مجله میدان آزادی: با نزدیک شدن به زمان اعلام برگزیدگان اسکار 2024، «پرونده جایزه فیلم اسکار» نیز با انتشار مطالب مختلفی بهروز خواهد شد. در صفحهی سوم این پرونده، ریویوی نقد و بررسی فیلم «زندگیهای گذشته» (Past Lives) ، به کارگردانی «سلین سونگ» را به قلم خانم «فرشته هدایتی غزال» در ادامه خواهید خواند:
یک لبخندی هم دارم که وقتی یک نفر، یک کتاب یا یک فیلم دلم را میبرد، روی لبم مینشیند. این لبخند، یعنی که کار تمام است. کار تمام است و دل را دادهام و رفته. نشسته بودم و دست زیر چانه با همین لبخند کذایی «زندگیهای گذشته» را میدیدم که خواهرم وارد اتاق شد و گفت: «بذار بگم، یا شخصیت محبوبت مرده یا داری عاشق یکی از شخصیتها میشی!» و خب... من داشتم عاشق میشدم. آن هم نه عاشق یکی از شخصیتها، که عاشق تمام فیلم.
«زندگیهای گذشته» هم قصهی عشق است. یک قصهی عشقی ساده و معمولی که شبیهش را زیاد در کتابها و فیلمها و قصهها دیدهایم. اصلاً شاید شما را یاد «در حال و هوای عشقِ» وونگ کار وای هم بیندازد، چون به هر حال در ماجرا پای نفر سومی هم وسط است و فیلم هم کرهای است؛ همانطورکه یاد من انداخت. اما مسئله فقط این قصهی تلخ و شیرین نامکرر (یا مکرر؟) نیست، مسئله مصیبتهای متفاوت آن در زمانهای مختلف است. مسئله شکل آن در زمانهی ماست. اگر که چندصد سال قبل آقای حافظ عزیز ما با دو قدم فاصله از محبوبش در شیراز جمعوجور آن روزگار، غزلها دربارهی دوری و دیری معشوق میگفت، حالا ما در زمانهای زندگی میکنیم که ممکن است دوست دوران کودکیات که اتفاقاً کسی است که اولین قرار عاشقانهی زندگیات را هم با او گذاشتهای و بعد از دوازده سال و بیست و چهار سال هنوز دوستش داری، در جایی آنقدر دور و با چنان اختلاف زمانیای زندگی کند که ساعت خواب او با ساعت بیدار شدن تو یکی باشد. ولی حتی چنین رابطهی غریبی هم یک «اینیان» است. اینیان کلمهاي کرهای است که هم دختر و هم پسر قصه شیفتهی آناند -یک اینیان دیگر!- و اینطور تعریفش میکنند: «یعنی مشیت یا تقدیر. اما بهطور خاص به رابطهی بین آدمها میپردازه. احتمالاً ریشه تو آیین بودیسم داره و به تناسخ برمیگرده. این یه اینیانه اگه دو نفر آدم تو خیابون به هم بخورند و لباسشون تصادفاً با هم برخورد کنه. چون یعنی اینکه حتماً بین این دو تا آدم تو زندگی قبلی ارتباطی بوده. اگه دو نفر با هم ازدواج کنند، میگن بهخاطر اینه که هشتهزار سال لایه از اینیان در طول هشتهزار سال زندگی قبلی وجود داشته.»
«زندگیهای گذشته» قصهی دو دوست دوازده ساله است که همدیگر را از دست میدهند. بهخاطر مهاجرت. وقتی یکی از همکلاسیها از دختر داستان میپرسد که چرا میخواهید مهاجرت کنید، دخترک جواب میدهد «چون به نویسندههای کرهای نوبل نمیدن.» و مهاجرت میکند دیگر. در دوازده سالگی مهاجرت میکند که برود و نوبل بگیرد، در بیست و چهار سالگی دنبال جایزهی پولیتزر است و در سی و شش سالگی جایزهی تونی را میخواهد. مهاجرت میکند و حواسش نیست که «بهای بعضی گذر کردنها را باید با تمام زندگی داد.» مهاجرت میکند و دوازده سال بعد، اتفاقی دوست قدیمیاش را پیدا میکند. عجیب است، ولی دلتنگ هم بودهاند. عجیب است، ولی هنوز هم را دوست دارند. پس ساعت خواب و بیداریشان را تغیر میدهند که بتوانند با هم رابطه داشته باشند. ولی تا کجا؟ تا کجا میتوان زندگی و اهداف و آرزوهای شخصی را بهخاطر یک نفر تغییر داد؟ سؤالِ «اگه... اونوقت چی میشد؟» کجا ما را رها خواهد کرد؟
این فیلم، اولین فیلم بلند خانم سلین سونگ است. سلین سونگ فیلمنامهنویس کرهای-کانادایی است که سابقهی پرباری در تئاتر دارد. فیلم به نوعی اقتباس از زندگی شخصی خود سلین سونگ است؛ از مهاجرت در دوازده سالگی تا لحظهای در زندگیاش که همراه معشوق دوران کودکی خود و شوهر آمریکاییاش در کافهای نشسته بودند و با دو زبان مختلف مکالمه میکردند و تنها نقطهی اتصال بین آن دو مرد، خودش بود. و این دقیقاً همان صحنهای است که فیلم با آن آغاز میشود. زنی بین دو مرد -یک مرد کرهای و یک مرد سفیدپوست آمریکایی- که هیچ ارتباطی با هم ندارند، نشسته است و نقش مترجم بین دو زبان مختلف را دارد و بینندگان نمیتوانند تشخیص بدهند که این سه نفر چه رابطه و نسبتی با هم دارند. آیا زن و مرد کرهای با هم زن و شوهرند؟ یا زن کرهای همسر مرد آمریکایی است؟ گرتا لی بازیگر زن کرهای فیلم است و تهاو یو بازیگر مرد کرهای. جان ماگارو نیز نقش همسر سفیدپوست گرتا لی را دارد. موسیقی فیلم اثر دنیل راسن و کریستوفر بر است. فیلم اولینبار در جشنوارهی فیلم ساندنس در ژانویهی ۲۰۲۳ اکران شد و پس از آن نیز در جشنوارهی فیلم برلین به نمایش درآمد. «زندگیهای گذشته» نامزد بهترین فیلم و بهترین فیلمنامهی اورجینال اسکار ۲۰۲۴ است و فارغ از هر نتیجهای که به دست بیاورد، زمان است که تعیین میکند آیا فیلم با روح زمانهی ما همسو است و جای پای خود را بین مخاطبان خود پیدا میکند یا نه.