مجله میدان آزادی: در شصت و دومین صفحه از پرونده «روزی روزگاری تلویزیون» درباره سریال «بوقچی» خواهید خواند؛ یکی از آخرین ساختههای تلویزیون که از 15 خردادماه 1404 هرشب ساعت 20:30 از شبکۀ سه سیما پخش شد و در 21 قسمت ساخته شده است. البته پخش این سریال به دلیل آغاز جنگ دوازده روزۀ میان ایران و اسرائیل متوقف شد و دوباره از اواخر شهریور به روی صفحۀ جادویی تلویزیون آمد. ریویوی نقد، تحلیل و بررسی این سریال را به قلم محمدرضا جویباری در ادامه میخوانید:

«سریال «بوقچی»، اثر «حسن حبیبزاده
بوقچی؛ وقتی فوتبال و زندگی به هم گره میخورند
فوتبال فقط یک ورزش نیست؛ برای خیلیها بخشی از زندگی، هویت و حتی امیدهای روزمره است. حالا شبکهی سه با سریال «بوقچی» سراغ همین بخش رفته و تلاش کرده شور و هیجان ورزشگاه را وارد قصههای خانوادگی کند. تلویزیون سالهاست بهدنبال راهی برای بازگشت به دل مخاطب میگردد و «بوقچی» را میتوان یکی از تجربههای جدی در همین مسیر دانست. سریالی که با انتخاب موضوعی مردمی و آشنا، توانسته هم مخاطب را سرگرم کند، هم به مسائل اجتماعی بپردازد.

«حسن پورشیرازی»، در کنار «امیر کربلاییزاده» در سریال «بوقچی»
نقدی در دل تحسین
یکی از امتیازهای اصلی «بوقچی» ریتم تند و زندهی روایت آن است. قصه از همان ابتدا با شوخیها و موقعیتهای عجیب خودش را تثبیت میکند و اجازه نمیدهد تماشاگر خیلی زود دلزده شود. دیالوگها هم تا حد زیادی از زبان واقعی هواداران فوتبال برآمده و همین باعث شده فضای سریال باورپذیر باشد. اما برگ برندهی بزرگتر، حضور «حسن پورشیرازی» است؛ بازیگری که این روزها بهخاطر فیلم «پیرپسر» محبوب است و حالا حضورش در یک سریال تلویزیونی، خودش بهاندازهی کافی وسوسهبرانگیز است تا مخاطب را دوباره پای تلویزیون بنشاند. از این نظر، «بوقچی» خوششانس بوده که توانسته او را جذب کند. پورشیرازی نقش بوقچی–سرمربی را با ترکیبی از طنز و وجه انسانی به تصویر کشیده و همین دوگانه، شخصیت را از کاریکاتور بودن نجات داده است. در کنار او، بیژن امکانیان با جدیت و صلابتش وزنی به قصه داده که تعادل کار را حفظ میکند.
ایدهی فیلمنامه هم مکمل جدی این بازیهاست؛ ترکیب فضای پرهیجان فوتبال با درام اجتماعی باعث شده حتی وقتی روایت افت میکند یا شخصیتهای جانبی نیمهپرداخته باقی میمانند، باز هم انگیزه برای دنبال کردن قصه وجود داشته باشد. بعضی از بازیگران فرعی شاید نتوانستهاند بهاندازهی کافی برجسته شوند، اما در مجموع بازیها و موقعیتها توانستهاند به سریال روح بدهند.
از نظر فنی، ساخت صحنههای فوتبالی بهخاطر محدودیتهای طبیعی تلویزیون، چالشبرانگیز بوده. بازسازی فضای ورزشگاه و شور روی سکوها کاری ساده نیست، اما گروه تولید توانسته حال و هوای استادیوم را بهشکلی قابل قبول منتقل کند. برای مخاطبی که مسابقات واقعی را با بهترین کیفیت دیده، شاید این بازسازیها کمی مصنوعی جلوه کند، اما نتیجه در چهارچوب یک سریال تلویزیونی قابل تحسین است.
در لایهی محتوایی، «بوقچی» دو مسیر را همزمان طی میکند: سرگرم کردن مخاطب با طنز موقعیت و اشاره به موضوعاتی جدیتر مثل فساد اقتصادی و خصوصیسازیهای عجیب در ورزش. همین تلفیق، مانع میشود سریال صرفاً یک کمدی سبک یا یک درام خشک اجتماعی باشد.

«بیژن امکانیان»، در سریال «بوقچی»
مشخصات سریال بوقچی
«بوقچی» در سال ۱۴۰۳ ساخته شده و هماکنون از شبکهی سه پخش میشود. ژانر سریال ترکیبی از درام ورزشی و طنز موقعیت است و قصهاش حول فوتبال و فرهنگ هواداری آن میچرخد؛ جایی که هیجان استادیوم وارد زندگی روزمرهی شخصیتها میشود. کارگردانی سریال را «حسن حبیبزاده» برعهده داشته و تهیهکننده «محمدجواد موحد» است. فیلمنامه را تیمی متشکل از «محسن ملکی»، «مسعود عزنچایی» و کارگردان نوشتهاند. «حسن پورشیرازی»، «بیژن امکانیان»، «آرش نوذری»، «شهره سلطانی» و «امیر غفارمنش» ترکیب اصلی بازیگران را شکل دادهاند. محور روایت به زندگی چند هوادار و خانوادههایشان برمیگردد؛ آدمهایی که فوتبال برایشان چیزی بیش از سرگرمی است و بخشی از هویتشان محسوب میشود. پخش این مجموعه بعد از تنها هشت قسمت بهدلیل جنگ دوازدهروزهی ایران و رژیم صهیونیستی متوقف شد و دوباره پس از چند ماه وقفه، این شبها از شبکهی سهی سیما پخش میشود.
داستان بوقچی
قصه از جایی شروع میشود که یک کارخانهی قدیمی با تیم فوتبالش به مشکل میخورد. مالکان جدید تصمیم دارند تیم را منحل کنند و برای رسیدن به این هدف، عجیبترین راهکار ممکن را انتخاب میکنند: انتصاب یکی از بوقچیهای تیم بهعنوان سرمربی. همین انتخاب، بستر طنز و درام قصه را شکل میدهد؛ جایی که یک هوادار ساده باید نقش مربی را ایفا کند و این تضاد، سرمنشأ اتفاقات بعدی میشود.
بوقچی، نقشی مهم در جریان تولیدات ورزشی ایران
سریال یا فیلمهای ورزشی در ایران پیشینهی خوبی دارند: «کهنهسوار»، «فراری» و حتی «پژمان» که بهنوعی طنزی فوتبالی بود. در شبکه نمایش خانگی هم «یاغی» بهواسطه موضوع کشتی سر و صدا کرد. اما فوتبال بهعنوان محور اصلی روایت کمتر جدی گرفته شده بود. «بوقچی» در این میان تلاش کرده شکاف را پر کند و فوتبالیترین تجربهی تلویزیون باشد. این سریال نهتنها ادامهی تلاشهای گذشته است، بلکه میتواند آغازگر جریان تازهای هم باشد؛ جریانی که فوتبال را بهعنوان بخش جدی فرهنگ زندگی ایرانی روایت کند، نه فقط یک پسزمینهی گذرا.

«حسن حبیبزاده»، کارگردان اثر «بوقچی»
صدای بوقچی به گوش مخاطب رسیده است
واکنشها به «بوقچی» متنوع بوده است. بعضی آن را سریالی سرگرمکننده و متفاوت دانستهاند، برخی هم به ضعفهای داستان و کلیشههایش اشاره کردهاند. اما نکتهی مهم این است که دوباره بحث فوتبال و فرهنگ هواداری به تلویزیون برگشته؛ چیزی که در سالهای اخیر غایب بود. سریال در فضای مجازی هم توانسته محل گفتوگو باشد؛ همین نشان میدهد بهنوعی موفق شده مخاطب را درگیر کند.
«بوقچی» را میتوان یکی از تجربههای ارزشمند تلویزیون دانست؛ تجربهای که ضعف دارد اما برگ برندهاش کم نیست. انتخاب موضوعی مردمی مثل فوتبال، حضور بازیگرانی چون حسن پورشیرازی در اوج محبوبیت و ایدهی تلفیق فوتبال با مسائل اجتماعی، همه باعث شدهاند سریال جذاب و دیدنی شود. ضعفهایی مثل شخصیتهای جانبی کمپرداخته یا برخی کلیشهها هنوز به چشم میآیند، اما در مجموع «بوقچی» نشان داده تلویزیون اگر بخواهد، میتواند دوباره به زندگی مردم نزدیک شود. این سریال اگر ادامه یابد، شاید سرآغاز جریان تازهای در سریالسازی ورزشی ایران باشد.