پنجشنبه 15 آبان 1404 / خواندن: 7 دقیقه
به مناسبت آغاز اکران این فیلم؛

ریویو: نقد و نظری به فیلم «آقای زالو» ساخته «مهران احمدی»

«آقای زالو» کمدی متفاوت امسالِ سینمای ایران است؛ فیلمی که قطعا ارزش یک‌بار دیدن را دارد و برخلاف اکثر کمدی‌های امسال ارزش نقد و بررسی و تحلیل را. از همان سکانس آغازین فیلم، تصویر سرد، جدی و سینمایی شخصیت و همچنین موسیقی مهم و خاطره‌انگیز اجتماعی زنده‌یاد فرهاد مهراد («مرد تنها») به ما می‌گوید آقای زالو گرچه عضوی از سینمای بدنه است ولی با دیگر فیلم‌های سینمای بدنه تفاوتی جدی و اساسی دارد.

5
ریویو: نقد و نظری به فیلم «آقای زالو» ساخته «مهران احمدی»

مجله میدان آزادی: فیلم «آقای زالو» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «مهران احمدی» و نویسندگی «حمید اکبری خامنه» سومین فیلم سینمایی مهران احمدی است. «مهران مدیری»، «امین حیایی»، «مونا فرجاد»، «هادی کاظمی»، «محمدرضا علی‌مردانی»، «یوسف صیادی»، «غلامرضا نیکخواه»، و «ژاله صامتی» از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. آقای زالو از همین نخستین روزهای اکران عمومی با فروش بسیار قابل توجهی مواجه شد به مناسبت آغاز انتشار این فیلم در سینماهای کشور، ریویوی نقد و نظری به فیلم «آقای زالو» را به قلم حسن صنوبری بخوانید: 

«آقای زالو» کمدی متفاوت امسالِ سینمای ایران است؛ فیلمی که قطعا ارزش یک‌بار دیدن را دارد و برخلاف اکثر کمدی‌های امسال ارزش نقد و بررسی و تحلیل را. از همان سکانس آغازین فیلم، تصویر سرد، جدی و سینمایی شخصیت و همچنین موسیقی مهم و خاطره‌انگیز اجتماعی زنده‌یاد فرهاد مهراد («مرد تنها») به ما می‌گوید آقای زالو گرچه عضوی از سینمای بدنه است ولی با دیگر فیلم‌های سینمای بدنه تفاوتی جدی و اساسی دارد.

فیلم سینمایی آقای زالو
«آقای زالو»، ساختۀ «مهران احمدی»

تبارشناسی آقای زالو 

سال 1396 که خبر اکران فیلمی با کارگردانی «مهران احمدی» در رسانه‌ها منتشر می‌شد، او در اوج درخشش بازیگری‌اش بود، در سینما طعم بازی‌های جدی‌اش در فیلم‌هایی مثل «ماحی» و «نفس» به مذاق منتقدان خوش آمده بود و در تلویزیون مزۀ بازی کمدی‌اش در دو فصل اول سریال پایتخت هنوز در کام مردم بود؛ در چنین شرایطی تصور اینکه یک بازیگر محبوب و سلبریتی بخواهد فیلمی بسازد که خودش را به عنوان یک کارگردان هم مطرح کند، یا این فیلمسازشدن باعث شود پول زیادی کاسب شود چندان بعید نبود، اما لازمۀ این دو هدف‌گذاری یا فیلمی روشنفکرپسند ولو ضعیف و به اصلاح ادایی بود، یا فیلمی عامه‌پسند و زرد، ولو بی‌سر و ته. اما «مصادره» هیچ‌کدام از این دو نبود؛ مصادره یک تلاش هنری و نخبگانی در دل ژانر عامه‌پسند کمدی فارسی بود، کاری که هیچ انسان عاقلی که دنبال فروش ادا یا بلیط باشد سراغش نمی‌رفت، آن‌هم برای اولین فیلم، ولی مهران احمدی این جسارت را داشت و این کار را کرد. او با مصادره فیلمی ساخت که واقعا خنده‌دار بود، ولی فقط خنده‌دار نبود.
 

سبک‌شناسی نوع کمدی آقای زالو

تکرار این تجربه و این دست‌خط در فیلم‌های بعدی احمدی، از جمله همین «آقای زالو» نشان می‌دهد مصادره یک اتفاق نبود، یک انتخاب بود. انتخابِ با اندیشه و نگرشی (حال هر نگرشی) به سمتِ عموم مخاطبان و عامه‌ترین نوع مخاطب رفتن. انتخابِ «سخن خاص نهان در دهن عام گفتن».

سینمای کمدی در دو دهۀ اخیر در اکثریت قاطع فیلم‌هایش چیزی جز سودای بازار و دلخوشی و بی‌خیالی فروختن نبوده و به حق «سینمای گیشه» نام گرفته. هیچ فکر و ایده‌ای چه در فرم چه در معنا پشت اکثریت قابل توجه سینمای طنز این دو دهه نبود و نیست و به همین دلیل هم هرروز این سینما زردتر و ضعیف‌تر می‌شود و مدام خود را در شکل‌ها و مضمون‌های پیشینش تکرار می‌کند. انگار چند مضمون تکراری، چند پیرنگ تکراری با چند بازیگر تکراری را هرسال در گردونه می‌اندازند، به اتفاق و شانس از تویش انتخاب می‌کنند و فیلمی را تولید می‌کنند که خط پیرنگ صفر تا صدش برای مخاطب معلوم است و مخاطب از ناچاری سعی می‌کند همین تکرار را بپسندد و اصلا به آن خو بگیرد، معتاد شود و از غیر آن وحشت کند. کاری که «مهران احمدی» با فیلم‌هایی مثل مصادره و آقای زالو کرد، به‌هم زدن این گردونه نبود. تعداد زیادی از کارگردانان مولف اجتماعی و فرهیخته معتقد به برهم زدن گردونه هستند و تلاش خود را هم می‌کنند؛ اما روش احمدی این بود که بالا سرِ همین گردونه آمد، دست به ترکیب مهره‌ها نزد، ولی سعی کرد فکر خودش را هم به گردونه اضافه کند و بعد آن را بچرخاند. یعنی در دل همین پیرنگ‌ها، مضمون‌ها و بازیگرهای تکراری، خرده‌پیرنگ‌های نو و معانی و مضامین فکری خود را ایجاد کرد. احمدی در آقای زالو هم باز سعی می‌کند با استفاده از زبان سینمای گیشه، در کنار خنداندن مخاطب و دادن حال خوب به او، برای او فرصتی برای فکرکردن به سیاست، اجتماع و مهم‌تراز همه اخلاق فراهم کند.

فیلم آقای زالو مهران احمدی
گریم «امین حیایی» در فیلم «آقای زالو»، ساختۀ «مهران احمدی»

فلاش‌بک به مولوی

سخن بند مگو و صفت قند بگو
صفت راه مگو و ز سرانجام بگو
ور در لطف ببستی در امّید مبند
بر سر بام برآ و ز سر بام بگو
ور تنور تو بود گرم و دعای تو قبول
غم هر ممتحن سوختۀ خام بگو
وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی
سخن خاص نهان در دهن عام بگو
 

عیارسنجی تکنیک آقای زالو

اما در فیلم این حرکتِ پارادوکسیکال بین عام خاص را یک حرکت پارادوکسیکال دیگر بین فضای شوخی و جدی دنبال می‌کند. این آمیختگی پیرنگ‌ها و فضاها است که کار را دشوار می‌کند، طبیعتا ممکن است در بعضی سکانس‌ها این رفت‌وآمد به درستی انجام نشود و بالانس و تعادل به خوبی شکل نگیرد، کلا در سینمای ایران کمتر کسی مانند کارگردان بزرگی مثل «حمید نعمت‌االله» می‌تواند این راه رفتن بر لبۀ تیغ را به تمام و کمال به سرانجام برساند. آقای زالو هم از این نظر در بخش‌هایی دچار مشکل است، اما فیلم در مجموع موفق است، وقتی در سالن سینما فیلم را می‌بینی هم صدای قهقهۀ مردم بارها بلند می‌شود، هم در لحظاتی از فیلم می‌بینی بعضی از مخاطبان اشک می‌ریزند. جمع بین گریه و خنده، مهارت بالایی را می‌طلبد و کار بسیار دشواری است که مهران احمدی در آقای زالو تا حد زیادی توانسته بین این دو را جمع کند و همین ارزش هنریِ اثری است که ظاهرا هرگز ادعای پیروی از قواعد سینمای هنری را ندارد و طبیعتا مخاطب خاص سینما هم از تماشایش توقع یک فیلم هنری را ندارد.
 

نسبت آقای زالو و آقای هالو و رضا موتوری

نکتۀ دیگر اقتباسی است که در نام فیلم وجود دارد. نام فیلم طبیعتا ما را یاد یک فیلم‌فارسی قدیمی به نام «آقای هالو» می‌اندازد. شباهت خاصی بین قصه و پیرنگ این دو اثر نیست. ظاهرا کارگردان با نام فیلم فقط می‌خواسته نسبتش را با سینمای فیلم فارسی حفظ کند، اما در باطن یک شباهت ظریف وجود دارد، آقای هالو هم گرچه فیلم فارسی است، ولی آن را یک کارگردان نخبه و بسیار نخبه یعنی زنده‌یاد «داریوش مهرجویی» ساخته و در پس داستان ظاهراً کمدی، عوامانه و عوام‌پسندش یک نگرش و نقد اجتماعی و سیاسی دربارۀ آن روزگار وجود داشته است. از طرفی از پیرنگ و همچنین موسیقی استفاده شده در فیلم (همان آهنگ مرد تنهای فرهاد) باز یاد یک فیلم فارسی دیگر نیز می‌افتیم که باز هم اتفاقا کارگردان یک تجاری‌ساز نیست، یعنی فیلم «رضا موتوری» ساختۀ «مسعود کیمیایی». پس این هم انگار یک روش و یک سبک است، که حتی در فیلم فارسی‌های دهه چهل و پنجاه هم -ولو بسیار بسیار اندک و استثنا- وجود داشته. باید بگوییم در دوران اوج گرفتن و عصر طلایی سینمای هنری ایران در دهۀ هفتاد، این روش بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است، یعنی روزگاری که کارگردانِ حتی کمدی هم بی‌نگرش و اندیشه نبود و حرفی برای گفتن داشت. از این جهت به نظر می‌رسد جدا از ادای دین هنری مهران احمدی به سینمای مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی، سینمای کمدی مهران احمدی پلی بین سینمای کمدی دهه هفتاد و دهۀ نود ایجاد کرده است.


بازیگران فیلم «آقای زالو»، ساختۀ «مهران احمدی»

نمادشناسی آقای زالو

[خطر لو رفتن داستان فیلم]

اما آنچه در معنا، فیلم را ارزشمند و تماشایی می‌کند، رویکرد نمادین فیلم به روایت تاریخ پنجاه سال اخیر است. احمدی در آقای زالو یک خانواده را طراحی و شخصیت‌پردازی می‌کند که ظاهرا خیلی شبیه بخشی از خانواده‌های ایرانی است، مادر خوب، با یک پسر خلف و یک پسر ناخلف و اطرافیانشان. ولی در لایه‌های زیرین شخصیت و پیرنگ، تمام شخصیت‌ها ارزش نمادین دارند و این نمادها هم چندان تکراری و نمادین نیستند، مخصوصا در سینمای امروز.

در این بخش از متن ممکن است بخشی از داستان فیلم لو برود و توصیه می‌کنم از اینجای متن را پس از تماشای فیلم بخوانید: آنگونه مهران احمدی و نویسندۀ اثر با زیبایی وظرافت نمادپردازی کرده‌اند، برای ذهن‌های دقیق اینگونه به نظر می‌رسد: مادرِ منوچهر، نماد ایران، وطن و سنت است. برادر منوچهر، نماد آدم‌های نجیب و فداکار و شریف این چهل سال است. معشوق و همسر منوچهر (مونا فرجاد)، نماد امکانات و موقعیت‌های موجود در ایران است. خود منوچهر، نماد آدم‌های منفعت‌طلب و شارلاتان این چهل‌سال است که به فراخور روزگار رنگ عوض می‌کنند و دیگران را فریب می‌دهند (حتی گریم منوچهر در میانسالی تا حد زیادی یادآور چهرۀ میانسالی یک شخصیت سیاسی است که در روزگاری یک چهرۀ تندروی انقلابی و مذهبی بود، در روزگاری دیگر با اتهامات مالی سنگین محاکمه شد و در روزگاری دیگر با وجهه‌ای میانه‌رو خود را ناجی و دلسوز مردم معرفی کرد). پدرزن منوچهر (با بازی فوق‌العادۀ مهران مدیری)، نماد حکومت جمهوری اسلامی است (که خیلی اوقات ولو با نیت خوب، امکانات را در اختیار بدترین فرصت‌طلبان قرار می‌دهد) و پدرِ دوست منوچهر (غلامرضا نیکخواه)، نماد میراث حکومت پهلوی است، و دوستِ برادر منوچهر ( با بازی بسیار خوب مهران احمدی) نماد بازماندگان نجیب روزهای دشوار ایثار و فداکاری است، رفیقِ زندان منوچهر، نماد قربانیان فقر است؛ مامور سخت‌گیر کمیته (با بازی بسیار خوب محمدرضا علیمردانی) نماد دهۀ شصت است، با همۀ سخت‌گیری‌ها، خشونت‌ها و درعین‌حال صداقت‌هایش.

مهران احمدی در پیرینگ نمادین فیلم و در لایه‌های زیرین این قصۀ ظاهرا تمام کمدی، روایتی تراژیک از تاریخ این چهل و چندسال تعریف می‌کند، که چگونه گروهی اعتبار و توان و ایثار گروهی دیگر را دزدیدند، چگونه ظاهر خود را بارها و بارها و در عصرهای گوناگون برای مردمان ظاهربین از نو آراستند و سرانجام چگونه بر پیکر و باور برادران خویش تف کردند و سیمان ریختند.

سرانجام

آقای زالو تلاشی برای سخن‌گفتن از دردهای اجتماعی و تلاشی برای روایت تاریخ است، اما در قالب و با زبان و بیان سینمای کمدی گیشه و سینمای فیلم فارسیِ جدید. تلاشی که با نوع قصه‌پردازی مولفان و بازی‌های خوب بازیگران تا حد زیادی موفق بوده و نظر عموم مخاطبان را هم جلب کرده، اما فارغ از نتایج، خود این تلاش قابل تامل و بررسی و حتی قدردانی است. امیدوارم این نوع از سینمای کمدی قابل تامل و قابل تحمل نیز، بیش از پیش جای خود را در فضای وحشتناک سینمای کمدیِ بی‌عمق و وقت‌تلف‌کنِ این سال‌ها باز کند.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
«آقای زالو» کمدی متفاوت امسالِ سینمای ایران است؛ فیلمی که قطعا ارزش یک‌بار دیدن را دارد و برخلاف اکثر کمدی‌های امسال ارزش نقد و بررسی و تحلیل را. از همان سکانس آغازین فیلم، تصویر سرد، جدی و سینمایی شخصیت و همچنین موسیقی مهم و خاطره‌انگیز اجتماعی زنده‌یاد فرهاد مهراد («مرد تنها») به ما می‌گوید آقای زالو گرچه عضوی از سینمای بدنه است ولی با دیگر فیلم‌های سینمای بدنه تفاوتی جدی و اساسی دارد.

نام فیلم طبیعتا ما را یاد یک فیلم‌فارسی قدیمی به نام «آقای هالو» می‌اندازد. شباهت خاصی بین قصه و پیرنگ این دو اثر نیست. ظاهرا کارگردان با نام فیلم فقط می‌خواسته نسبتش را با سینمای فیلم فارسی حفظ کند، اما در باطن یک شباهت ظریف وجود دارد، آقای هالو هم گرچه فیلم فارسی است، ولی آن را یک کارگردان نخبه و بسیار نخبه یعنی «داریوش مهرجویی» ساخته و در پس داستان ظاهراً کمدی، عوامانه و عوام‌پسندش یک نگرش و نقد اجتماعی و سیاسی دربارۀ آن روزگار وجود داشته است. از طرفی از پیرنگ و همچنین موسیقی استفاده شده در فیلم (همان آهنگ مرد تنهای فرهاد) باز یاد یک فیلم فارسی دیگر نیز می‌افتیم که باز هم اتفاقا کارگردان یک تجاری‌ساز نیست، یعنی فیلم «رضا موتوری» ساخته «مسعود کیمیایی».

مطالب مرتبط
cover
هیچ قطعه ای انتخاب نشده پادکست
0:00 0:00