مجله میدان آزادی: امروز دهم تیرماه، سالروز آزادسازی «مهران» در جریان جنگ هشتسالهی ایران و عراق است. به همین بهانه، خانم «مینو رضایی» نگاهی داشتهاست به فیلم سینمایی «مهران». فیلمی که سعی داشته تا آن حالوهوا را در قابی متفاوتتر روایت کند. این یادداشت را خواهید خواند:
مهران؛ تکاندهنده با کمترین دوز تلخی
نشستهبودم به خاطرهی قدیمها را گفتن برای پسر کوچکم. گفتم مادربزرگت یکبار وقتی دختربچه بوده داشته با چادر گلدار سفید در کوچهها میدویده تا باد بپیچد لای چادرش و دنبالهی چادرش به هوا برود و کیف کند که دیدم پسرم بر و بر نگاهم میکند. فهمیدم خودش و همسن و سالهایش هیچ درکی از این بازی دخترانه که دختربچهها با سرعت میدویدند که باد برود لای چادرشان ندارد. خاطره را عوض کردم. گفتم دایی من وقتی یک پسربچه بود یکبار برای اینکه ثابت کند خجالتی و بیدستوپا نیست چادر خواهرش را سر کردهبود و درست وسط بازارچهی محله و بین مردم از سرش درآوردهبود! دیدم پسرم کمی لبخند میزند ولی هنوز خیلی فضای آن بازیها را درک نکرده. ناامید نشدم! از این گفتم که پسربچههای فامیل در قایمباشکهای شلوغ خانوادگی گاهی چادر رنگی سر میکردند و میرفتند بین زنها مینشستند و گرگ عمرا پیدایشان میکرد! گفتم داییجان هر روز مجبور بوده برود نان بخرد و گاهی صبحهای زود که خوابالو بوده و حال لباس پوشیدن نداشته چادر رنگی مادرش را میکشیده روی سرش، رویش را هم محکم میگرفته و میرفته توی صف. من خیلی زیاد برای پسرم گفتم و گفتم تا کمی از حال و هوای کودکی نسل خودم و یک نسل قبلتر را برای او ترسیم کنم. راستش این است که موفق نشدم در «کلام» چیزی ترسیم کنم اما با «تصویر» توانستم! کدام تصویر؟ تصاویر فیلم «مهران» اثر «رقیه توکلی».
مهران را خیلی اتفاقی دیدم. ساعت دوازده شب یک شب جمعهای درست لحظهای که میخواستم تلویزیون را خاموش کنم، مهران شروع شد. گفتم فقط اسامی عواملش را میبینم و میروم که بخوابم ولی وقتی به خودم آمدم که نود دقیقه پای این فیلم میخکوب شدهبودم. چرا؟ تمام سعیم اینست در این ریویو موضوع فیلم را (با اینکه پخش تلویزیونی داشته) لو ندهم. اما به طور کل مهران را در چند چیز ممتاز میدانم:
اول ادای دین به ژانر کودک و نوجوان. چند سالیست که سینمای کودک و نوجوان ما بسیار بیرمق است. عموم فیلمهایی که با عنوان کودک و نوجوان نیز روی پرده میرود، ملغمهای است از تعدادی بازیگر ثابت طنز این بیست-سی سال اخیر تلویزیون و سینما و کمی آهنگ و شلوغکاری و گاهی گریمهای اغراقشده. ژانر اکثر این فیلمها کمدی است. کمدی از نوعِ اگر نگوییم سخیف اما مبتذل، یخ و تاریخمصرفگذشته که برای خنداندن کودک به هرچیزی دستاویز میشود. ساخته شدن مهران در این فضا جدا روح تازهای به سینمای کودک و نوجوان دمید.
دوم استفاده از ویژگیهای ژانر دفاع مقدس بدون هیچگونه کلیشه و شعارهای گلدرشت. در مهران چیزی از جنگ و جبهه نیست اما اثر عمیق عاطفی و اجتماعی و خانوادگی آن به شدت برای مخاطب، تکاندهنده است. تکاندهندگیای با کمترین دوز تلخی!
سوم تسلط کامل کارگردان به فضاسازی و قصه. رقیه توکلی خود از اهالی یزد است و قصه را برای بوم یزد نوشته و کاملا مشخص است تجربهی زیستهی او در نوشتن و اجرا به کمکش آمده. توکلی در به تصویر کشیدن حال و هوای دههی شصت ایران بسیار موفق و اصطلاحا بدون سوتی کار کرده! قهرمان بودن مارادونا برای پسرها و سر و دست شکستن آنها برای هر نشانی از او، چادررنگی پوشیدن تمام زنان یزدی حتی با موقعیت بالا مثل خانم دکتر قصه، جلسات اسلامشناسی بانوان در زمان جنگ، کمکهای پشت جبههی زنان و سر کار رفتن پسربچهها در تابستان و فنی یاد گرفتن، تنها بخشی از طراحیهای موفق رقیه توکلی و عواملش در مهران هستند.
چهارم تیم بازیگری بسیار قوی و موفق. کاملا مشخص است توکلی مهران را ارزان ساخته و به همین خاطر از هیچ چهرهی معروفی در کارش استفاده نکرده که به نظر نگارنده این بیپیشینه بودن بازیگران از نظر مخاطب، به جاافتادن نقش آنها برای او بسیار کمککننده بوده است. انتخاب بازیگران این فیلم آنقدر دقیق است که هرگز نمیتوان گفت بار فیلم به روی بازیگران اصلی چون باسط رضایی و سجاد اسماعیلی است یا مثلا روی دوش بازیگران فرعی چون خانم معلم یا حاج خانم برگزارکنندهی جلسات اسلامشناسی! تکتک بازیگران اصلی و فرعی و سیاهلشگر در این فیلم هدفمند انتخاب شده و هدفمند حضور داشتهاند.
پنجم ارائهی یک شناسنامه کامل از بوم یزد. شاید اولین تصاویر یا خصوصیاتی که با شنیدن اسم یزد به ذهنمان بیاید بادگیر باشد و شیرینیهای یزدی. اما رقیه توکلی این تصویر را گسترش داده و مخاطب را کاملا به دل کوچهها و خانههای یزد برده و کاملا معماری آن را به رخ مخاطب کشیده. در مهران برعکس فیلمهای آپارتمانی خبری از فقر فضا نیست. به علاوه توکلی با گریزی به برگزاری مراسم مذهبی زرتشتیان و هم جلسات اسلامشناسی مسلمانان، مدارا و همزیستی مسالمت آمیز همهی ادیان را در این شهر باز هم به رخ کشیده است! استفادهی درست بازیگران از لهجهی یزدی نیز مخاطب را بارها به شک میاندازد که آیا بازیگر واقعا یزدی است یا یزدی صحبت کردن را خوب تمرین کردهاست؟! همچنین المانهایی چون دوچرخهسواری افراد حتی متمول، فراوانی شیرینی و نبات و قند، پشتبام خوابی تابستانی، غیرتی بودن پسربچهها (اشاره به تدین مردم یزد) و ... همه و همه به کمک فضاسازی این شهر به خصوص در دههی شصت آمده است.
ششم که میتواند مهمترین نکتهی این یادداشت باشد این است که مهران توانسته در جشنوارهی شانتی فرانسه جایزه کسب کند. در سال ۲۰۲۱ مهران جایزهی بهترین فیلم بخش دانشجویان دانشگاه سوربن این جشنواره را به خود اختصاص داد و همه میدانیم جایزهای که از طرف اساتید و مدرسان و دانشجویان سینما اهدا شود بسیار ارزشمند است.
در پایان و بعد از گفتن اینهمه نکتهی خوب از مهران بد نیست به این بپردازیم که چرا مهران دیده نشد؟ مهران اکران سینمایی نداشت و تهیهکنندهی آن طی توافقی این فیلم را برای پخش تلویزیونی به صدا و سیما سپرد. متاسفانه سالهاست که در حوزهی نقد سینما، به آثار پخششده در تلویزیون، بسیار بیتوجهی و بیمهری میشود و مهران نیز از این بیتوجهی بینصیب نماند. واضح است که اگر مهران، اکران سینمایی داشت حتما نظر مثبت بسیاری از منتقدان و مخاطبان سینما را به خود جلب میکرد. امروز و به بهانهی سالروز آزادسازی مهران، این مطلب نگاشته شد تا تقدیری باشد از همهی مهرانیها و هم از خانم توکلی که امیدوارم از این به بعد پرکارتر باشند.