جمعه 17 فروردین 1403 / خواندن: 9 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه شصت و هشتم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «تمساح خونی» ساخته «جواد عزتی»

«تمساح خونی» نشان داد که می‌توان سراسر یک فیلم کمدی را پُر نکرد از شوخی‌های جنسی و رکیک، ولی مردم را خنداند. باید قبول کرد که خنداندن تماشاگر، آن ‌هم در ایران، کار سختی است، مخصوصاً اگر نخواهید از الگوهای دم‌دستی و سخیف استفاده کنید.

4
ریویو: نقد و نظری به فیلم «تمساح خونی» ساخته «جواد عزتی»

مجله میدان آزادی: «تمساح خونی» ساخته «جواد عزتی» توانست در  اکران سینمایی فیلم‌های نوروز 1403 رکورد بیشترین فروش سینمای ایران در روز اول اکران را به نام خود ثبت کند. فیلمی که در جشنواره فجر چهل دو دوم نیز علاوه بر نامزدی در دو بخش، توانست جایزه بهترین کارگردان اول را برای جواد عزتی به ارمفان بیاورد. در تازه‌ترین مطلب پرونده پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ ریویوی نقد و بررسی این فیلم را به قلم آقای سیدوحید نبوی‌زاده نمازی می‌خوانید:

وقتی کارگردان یک فیلم، قبلاً یک بازیگرِ خوبِ شناخته‌شده باشد، تماشاگر بیشتر به‌خاطر کار آن بازیگر و نام او به تماشای فیلم می‌نشیند. می‌خواهد ببیند آیا کارگردانی او هم به‌خوبی بازیگری او است یا خیر؛ بنابراین وقتی در روز اول اکران یک فیلم، هجده هزار نفر به سینما می‌روند و یک میلیارد و سی میلیون تومان بلیت می‌خرند و رکورد «بیشترین فروش فیلم در روز اول» را نصیب آن فیلم می‌کنند، صرفاً به‌دلیل علاقه به کلمه‌ی «تمساح» یا برای خندیدن نیست. هرچند «تمساح خونی» از خیلی جنبه‌ها حرفی برای گفتن نداشت، اما چند حرف‌ حساب را می‌طلبد.

حرف اول

«تمساح خونی» نشان داد که می‌توان سراسر یک فیلم کمدی را پُر نکرد از شوخی‌های جنسی و رکیک، ولی مردم را خنداند. باید قبول کرد که خنداندن تماشاگر، آن ‌هم در ایران، کار سختی است، مخصوصاً اگر نخواهید از الگوهای دم‌دستی و سخیف استفاده کنید.

فیلم‌سازی کمدی در ایران سال‌هاست به‌مدد یک سری مهره‌های قابل پیش‌بینی، از یک قالب کلی و تکرارشونده پیروی می‌کند که غیر از شخصیت اول، نقش مکمل دست‌وپا چلفتی، معشوقه‌ی دست‌نیافتنی، عشق افلاطونی، بَدمَنِ رذلِ نابودشدنی و دوگانه‌ی فقیر/غنی را همیشه در خود دارد. «تمساح خونی» همه‌ی این موارد را داشت اما نکته اینجاست که باقی فیلم‌های کمدی سعی می‌کنند مجموعه‌ای از جوک‌ها و خرده‌روایت‌های «فیلم‌فارسی‌گونه» را هم به‌زور در متن داستان بگنجانند که اتفاقاً «تمساح خونی» خود را در این مورد مستثنا کرده است؛ یعنی ابتکار نویسنده با چاشنی خلاقیت بازیگر اصلی فیلم بود که در بسیاری از سکانس‌ها، از تماشاگر خنده می‌گرفت. البته سناریوی این فیلم، پُر است از اشکالات فاحش و حفره‌های عظیم علّی و چینش‌های داستانی دم‌دستی؛ به‌عنوان مثال، از آنجا که پای میلیون‌ها دلار یا میلیاردها تومان پول در میان است، پروتکل‌های دقیقی در خانه‌های شرط‌بندی و قماربازی وجود دارد؛ چگونه فرید (بهزاد خلج) به‌راحتی با دو نفر گاوبندی می‌کند یا حتی در میانه‌ی بازی، آزادانه آن‌ها را گوشمالی می‌دهد و هیچ ‌کس هم اعتراض نمی‌کند؟! و در انتها هم دو نفر به‌راحتی با پانصد هزار دلار روی دیوار می‌روند و می‌گریزند؟! یا در یکی از صحنه‌های تعقیب و گریز، اتومبیل هومن (جواد عزتی) و خاطره (الناز حبیبی) از دست اراذل می‌گریزند و در دو اتوبان جداگانه قرار می‌گیرند اما ناگهان در پلان بعد، پشت سر هم ظاهر می‌شوند! و ده‌ها مثال دیگر.

حرف دوم

خیلی وقت است که در جامعه‌ی شهری ایران، واژه‌های «پوکر»، «بت» و «گمبل» رایج شده و دو گفتمان «قماربازی» و «یک‌شبه پولدار شدن» ذهن خیلی‌ها را به خود مشغول کرده است. اصلاً مگر جز این است که پدیده‌ی «قماربازی» خود معلول تفکر «یک‌شبه پولدار شدن» است؟ حالا که به هر دلیلِ جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی، مخاطبان سینمای امروز ایران به فیلم‌های کمدی بیشتر روی خوش نشان می‌دهند، چرا نباید بسیاری از آسیب‌شناسی‌های مهم را در دل همین فیلم‌ها گنجاند؟ فیلم «تمساح خونی» حداقل در تقبیح دو مسئله‌ی مذکور موفق بوده و به‌دور از شعارزدگی، عذاب ناشی از کسب پولِ آن‌جنسی را به زبان خودش تعریف می‌کند.

حرف سوم

شاید خیلی‌ها فکر کنند وقتی یک نفر فیلم اولش را کمدی می‌سازد و اتفاقاً پرفروش می‌شود، پس یعنی ساخت و کارگردانی در این ژانر کار سختی نیست. این «خیلی‌ها» خیلی هم اشتباه فکر نکرده‌اند اما خیلی وقت‌ها این ژانر با «لودگی و مسخرگی و بی‌ادبی» اشتباه گرفته می‌شود. نکته‌ی کلی که به بهانه‌ی تحلیل این فیلم و داخل پرانتز باید خاطرنشان کرد این است که اشکال از کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان فیلم‌های کمدی سخیف هم نیست، آن‌ها خوب می‌دانند که چه می‌کنند و چه می‌سازند. درد اصلی تماشاگری است که نادانسته به رواج این نوع فیلم‌سازی کمک می‌کند و بازارشان را داغ نگه می‌دارد. البته معدود فیلم‌هایی مانند «تمساح خونی» جزو این فیلم‌ها نیستند ولی سؤالی که از تماشاگران فیلم و سینماروها باید پرسید این است که آیا واقعاً تماشاگر ایرانی فقط و فقط می‌تواند کمدی ببیند؟ تکلیف ژانرهای دیگر همچون «حماسی و تاریخی» (Historical Epic)، «جنایی» (Crime)، «علمی-تخیلی» (Science-Fiction)، «دلهره‌آور» (Thriller)، «ماجراجویی» (Adventure)، «عاشقانه» (Romance)، «جنگی» (War)، «معمایی و رازآلود» (Mystery)، «فانتزی» (Fantasy) و «وحشت» (Horror) چه می‌شود؟ این تماشاگرانی که فکر می‌کنند نیاز امروزشان چیزی جز کمدی نیست، فقط باعث نمی‌شوند که جیب عده‌ای هنرنشناس پر شود، بلکه این نوع تماشاگران، ناخودآگاه، ذائقه‌ی خود را آب‌نباتی می‌کنند و به‌تدریج توان دیدن و هضم فیلم‌های صحیح از ژانرهای دیگر را از دست می‌دهند که نتیجه‌اش رشد کاریکاتوری کلیت یک سینما است.

حرف آخر 

جواد عزتی اولین فیلمش را ساخت و خیلی‌ها به‌خاطر نام او به تماشای فیلم او رفتند اما نباید فراموش کرد که در سینما فرمول «سفارش به دیدن» هم از عوامل افزایش اقبال به یک فیلم است و این اتفاق برای «تمساح خونی» هم افتاده است. عزتی تمام تلاشش را کرده که از ابتذال به دور باشد و با قطعیت می‌توان گفت با اینکه فیلم او بدون نام و بازی‌اش، اثری ممتاز نبود، اما او این جسارت را داشت که اولین فیلمش را در ژانری بسازد که بسیار پُرریسک است. اگر یک فیلم درام، خیلی در پرداخت‌های دراماتیکش موفق نباشد، عوامل دیگر فیلم می‌توانند تاحدی به کمک ضعف فیلم بیایند، اما در فیلم کمدی این‌طور نیست؛ اگر فیلم نخنداند، تمام است و ویران می‌شود. هومن می‌گریست و تماشاگر می‌خندید و این اولین نشانه‌ی یک کمدی استاندارد است. اصولاً در یک تراژدی استاندارد، گریه‌ی بازیگر، گریه‌ی مخاطب را درپی دارد اما در کمدی درست و استاندارد، گریه‌ی بازیگر باید و باید خنده‌ی مخاطب را بیاورد و خنده‌ی بازیگر، گریه‌ی مخاطب را. عزتی به پشتوانه‌ی سال‌ها فعالیت در تئاتر و البته طنازی و خلاقیتی که مخصوص خودش است، فیلمش را نجات داد و ثابت کرد جز اینکه بازیگر خوبی است، می‌تواند آینده‌ی روشنی هم در کارگردانی داشته باشد.
 


مطلب مرتبط:

ویدئو: نقد و بررسی فیلم «تمساح خونی» ساخته «جواد عزتی»




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
فیلم‌سازی کمدی در ایران سال‌هاست به‌مدد یک سری مهره‌های قابل پیش‌بینی، از یک قالب کلی و تکرارشونده پیروی می‌کند که غیر از شخصیت اول، نقش مکمل دست‌وپا چلفتی، معشوقه‌ی دست‌نیافتنی، عشق افلاطونی، بَدمَنِ رذلِ نابودشدنی و دوگانه‌ی فقیر/غنی را همیشه در خود دارد. «تمساح خونی» همه‌ی این موارد را داشت اما نکته اینجاست که باقی فیلم‌های کمدی سعی می‌کنند مجموعه‌ای از جوک‌ها و خرده‌روایت‌های «فیلم‌فارسی‌گونه» را هم به‌زور در متن داستان بگنجانند که اتفاقاً «تمساح خونی» خود را در این مورد مستثنا کرده است؛ یعنی ابتکار نویسنده با چاشنی خلاقیت بازیگر اصلی فیلم بود که در بسیاری از سکانس‌ها، از تماشاگر خنده می‌گرفت.

عزتی تمام تلاشش را کرده که از ابتذال به دور باشد و با قطعیت می‌توان گفت با اینکه فیلم او بدون نام و بازی‌اش، اثری ممتاز نبود، اما او این جسارت را داشت که اولین فیلمش را در ژانری بسازد که بسیار پُرریسک است. اگر یک فیلم درام، خیلی در پرداخت‌های دراماتیکش موفق نباشد، عوامل دیگر فیلم می‌توانند تاحدی به کمک ضعف فیلم بیایند، اما در فیلم کمدی این‌طور نیست؛ اگر فیلم نخنداند، تمام است و ویران می‌شود. هومن می‌گریست و تماشاگر می‌خندید و این اولین نشانه‌ی یک کمدی استاندارد است.

مطالب مرتبط