی «مسعود دهنوی» بوده و تهیه‌کنندگی بر عهده‌ی «احمد نوجوان». اسامی تیم تولید یادآور هیچ فیلم یا سریالی در سینما و تلویزیون نیست و این افراد در گذشته در زمینه‌ی فیلم کوتاه و مستند فعالیت داشته‌اند که نام مسعود دهنوی در میان شرکت‌کنندگان جشنواره مستند عمار به چشم می‌خورد. می‌توان گفت «رؤیای ریحانه» کم و بیش تجربه‌ی اول این تیم در زمینه‌ی فیلم و سریال‌سازی به‌صورت جدی است و شاید دومین تجربه‌ی خانه‌ی تولیدات جوان مرکز سیمرغ در سال گذشته. نام خانه‌ی تولیدات جوان مرکز سیمرغ را پیش از این با مجموعه‌های گوناگون تلویزیونی و همچنین در سال جاری با مجموعه مستند «ماه بالای سر آبادی» شنیده بودیم که به سفارش سازمان جمعیت هلال‌احمر ساخته شده بود. و حالا این مرکز در همکاری با وزارت بهداشت داستان زایشگاهی در آستانه‌ی تعطیلی را روایت می‌کند.

«رؤیای ریحانه» در بازیگری سراغ چهره‌های تازه یا کم‌تجربه رفته و معمولاً بازیگران نامدار به‌عنوان مهمان در برخی قسمت‌ها ظاهر می‌شوند یا نقش‌های حاشیه‌ای دارند. بازیگران این مجموعه عبارت‌اند از: «مریم کاویانی»، «رابعه اسکویی»، «نیلوفر شهیدی»، «صحرا اسداللهی»، «مه‌لقا می‌نوش‌زاد»، «رضا توکلی»، «مینا نوروزی»، «ماشاالله وروایی»، «هانیه غلامی»، «بهار نوحیان»، «وحید مبصری»، «میلاد خزایی» و جمعی از بازیگران بومی تولیدات استانی. بازی‌ها در مجموع قابل قبول و تلویزیونی هستند اما استفاده از بازیگران تازه‌کار، ریسکی است که کارگردان‌های کهنه‌کار از پس آن برمی‌آیند. در «رؤیای ریحانه»، بازیگران تازه‌کار انگار فقط برای رزومه‌سازی به ایفای نقش می‌پردازند زیرا به‌نظر نمی‌رسد که هر پلان بیش از یکبار ضبط شده باشد!

سریال رویای ریحانه
قابی از سریال «رویای ریحانه»، ساخته «میثم حسن‌زاده»

داستان رؤیای ریحانه

داستان از زندگی پزشکی به نام «ریحانه» (مه‌لقا می‌نوش‌زاد) آغاز می‌شود که تصمیم می‌گیرد به زایشگاهی برود که کلاً روزی سه زایمان دارد و مدیریت زایشگاه (نیلوفر شهیدی) تلاش می‌کند برای جلوگیری از تعطیلی آن، این عدد را به پنج برساند. مادر او سال‌هاست که در همین زایشگاه مشغول است و رابطه‌ی مادر و فرزندی، از جدیت کار خانم‌دکتر می‌کاهد. هر قسمت، قصه‌ی خانواده‌ای است که برای تولد نوزادشان به زایشگاه فرشته مراجعه کرده‌اند و داستان ساده‌ای دارند؛ داستانی از جنس سریال «آینه» با پیام‌های فوق‌العاده مستقیم اخلاقی و پیچش‌های بسیار ساده‌ی داستانی. راه‌حلی دهه شصتی برای حل مشکلی مدرن. قصه‌ها معمولاً یا چالش خانوادگی هستند یا بچه‌دار شدن پس از سال‌ها تلاش یا نگاه حسرت‌بار زنی نابارور به نوزادان. در اطراف آن قصه‌هایی فرعی از خود زایشگاه (که خود لفظی است قدیمی و منسوخ) و کارمندان آن می‌بینیم.


بازیگران سریال «رویای ریحانه»، ساخته «میثم حسن‌پور»

نشان دادن محیطی که در آن تولد شکل می‌گیرد، با وقایع زیادی شیرین و غیرواقعی، هیچ‌جایی از ذهن مخاطب را نمی‌گیرد که «چه خوب، حتما بچه‌دار شویم!». اینکه سریالی به زایمان و تولد اشاره کند هم مساوی با دعوت به فرزندآوری و فرهنگ‌سازی نیست. نه که سریال چنین قصدی نداشته باشد اما حتی شیوه‌ی بیانش را هم نمی‌داند. یکی از جدی‌ترین مشکل فعلی زوج‌ها در موضوع فرزندآوری، مسائل اقتصادی‌ست که در سریال خیلی ساده از این موضوع عبور می‌شود، با جملاتی مشابه مثل «خدا کمک می‌کنه» یا «بچه روزی با خودش روزی میاره» که بزرگترها به جوانان امروزی که قصد بچه‌دار شدن ندارند می‌گویند. درواقع رویای ریحانه مثل تمام سریال‌های این سال‌ها که درباره تشویق به فرزندآوری بودند، سعی در کوچک نشان‌دادن دلیل اصلی عدم تمایل به فرزندآوری دارد. چرا سریال بسازیم و در انکار مشکل اصلی بمانیم؟!

حرف حساب رؤیای ریحانه چیست؟

سریال مانند «آلا» ساخته‌ی شبکه‌ی سه در همین ژانر (با موضوع درمان ناباروری)، شعار نمی‌دهد اما چیزی هم نمی‌گوید. روایت را آن‌قدر ساده گرفته که نمی‌شود از آن توقعی داشت. قصه‌ها اغلب پایانی شیرین دارند و قابل پیش‌بینی هستند با کلیشه‌های جدی و مشخص؛ مادر مهربان، عشق نگهبان نسبت به خانم‌دکتر، خانم‌دکتر کمی دست و پاچلفتی اما خوش‌قلب و شهرستانی‌های ساده با لهجه‌هایی من ‌درآوردی. هر قسمت هم معمولاً با مونولوگی از ریحانه تمام می‌شود که در دفتر خاطراتش جمله‌ای احساسی می‌نویسد و به دوربین زل زده، لبخند رضایتش را به مخاطب نشان می‌دهد.

در ابتدای تیتراژ نوشته «با احترام به جامعه‌ی پزشکی، از جزئیات پزشکی فاصله گرفتیم تا به روایت قصه‌های شیرین بپردازیم.» در واقع همین اتفاق هم می‌افتد. «رؤیای ریحانه» فاقد هرگونه اطلاعات پزشکی است، در حالی‌که سریال‌های پزشکی از این حیث معمولاً جذاب از آب درمی‌آیند. نمونه‌های خارجی نظیر «دکتر هاوس»، «آناتومی گری»، «پرستاران»، «دکتر خوب» و… همه بر وقایع پزشکی تمرکز دارند با چاشنی درام. اصلاً همین است که ماجرا را جذاب می‌کند و سریال را پربیننده. حتی نمونه‌های ایرانی مانند «زمین فرشتگان» هم به همین دلیل ماندگار شدند. داستان‌های پزشکی سفری هستند به سرزمینی ناشناخته و قصه یا پیام اخلاقی در کنار آن سفر ماجراجویانه راحت‌تر قابل فهم می‌شود، اما در «رؤیای ریحانه» این اتفاق نمی‌افتد.

نبود اطلاعات پزشکی در کنار این موضوع که سفارش‌دهنده‌ی «رؤیای ریحانه» وزارت بهداشت است، شرایط را دوچندان غیرقابل قبول می‌کند. آیا همراهی مشاورین پزشک در مراحل فیلمنامه‌نویسی سریال در چنین شرایطی دشوار بوده که «رؤیای ریحانه» عاری از هرگونه نکته و یا موضوع پزشکیست؟ آیا جز این نیست که در دعوت به فرزندآوری، آگاهی‌بخشی درخصوص ریسک‌های پزشکی و بیماری‌های این حوزه (خارج از کلیشه‌های خطر بارداری در سن بالا و خطر دخانیات برای مادر و...) نیز ضرورت دارد؟ 
خب! تا اینجا از مشکلات کاهش نرخ فرزندآوری، مسائل اقتصادی و پزشکی را حذف کردیم. دیگر چه می‌ماند؟

سریال رویای ریحانه
«مریم کاویانی»، بازیگر سریال «رویای ریحانه»

فیلم‌نامه‌ی این سریال بر عهده‌ی «کارگاه فیلم‌نامه‌نویسی دیما»ست. رزومه یا تولید قبلی این کارگاه نیز نامشخص است. نویسنده یا تیم نویسندگان برای اینکه روایت پزشکی درست دربیاید، مجبور بوده وقت بیشتری روی متن بگذارد و از مشاوره‌ی تیم پزشکی استفاده کند ولی همانطور که گفتیم گویا حوصله‌ای برای این‌ کار نبوده. حوصله‌ای که در بسیاری از بخش‌های سریال جای خالی‌اش احساس می‌شود. گریم‌ها، قاب‌ها و حتی لباس‌ها فوق‌العاده سرسری هستند. این خطای بسیاری از تولیدات جدید است. با تجهیزات و دوربین‌های پیشرفته و پرهزینه فیلم‌برداری می‌کنند و رنگ و لعاب تقلبی به تصویر می‌بخشند اما از ساده‌ترین تلاش‌ها فروگذار می‌کنند. مثلاً سردر زایشگاه که تصویر آن دائم نشان داده می‌شود، به‌جای اینکه یادآور مکانی قدیمی و نوستالژیک باشد زنگ‌زده و بدشکل است. یا در بسیاری از صحنه‌ها یک رنگ ساده به در و دیوار می‌توانست فرقی اساسی ایجاد کند، اما از این کار دریغ شده.


«رؤیای ریحانه» سودای سریال‌سازی

اینکه صداوسیما محل نمایش آثار جوانان مستعد باشد، بسیار ایده‌آل و خوب است اما بهتر نیست در ابتدا محکی برای سنجش توانمندی آن‌ها در این حوزه وجود داشته باشد؟ آن هم در بیان موضوع مهمی مانند فرزندآوری که این‌روزها به یکی دغدغه‌های اصلی صداوسیما برای تولید تبدیل شده. «رؤیای ریحانه» سریالی است برای رفع تکلیف و ساده‌سازی موضوعی مهم، آن هم بدون رنگ و لعاب و ایده‌ی کافی. از تیم نویسندگانی که رزومه ندارند تا تیم تولید و کارگردانی، همه به‌نوعی زنگ خطر هستند؛ زنگ خطر فقدان استانداردهای کافی برای ورود به تلویزیون و نبود نظارت کافی به‌خصوص در سفارشی‌سازی. 

نه که «رؤیای ریحانه» نقطه قوتی نداشته باشد. بالاخره هر محتوایی بیننده و مخاطب خود را پیدا می‌کند. این سریال هم به‌خاطر ساده‌فهم بودنش برای عده‌ای جالب خواهد بود و شاید برای مخاطب تلویزیون دهه شصت که با دنیای جذاب فیلم و سریال (چه بین‌المللی و چه تولیدات شبکه خانگی) آشنایی ندارد، جذاب باشد اما به لحاظ فرمی و محتوایی، بازگشت به دهه‌ی شصت است. بهترین ساعت‌های آنتن نباید با محتواهایی دم‌دستی پر شود. مخاطب موضوع فرزندآوری و جامعه هدف این سریال مادربزرگ‌هایی نیستند که ساعت ۹ شب شبکه دو را تماشا می‌کنند. «رؤیای ریحانه» انتخاب جوانان ۲۰ تا ۴۰ ساله‌ای که در سنین فرزندآوری هستند و برای بهترین زمان شبشان می‌توانند تصمیم بگیرند، نیست.

سریال رویای ریحانه
قابی از سریال «رویای ریحانه»، ساخته «میثم حسن‌زاده»

سفارشی‌سازی؛ بلای جان خلاقیت

معمولا ردیف بودجه‌ای در سازمان‌های دولتی تحت عنوان تبلیغات و فرهنگسازی وجود دارد که با چنین تولیداتی به اصطلاح حلال می‌شود و سازمان می‌بایست به شیوه‌ای راهی برای خرج آن بیابد وگرنه به سال بعدی منتقل نخواهد شد. اینکه تهیه‌کننده باشند و سراغ کارگردان بروند و پابه‌پای مراحل فیلمسازی حاضر شوند، نه در تخصص آنهاست و نه حوصله‌شان می‌کشد. در چنین موقعیت‌هایی سراغ گروه‌هایی چون خانه‌ی تولیدات جوان مرکز سیمرغ می‌روند که کار را دربیاورد.

از طرف دیگر سفارشی‌سازی بخاطر محدودیت‌های سازمان‌ها معمولا خوب از آب درنمی‌آید. عبور از فیلترهای گوناگون و سپس کاغذبازی‌ها و سلسله مراتب سازمانی، بهترین ایده‌ها را هم نابود می‌سازد. هرچند به‌نظر نمی‌رسد تیم صددرصد تازه‌کار «رؤیای ریحانه» محتوای بهتری می‌ساختند اما گنجاندن مفاهیم سفارشی در دل محتوایی جذاب، کاری نیست که هرکسی از عهده آن بربیاید و سازمان‌ها باید در انتخاب پیمانکار دقت بیشتری داشته باشند. رزومه مرکز سیمرغ نشان نمی‌دهد که برای وزارت بهداشت، انتخابی چالشی و جدی بوده باشد.

پس از آن انتخاب ساعت پخش است. اینکه سازمانی دولتی محتوایی ساخته که کیفیت لازم ندارد بحثی جداگانه است اما وقتی این محتوا وارد تلویزیون می‌شود نباید بهترین تایم آنتن را به‌خود اختصاص دهد. باید از مدیریت شبکه دو پرسید که براساس چه استانداری این سریال توانست باکس ساعت ۹ شب را به خود اختصاص دهد؟

استفاده نابه‌جا از امکانات دولتی برای اشخاص و حتی خود سازمان‌های دولتی به یک میزان اشتباه است. برای «رؤیای ریحانه» یکبار در وزارت بهداشت از بیت‌المال هزینه شده و یکبار هم آنتن شبکه دوی صداوسیما. این سریال در واقعیت ارزش هیچکدام از این هزینه‌ها را ندارد.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
کارگردانی فصل نخست این مجموعه بر عهده‌ی «میثم حسن‌زاده» و کارگردانی فصل دوم بر عهده‌ی «مسعود دهنوی» بوده و تهیه‌کنندگی بر عهده‌ی «احمد نوجوان». اسامی تیم تولید یادآور هیچ فیلم یا سریالی در سینما و تلویزیون نیست و این افراد در گذشته در زمینه‌ی فیلم کوتاه و مستند فعالیت داشته‌اند که نام مسعود دهنوی در میان شرکت‌کنندگان جشنواره مستند عمار به چشم می‌خورد. می‌توان گفت «رؤیای ریحانه» کم و بیش تجربه‌ی اول این تیم در زمینه‌ی فیلم و سریال‌سازی به‌صورت جدی است و شاید دومین تجربه‌ی خانه‌ی تولیدات جوان مرکز سیمرغ در سال گذشته.

داستان از زندگی پزشکی به نام «ریحانه» (مه‌لقا می‌نوش‌زاد) آغاز می‌شود که تصمیم می‌گیرد به زایشگاهی برود که کلاً روزی سه زایمان دارد و مدیریت زایشگاه (نیلوفر شهیدی) تلاش می‌کند برای جلوگیری از تعطیلی آن، این عدد را به پنج برساند. مادر او سال‌هاست که در همین زایشگاه مشغول است و رابطه‌ی مادر و فرزندی، از جدیت کار خانم‌دکتر می‌کاهد. هر قسمت، قصه‌ی خانواده‌ای است که برای تولد نوزادشان به زایشگاه فرشته مراجعه کرده‌اند و داستان ساده‌ای دارند؛ داستانی از جنس سریال «آینه» با پیام‌های فوق‌العاده مستقیم اخلاقی و پیچش‌های بسیار ساده‌ی داستانی. راه‌حلی دهه شصتی برای حل مشکلی مدرن.

مطالب مرتبط
cover
هیچ قطعه ای انتخاب نشده پادکست
0:00 0:00