مجله میدان آزادی: بیست و یکمین روز از ماه سپتامبر در تقویم جهانی، به «صلح» اختصاص دارد. به همین بهانه، خانم «فاطمه صادقی مقدم» نگاهی درباره فیلم سینمایی «اونودا: ده هزار شب در جنگل» برای ما نوشته است. این یادداشت را بخوانید:
پایان همه جنگها صلح است
اونودا روایتیست سینمایی از زندگینامهی مردی که در جنگ جهانی دوم در جنگلهای فیلیپین پنهان شده است. او یک مامور مخفی دولت است و حدود ده هزار شب در این جنگلها پنهان شده و در حال مبارزه با آمریکاییهاست.
این فیلم در هیچ قسمتی تلاش نکرده است تا از یک زندگینامه فراتر رود. در حقیقت نه از جلوههای ویژه خاصی استفاده کرده و نه جنبهی قهرمانی خاصی به فیلم داده است. بیشتر به روایت مردی عجیب پرداخته که حتی پس از پایان جنگ نیز، این پایان را باور نکرده است و حاضر نیست پست خود را ترک کند. به اعتقاد من حتی گاهی به یک مستند از جنگ انسان با طبیعت نزدیک میشود.
از نظر من اکثر کسانی که این فیلم را میبینند این حقیقت را میدانند که جنگ به پایان رسیده است. این امر امکان همذاتپنداری ما با اونودا را سخت میکند. ما در طول فیلم مدام از خود میپرسیم که چرا این مرد پایان جنگ را باور نمیکند؟ البته کارگردان آن هاراری در صحنهای سعی کرده تا این امر را باور پذیر کند اما این تلاش تنها منجر به فهمیدن دلیل میشود نه باور پذیر شدن. که این را میتوان از ویژگیهای یک فیلم هنری دانست.
وقتی همه این موضوع را میدانیم؛ فیلم باید حرفهایی ورای پایان جنگ و این مرد عجیب داشته باشد؛ که همینطور هم هست. به نظر من مهمترین نکته در مورد این فیلم، ضد جنگ بودن آن است. این که کارگردانی فرانسوی دربارهی یک نیروی مخفی ژاپنی فیلم بسازد، خود گویای این است که این اثر قرار نیست یک اثر ملی و افتخارآمیز باشد. اینکه جنگ جهانی چه پیامدهایی برای زندگی مردم داشته است و این جنگ که ابتدا بین دو کشور برگزار شده بود تاثیر خود را بر دیگر کشورها نیز گذاشته تا این اندازه که علاوه بر نابودی زندگی اونودا، تمام خانوادهی او از این جنگ لطمه میبینند. در این فیلم صحنههای زشت جنگ نشان داده میشود و اونودا، شخصیت اصلی فیلم به راحتی دهقانان و مردم را در راستای هدف خود میکشد و مزارع را آتش میزند. همهی اینها در کنار هم باعث میشود تا ما پس از دیدن این فیلم سرشار از حس نفرت از جنگ باشیم و خواستار پایانی برای این نابودی زندگی و زندگیها باشیم. این فریاد صلحیست که از این فیلم شنیده میشود.
گذشته از این موارد، زندگی اونودا خود امری عجیب و دارای جاذبه است. هر فردی با شنیدن این داستان اول آن را باور نمیکند و دوم دوست دارد بداند چنین شخصی چگونه میتواند باشد؟
فیلم در نیمهی ابتدایی بسیار پر کشش و جذاب است. صحنههای جنگ اولیه و تلاش اونودا برای جمعآوری یار و پیمودن مسیرش خوب ترسیم شده است. در صحنههایی نیز ما را غافلگیر میکند. اما اواسط فیلم کمی کسالتبار و شکل مستندوار پیدا میکند. اما اگر این یک ساعت دوم را بتوانیم دوام بیاوریم؛ نیم ساعت پایانی فیلم بسیار زیباست. ما شاهد نمایی از وفاداری، صداقت و انسانیت هستیم. وفاداری که باعث شده کسی روزها و شبهای خود را بدون حتی انگیزه دشمن عینی، در جنگل بدون آب و غذا زندگی کند. و این فقط وفاداری او به امپراطوری ژاپن و تعهدی است که در برابر کشورش دارد.
واقعیت این است که اگر نخواهیم یک فیلم را برای عوض شدن حالمان یا سرگردم شدن ببینیم؛ اونودا انتخاب خوبیست. یک انتخاب برای آشنا شدن با مردی عجیب و اندیشههای او که توانستهاست چنین صحنههایی را خلق کند.