مجله میدان آزادی: در ۲۵ مه ۱۹۶۳، «سازمان وحدت آفریقا» (Organization of African Unity - OAU) تشکیل شد. این سازمان پیشزمینه و پیشدرآمد اتحادیه آفریقا (AU) بود و به همین خاطر، ۲۵ مه هرسال به عنوان «روز آفریقا» (Africa Day) شناخته و گرامی داشته میشود. به همین مناسبت سری به ادبیات این قاره زدهایم و در این ریویو به سراغ نقد، تحلیل و بررسی یک مجموعه داستان از نویسندگان آفریقایی به نام «زن و شوهر واقعی» رفتهایم. این ریویو را در ادامه به قلم پروانه شمسآبادی خواهید خواند:
فرهنگی پر از قصهها و افسانههای شفاهی و اسطورهها، تاریخ دردناک بردهداری، آپارتاید و جنگهای داخلی، گرسنگانی که روی معدن الماس زندگی میکنند، توسعهنیافتگی، دوران استعمار و پسااستعمار غرب، چالش پایبندانِ به آیینهای بومی و قبیلهای با ترویج سریع مسیحیت، تنوع نژادی، در گسترهی امپراطوری عربی سابق بودن و...، از آفریقا قارهای ساخته است سوژهخیز. سوژهخیز برای خلق داستان.
با اینحال از ادبیات آفریقا آنطور که باید و شاید چیزی به دست ما نرسیده است. احتمالا بیشترین چیزی که در بازار کتاب ایران از ادبیات آفریقا پیدا میشود کتابهای نویسندگان عرب شمال آفریقاست: لیبی، الجزایر، مراکش و به خصوص مصر. و البته تکوتوک کتابی از سفیدپوستان آفریقایی با ریشهی غربی. ما بهندرت کتاب داستانی از کشورهایی چون زامبیا، تانزانیا، چاد، موریتانی، مالی، آنگولا و... در بازار کتابهای ترجمهی فارسی میبینیم.

مجموعه داستان «زن و شوهر واقعی» با ترجمه «اسدالله امرایی»
مجموعهداستان «زن و شوهر واقعی» (گزیدهی داستانهای کوتاه آفریقا) از نشر افراز هم از این قاعده مستثنی نیست. «اسدالله امرایی» مترجم این مجموعه، 18 داستان را از شانزده نویسندهی قارهی سیاه انتخاب کرده که شش نفر این نویسندگان از آفریقای جنوبی، چهار نفر از مصر، سه نفر هم از مغرب هستند. سودان، نیجریه و سیرالئون هم هرکدام با یک نماینده در این کتاب حضور دارند. بنابراین در این مجموعه، باز هم ادبیات آفریقا بهخصوص مرکز و غرب آن برای ما ناشناخته میماند اما باید اعتراف کرد که همین مقدار داستان، دربارهی ادبیات آفریقا هم برای ما غنیمت است. مجموعهای که مترجم برای ترجمهی برخی از داستانهایش، خودش با نویسندگان ارتباط برقرار کرده و از آنها اجازهی ترجمهی داستان را گرفته! بهنوعی رعایت کپیرایت! بیشتر نویسندگانی که امرایی برای این مجموعه به سراغشان رفته شهرتی جهانی دارند و حتی سه نفر از آنها، نوبل ادبیات را از آن خود کردهاند. «نجیب محفوظ» مصری که داستان «عکس» از او در این کتاب چاپ شده، برندهی نوبل ادبیات 1988 است. خانم «نادین گوردیمر» خالق داستان «یکی از این روزها» در این مجموعه، صاحب نوبل ادبی 1991 است. «دوریس لسینگ» نویسندهی داستان «روزی که استالین مرد» این کتاب هم نوبل ادبیات 2007 را دارد. داستان خانم لسینگ مربوط به آن دسته از آثار اوست که جنبههای کمونیستی دارد.

«اسدلله امرایی» مترجم کتاب، عکس از بهاره اسدی
قبل از اینکه بخواهیم بهطور خیلی کلی دربارهی داستانهای این مجموعه مروری داشته باشیم، باید گفت که تقریبا تمامی داستانهای «زن و شوهر واقعی» رئال هستند و به جز دو مورد داستان خیلی کوتاه، نسبتی با افسانهها و اسطورههای آفریقایی ندارند. بهطور کلی داستانهای کتاب «زن و شوهر واقعی» را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش اول؛ داستانهای مربوط به شمال آفریقا و کشورهای عربی
عموما دربارهی بوروکراسی فاسد اداری، تحت استعمار غرب بودن، شکاف طبقاتی و فروپاشیهای اخلاقی است. احساس ناتوانی و به بنبست رسیدن در مسائل بزرگ زندگی، تم غالب این داستانهاست. داستانهای «طاهر بن جلون»، «نجیب محفوظ»، «طیب صالح»، «محمود دیاب»، «محمد شکری»، «عبدالنعیم سلیم» و «اسماعیل عدلی» در این دستهبندی میگنجند.
بخش دوم؛ جنوب قاره و بهخصوص آفریقای جنوبی
وقتی به جنوب قاره و بهخصوص آفریقای جنوبی نزدیک میشویم به علت پیشینهی آپارتاید، داستانهای مجموعه، رنگوبوی سیاسی، ضد نژادپرستی، مبارزه برای عدالت اجتماعی و تطبیق آرمانهای سیاسی با زندگی روزانه میگیرد. بیشتر این داستانها به عکس داستانهای شمال آفریقا، دارای نوعی خوشبینی نسبت به آیندهی مبارزات سیاسی و بیداری اجتماعی آفریقا هستند. داستانهای نویسندگانی چون «بسی هد»، «دوریس لسینگ»، «نادین گوردیمر»، «پیتر آبراهامز» و «انجابولو اندبیلی» در این دسته قرار میگیرند. جالب اینجاست که خانم بسی هد از مبارزان ضد آپارتایدی بود که در تبعید درگذشت و برچیده شدن آپارتاید را ندید. پیتر آبراهامز نیز از روزنامهنگاران مبارز سیاسی بود. انجابولو اندبیلی هم سالها ریاست کنگرهی نویسندگان آفریقا را بر عهده داشت.
بخش سوم؛ داستانهای پراکنده از قاره آفریقا
چند داستان باقی ماندهی این مجموعه، بیشتر حالوهوای افسانههای قومی و رسومات قبیلهای آفریقا را دارند. داستانهای نویسندگانی چون «ای.وی. استون»، «چینوا آچبه» و «آبیوسه دینیکول» بیشتر این حالوهوا را دارند حتی اگر این ظاهر ماجرا باشد و در باطن کنایه بزنند به اوضاع سیاسی و اجتماعی. جالب اینکه آبیوسه دینیکول، گرچه از مهمترین نویسندگان «سیرالئون» بود اما در سیاست هم سالها نمایندگی کشورش در سازمان ملل متحد و هم معاونی دبیر کل سازمان ملل در دورهی «کورت والدهایم» را تجربه کرد و همهی اینها گواه درهم تنیدگی سیاست با ادبیات است.
آخرین داستان مجموعهی زن و شوهر واقعی که میشود گفت ضعیفترین و بیربطترین آن نیز هست مربوط به «لیلا الاعلمی» (لیلی العلمی) است. داستانی دربارهی آلزایمر که هیچ وجه مشترکی با آفریقا ندارد، مگر اینکه نویسندهاش آمریکاییمراکشی است.
بعد از این مرور بسیار کوتاه بر داستانها باید این را اضافه کرد که رگههای پیوندهای ناگسستنی خانوادگی و عشقی، در برخی از داستانهای این مجموعه بسیار پررنگ است. داستانهای «بابت جنازهی بچهام...» و «ازدواج امری خصوصی است» شاهدهای این مدعا هستند. در اینجا بد نیست چند بریدهی کوتاه از نمونهی نثر کتاب «زن و شوهر واقعی» را بخوانیم:
از داستان «بابت جنازهی بچهام»:
«دنیای دوروبر ما نسبت به پیمان عشق بسیار سنگدل است. هر آن، پیمانها را در معرض آزمایش به محک میزند. عشق مرد. زیرا کلمات عشق نیازی به آزمایش ندارند. از آن روز من و بانتو سکوت خود را آغاز کردیم. نه که نگوییم و نخندیم! فقط از حرفهایی که باید با عمل ثابت میشد حذر میکردیم و ما کم میآوردیم. بانتو خوب میدانست. او آسیبپذیری کلام را میشناخت. به همین دلیل برای جبران به اعمالی متوسل شد که کلمات را محو کند.»
از داستان «تروریست»:
«به بچههایم چه بگویم. بگویم که ما عربها عصر طلایی داشتیم. عدد صفر و جبر از اختراعات ماست. فلسفه و طب از دنیای اسلام به اروپای مسیحی آمده. میتوانستم از صدها لغت فرانسوی که ریشهی عربی دارند، حرف بزنم. از شکوه و عظمت گذشته که با تفرقه از بین رفت... حالا چه؟ به حقارتی دچار شدهایم که خوابش را هم نمیدیدیم... .»
از داستان «صلح داخلی»:
«جوناتان ایوگبو خودش را خیلی خوشاقبال میدانست: «شکر خدا زنده ماندیم.» برای او بیش از یک تعارف معمولی بود که در نخستین روزهای برقراری صلح نیمبند، بین دوستان و آشنایان ردوبدل میشد. مقبول به دلش مینشست. جنگ را با پنج موهبت غیر قابل وصف پشت سر گذاشته و از آن جان سلامت به در برده بود: خودش، زنش و سه تا از چهار بچهاش زنده ماندند.»
در پایان باید گفت انتخابهای «اسد امرایی» در مجموعهداستان «زن و شوهر واقعی» انتخابهای خوب و متنوعی هستند و هر کدامشان میتوانند باعث آشنایی مخاطب فارسیزبان با قارهی آفریقا که انگار دور از دسترستر و ناشناختهتر از باقی قارهها به نظر میآید باشد.