ﺳﻪشنبه 13 آبان 1404 / خواندن: 11 دقیقه
به مناسبت روز 13 آبان

فهرست: مهم‌ترین نویسندگان آمریکایی منتقد آمریکا

گفتم آوا؟ چهل و چند سال است این‌جا آوایی، شعار ثابتی شنیده می‌شود. روزهایی مثل سیزده آبان، شانزده آذر و... این صدا بلندتر شنیده می‌شود. حالا در این نوشتار، می‌خواهیم صداهای دورتر را بشنویم. ببینیم چه صدایی بلند است از خانه‌ای در «پاریس»، اتاق کاری در «نیویورک»، میان مزارع پنبه در «ویرجینیا» یا از درون یخچالی زنگ‌زده در زیرزمین یک کشتارگاه در «درسدن» آلمان.

فهرست: مهم‌ترین نویسندگان آمریکایی منتقد آمریکا

مجله میدان آزادی: امروز، روز 13 آبان است که در تقویم به روز مبارزه با امپریالیسم در نظر گرفته شده است. به همین مناسبتی فهرستی را بخوانید از پرستو علی‌عسگرنجاد -داستان‌نویس و منتقد- که دربارۀ نویسندگان آمریکایی منتقد به سیاست‌های امپریالیستی آمریکا نوشته شده است:


ادبیات مدت‌هاست حقیقت را فهمیده؛ دورها آوایی‌ست

هم نعمت است، هم نقمت. این که گاهی برخی‌مان انگار توی حبابیم. نمی‌توانیم آن‌طرف‌تر را ببینیم. بیرون مرز. آن‌جا هم خبرهایی‌ست. باورکردنش سخت است برای ما که ذره‌بین تا دلتان بخواهد دم دستمان است و تلسکوپ، اصلاً. درون حباب را جزءبه جزء می‌کاویم، آن‌قدر که گاهی یادمان می‌رود دورتادور ما هم سرزمین‌هایی‌ست با تاریخی شنیدنی. یادمان می‌رود دورها آوایی‌ست.

 گفتم آوا؟ چهل و چند سال است این‌جا آوایی، شعار ثابتی شنیده می‌شود. روزهایی مثل سیزده آبان، شانزده آذر و... این صدا بلندتر شنیده می‌شود. حالا در این نوشتار، می‌خواهیم صداهای دورتر را بشنویم. ببینیم چه صدایی بلند است از خانه‌ای در «پاریس»، اتاق کاری در «نیویورک»، میان مزارع پنبه در «ویرجینیا» یا از درون یخچالی زنگ‌زده در زیرزمین یک کشتارگاه در «درسدن» آلمان. می‌خواهیم ببینیم «مرگ بر آمریکا» فقط شعار ماست یا دنیا هم در تمام این دهه‌ها داشته تکرارش می‌کرده، گیرم آرام، گیرم آن‌طور که خیلی هم همه نفهمند.

1. هاوارد فاست

یک زن «لیتوانیایی» که عروس مردی «اوکراینی» شد و با او به «نیویورک» مهاجرت کرد. این زن و مرد مهاجر یهودی، پدر و مادر «هاوارد فاست» بودند، پدر و مادری بداقبال البته. زن خیلی زود جوان‌مرگ شد و مرد هم آه نداشت با ناله سودا کند و شکم چهار بچه‌اش همیشۀ خدا گرسنه بود. برای همین فاست از همان کودکی طعم فقر و تبعیض و نژادپرستی را همه با هم یک‌جا کشید، سه مفهومی که تقریباً در تمام آثار او رخ نشان دادند.

فاست یکی از نامدارترین، بزرگ‌ترین و متقدم‌ترین نویسندگان آمریکاست که انگشت اشاره‌اش را به اعتراض، برای سیاست‌مداران کشورش بلند کرد. دادگاهش را هم کشید. حکومت تا توانست چوب لای چرخش گذاشت، اما فاست کوتاه‌بیا نبود. اول با «زادۀ آزادی»، رفت سراغ تاریخ استقلال کشورش، آمریکا. زادۀ آزادی داستان یک هنگ خستۀ آمریکایی است وسط جنگی در قرن هجدهم، یک هنگ خستۀ خون‌آلود که بزرگ‌تری ندارد. همین هنگ بی‌اخلاق دل‌زده که افسر ارتش ایالتی دیگر را تا سرحد مرگ کتک می‌زند و عقده‌گشایی می‌کند، رسالت انقلابی بزرگ برای رهایی از استعماری بزرگ را بر عهده دارد!!! همین‌قدر متناقض و کنایی!

پس از زادۀ آزادی، نوبت «آخرین مرز» بود، اعتراض بزرگ و بلند فاست به تاریخ شوم برده‌داری در کشورش. داستان چیست؟ «سفید بزرگ»، آمریکایی بور زیاده‌خواه با دارودسته‌اش به سرزمین مادری سرخ‌پوستان یورش برده و انبوهی را به بردگی گرفته و از خانه بیرون رانده. حالا از قبیلۀ پرتراکم و سرزندۀ شایَن‌ها که یکی از قبیله‌های معروف و اصیل سرخ‌پوستان هستند، تنها سیصدتن باقی مانده. بر سر بقیه چه بلایی آمده؟ به جرم کوچک‌ترین خطاهای سادۀ روزمره، پوست سرشان را کنده‌اند و وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها را بر آن‌ها اعمال کرده‌اند.

جرم نکردۀ سرخ‌پوست‌ها را فاست چنین توصیف کرده:

«سرخ‌پوست‌ها یک عیب نابخشودنی داشتند. تصور می‌کردند سرزمینی که همواره در آن زیسته بودند، مال خودشان است. باور داشتند که آن زمین‌ها آن‌قدر به آن‌ها تعلق دارد که باید به‌خاطرش بجنگند و بمیرند. تشویق سفیدپوست‌های زبان‌باز هم که در هنر کشتار و نیز هنر ظریف کندن پوست سر، ریزه‌کاری‌های بسیاری به آن‌ها آموخته بودند، نتوانست در باورهای ساده‌شان تغییری ایجاد کند.» 

فاست در دورانی نقاب از چهرۀ آمریکا و تاریخ ننگ‌آورش برداشت و دربارۀ مظلومیت سرخ‌پوستان نوشت که سیاست‌مداران آمریکایی تقلا می‌کردند خودشان را پیغمبر صلح و ناجی جهان معرفی کنند. در آخر هم با «تام پین» ادای دین می‌کند به آمریکایی که دوستش دارد، اما وجود ندارد! آمریکایی که می‌توانست وجود داشته باشد، اما تبدیل به چیزی درست عکس شعارهایش شد، آمریکایی که به اسم زندگی، کشت و به نام صلح، جنگید.

2. ریچارد براتیگان

اسم ادبیات اعتراضی که وسط باشد، نمی‌شود از خیر «ریچارد براتیگان» گذشت. او را به‌عنوان یکی از سردسته‌های اصلی «نسل بیت» می‌شناسند، نسلی که به سرمایه‌داری، فساد، بی‌بندوباری و بی‌اعتقادی جامعۀ آمریکا معترض بود. راهی هم برای بیان اعتراضش پیدا کرده بود البته: انواع و اقسام هنجارشکنی‌ها در ادبیات و موسیقی! این هنجارشکنی، تلاشی بود برای پرده‌برداری از این جامعۀ در منجلاب فرورفته. براتیگان که پایاپای نویسندگی، شاعری هم کرده، در آثارش، افرادی را به تصویر می‌کشید که به جهان مصرف‌گرا و مادی‌نگر پیرامون خود معترض‌اند، اما به سکونی مرگبار گرفتارند و هیچ کوششی برای رهایی از این زندان آمریکایی نمی‌کنند. براتیگان در تلاش بود با خروج از هنجارهای مرسوم در ادبیات زمانۀ خود، سبک نوشتاری‌اش را به سبک زندگی مردم آمریکا نزدیک کند. می‌خواست به مخاطب نشان دهد این سبک زندگی پوچ‌گرایانه و روبه‌زوال است و اصلاً برای همین است که او از این اجتماع بورژوای سلطه‌طلب گریزان است. براتیگان همواره در تلاش بود با مذمت نظام سرمایه‌داری آمریکا، جامعۀ مبتذل حاصل از آن را به باد انتقاد بگیرد.

از معروف‌ترین آثار او می‌توان به «صید قزل‌آلا در آمریکا» اشاره کرد که مهم‌ترین اثر در ادبیات پست‌مدرن محسوب می‌شود. اگر پیِ رگۀ ضدسرمایه‌داری در آثارش بگردیم، یکی از پررنگ‌ترین‌هایش در داستان «اوراق‌فروشی کلیلوند» پیدا می‌شود. در این داستان، مصرف‌گرایی افراطی جوامع غربی با زبانی طنز و گزنده به تصویر کشیده شده است. شخصیت فروشنده‌ای که در این داستان حاضر است و گل‌ها و درخت‌ها و حتی ماهی‌های آزاد نهر آب را هم می‌فروشد، نمادی از نگاه مادی‌نگر و زنندۀ آمریکای امروز است. «اتوبوس پیر»، «در قند هندوانه»، «در رویای بابل»، «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد»، «زن بدبخت» و... از دیگر آثار براتیگان هستند.

3. الکس هیلی

یک آمریکایی آفریقایی‌تبار که یک روز به سرش می‌زند شجره‌نامه‌اش را دربیاورد و بفهمد از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده است. نتیجۀ این جست‌وجو می‌شود کتاب «ریشه‌ها»، اثری که بیش از آن‌که زندگی‌نامۀ هیلی باشد، سند رسوایی و بی‌آبرویی آمریکاست.

یک خانوادۀ مسلمان دارند در قلب آفریقا، زندگی‌شان را می‌کنند، نمازشان را می‌خوانند، به بچه‌هایشان دوستی و احترام به طبیعت را یاد می‌دهند، نوجوان‌هایشان را به بطن جنگل می‌فرستند تا زیستن در جان طبیعت را تجربه کنند. همه‌چیز گل و بلبل است که ناگهان پای مهاجمان سفیدپوست به جزیره می‌رسد. سفیدها تمام این مردها را می‌دزدند، به بدترین وضع سوار کشتی می‌کنند و برای بردگی به ایالت‌های جنوبی آمریکا می‌برند!!! دزدی انسان در روز روشن به دست کشوری که خودش را مهد دموکراسی صدا می‌زند! 

«کونتا کینته»، شخصیت اصلی کتاب و جدّ بزرگ «الکس هیلی»، یکی از این آفریقایی‌های سنتی و مذهبی است که توسط سفیدپوستان دزدیده و برای بردگی به آمریکا منتقل می‌شود. بعد، زندگی به‌عنوان یک برده زیر تمام شکنجه‌های جسمی و جنسی و روانی شروع می‌شود. هیلی می‌گوید همۀ سیاه‌پوستان ساکن آمریکا قانون سفیدها را می‌دانستند و آن را وحشت‌زده پیش خود تکرار می‌کردند:

«اگر آدم سفیدی را کُشتی به دارت خواهند زد، اما اگر سیاه دیگری را بکُشی فقط شلاق می‌خوری... خواندن و نوشتن برای سیاهان غیرقانونی است. کتاب دادن به سیاه‌ها غیرقانونی است.»

هیلی نشان می‌دهد زنده‌بودن برای سیاه‌ها در آمریکا، اضافی‌ست، جرم است، شلاق دارد، مُردن هم!

4. جویس کرول اوتس

«جویس کرول اوتس»، بانوی نویسندۀ هشتادو‌اندی‌ساله‌ای است که «سیاهاب» و «جانورها» از او به فارسی ترجمه شده است. او با اینکه خود زادۀ نیویورک و آمریکایی‌تبار است، در رمان سیاسی خود، «سیاهاب»، یکی از حساس‌ترین شخصیت‌های آمریکا، سناتور کندی، را دست‌مایه قرار داده و او را به باد انتقاد گرفته است. طی یک ماجرای مفتضحانه و واقعی، این سناتور فاسد آمریکایی با دخترِ خبرنگارِ جوانی که بلندپروازی‌هایش او را دلبستۀ سناتور کرده، در شب چهارم جولای که جشن استقلال آمریکا برقرار است، به‌ سمت یک کشتی تفریحی رهسپار می‌شود و سیاهاب، حکایت این رسوایی اخلاقی است. گرچه سناتور کندی با اعمال نفوذ و با استفاده از جایگاه سیاسی‌اش این رسوایی را مسکوت نگه داشت، «جویس ‌کر‌ول اوتس» هم‌ زمان با کسانی‌که در ستایش از خدمات ارزندۀ این سناتور سخن می‌گفتند، در مصاحبه با روزنامۀ «گاردین» به این واقعه اشاره کرد و گفت:

«آیا زندگی دختر جوانی را می‌توان در برابر دست‌‌آوردهای ستایش‌برانگیز شخصی مثل تد کندی قرار داد و آن‌طور که اوباما او را لقب داد، بزرگ‌ترین سناتور دموکرات آمریکا خواندش؟» یا «آیا تبهکاری یک فرد با اعمال خوب و نیکش از بین می‌رود؟»

این بانوی نویسنده که بیش از پنجاه رمان و چندین دفتر شعر در کارنامۀ کاری خود دارد، بی‌هیچ هراسی از حکومت دیکتاتورمآب آمریکا، رسوایی‌های اخلاقی سرانش را دستمایۀ خلق اثرش قرار داد.

5. تونی موریسون

اولین بانویی که جایزۀ نوبل را با خود به خانه برده است، «لویه آنتونی ووفورد» است که نام مستعار «تونی موریسون» را برای خود برگزیده است. این زن کهنسال آمریکایی، تنها زنی است که در دانشگاه «پرینستون»، یک کرسی دائمی استادی را اشغال کرده. موریسون که خود سیاه‌پوست است و وارث تاریخ دردناک برده‌داری آمریکا، همواره شخصیت‌های داستان‌هایش را سیاه‌پوستانی قرار می‌دهد که از ظلم سفیدپوستان آمریکایی به تنگ آمده‌اند. او در رمان موفق خود، «دلبند»، که رگه‌های ضدآمریکایی در آن بیشتر از دیگر آثارش هویداست، با دست‌مایه قرار دادن ماجرای واقعی برده‌ای به نام «مارگارت گارنر»، رفتار وحشیانۀ برده‌داران آمریکایی را به مخاطبانش نشان می‌دهد. مارگارت گارنر، در ژانویۀ سال 1856 از دست صاحبش در کنتاکی فرار و از رودخانۀ «اوهایو» عبور می‌کند تا پناهگاهی در «سین سیناتی» بیابد، اما درست زمانی که توسط صاحبانش دستگیر می‌شود، در اوج یأس و سرخوردگی، به‌خاطر وحشت بی‌پایان از بردگی دخترش، او را با چاقوی قصابی می‌کشد. تونی موریسون با قلمی هنرمندانه، این ماجرای دلخراش را در قالبی داستانی بازنویسی کرده و زمینه‌ای از برده‌داری را نیز در آن قرار داده است تا انزجار خود را از نظام برده‌داری آمریکا نشان دهد.

6. نورمن میلر

«روشنفکر نویسندۀ معترض»، لقبی است که اهالی ادبیات جهان به «نورمن میلر» داده‌اند، نویسندۀ عدالت‌طلب و متعهدی که از منتقدین جدی ساختار زندگی آمریکایی بعد از جنگ بود و همواره به آن اعتراض داشت.

معروف‌ترین اثر او، رمان «برهنه‌ها و مرده‌ها»، روایت سربازان یک گروهان آمریکایی است که در خلال جنگ جهانی دوم در یک جزیرۀ ژاپنی پیاده شده و در حال جنگ برای تصرف آنجا هستند. فرماندهی این گروهان نیز بر عهدۀ تیمسار افراطی، خشن و ایدئولوژیستی به نام «کافیگز» است. آنچه منجر به خلق موقعیت داستانی می‌شود و شاهار میلر را رقم می‌زند، شخصیت‌پردازی ویژۀ اثر اوست. این گروهان آمریکایی شامل سربازان و درجه‌دارانی است که هر یک سبک زندگی مخصوص به‌خود را دارند و شکاف‌های عقیدتی، فرهنگی وسیعی بین آن‌ها به چشم می‌خورد و در طول داستان، به کمک فلاش‌بک‌های هوشمندانه، تاریخ این شخصیت‌ها بر خواننده گشوده می‌شود. 

میلر همواره از مخالفین جدی «جنگ آمریکایی» بوده است و در کلیۀ آثارش سعی بر این داشته که با نگاهی منتقدانه، پیامدهای جبران‌ناپذیر این جنگ را بررسی کند. او از ترس‌ها، وحشت‌ها و کابوس‌های سربازانی می‌نویسد که جنگ، سرنوشت محتوم آن‌هاست و می‌دانند حتی اگر از این مخمصه جان سالم به در ببرند، کابوس‌هایی سراسر خمپاره و ترکش، رهایشان نخواهد کرد.

7. کورت ونه‌گات

آن ماجرای یخچالی در سلاخ‌خانه‌ای از «درسدن» را یادتان هست؟ ماجرای آقای «ونه‌گات» بود، نویسنده‌ای که وقتی جایی سخنرانی داشت، از چند ساعت پیش از آمدنش، در سالن جای سوزن‌انداختن نبود؛ یکی از آن آدم‌های کاریزماتیک روزگار خودش.

«کورت ونه‌گات» یکی از نویسندگان آمریکایی حاضر در جنگ جهانی دوم است که به دست آلمانی‌ها اسیر شد و مهم‌ترین حادثۀ زندگی او نیز در همان دوران اتفاق افتاد، او از نزدیک شاهد بمباران شهر درسدن بود که طی آن 134 هزار نفر کشته شدند. ماجرای این وحشی‌گری عریان آمریکا را در معروف‌ترین رمانش، «سلاخ‌خانۀ شمارۀ پنج» نوشت.

او در سال 1961 کتاب «شب مادر» را منتشر کرد، رمانی پوچ‌گرا که داستان زندگی «هاوارد کمپبل»، جاسوس آمریکایی را در خلال جنگ جهانی دوم روایت می‌کند. کمپبل برای هر دو طرف جنگ تبلیغ می‌کند و به این ترتیب «به‌صورت مخفیانه به نیکی خدمت می‌کند و آشکارا به بدی». ونگات که نام سبک نوشتاری خود را «طنز سیاه» یا «طنز شوم» نهاده است؛ در کتاب «سلاخ‌خانۀ شمارۀ پنج» که رمانی تلفیقی از دو ژانر علمی-تخیلی و زندگینامۀ خودنوشت است، واقعۀ بمباران را بازسازی می‌کند و از زندگی تخیلی در سیارۀ «ترالفامادور» حرف می‌زند که زندگی انسان از آن جا پوچ به نظر می‌رسد.

ونه‌گات گرچه در داستان‌هایش به شکلی پوشیده از انتقاداتش نسبت به آمریکا می‌نویسد، درکتاب «مرد بی‌وطن»، زبان کنایی را کنار می‌گذارد و به صراحت می‌نویسد:

«صرف‌نظر از این‌که حکومت ما چقدر فاسد و بی‌رحم و حریص است یا شرکت‌ها و رسانه‌ها و نهادهای خیریه و مذهبی ما ممکن است این‌طور شوند، موسیقی کماکان شگفت‌انگیز است.»

او همچنین در انتخابات ریاست‌جمهوری 2002 در مورد رقابت «جان کری» و «بوش» در انتخابات آمریکا نوشته بود:

«هیچ فرقی نمی‌کند کدام انتخاب شوند، هر کدام که باشند ما یک رئیس‌جمهور، با نشان دزدان دریایی خواهیم داشت. وقتی که به خاطر آلودگی‌هایی که در زمین، آب‌ها و فضا ایجاد کرده‌ایم، بقیۀ موجودات و گونه‌ها چیزی به جز استخوان و اسکلت نیستند.»

8. مارک تواین

کمتر کسی است که نام «تام سایر» یا «هاکلبری فین» به گوشش نخورده باشد و یا فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی را که از روی این دو اثر فاخر ادبیات کلاسیک ساخته شده‌اند، ندیده باشد. «مارک تواین»، خالق این دو داستان،  در سال ۱۸۳۵ در «فلوریدا»، شهر کوچکی در «میسوری»، ایالتی که برده‌داری در آن رواج داشت، زاده شد. همین امر موجب شد او با چهرۀ زشت و آزاردهندۀ برده‌داری آمریکایی از نزدیک آشنا شود و بعدها در این دو اثر مذکور، آن را به نقد بکشد. او در «هاکلبری فین»، چهره‌ای از یک بردۀ سیاهپوست می‌سازد که با آن‌چه پیش از آن در آثار هموطنان آمریکایی‌اش نگاشته شده، به کلی متفاوت است. جیم، انسانی وفادار و مهربان است که به هاکلبری فین کمک می‌کند از دست پدر الکلی‌اش فرار کند. در حقیقت، مارک توآین تلاش کرده با اعلام برائت از جامعۀ آمریکایی نژادپرست خود، زشتی‌های نظام فاسد برده‌داری را برای خوانندگانش آشکار کند. «ارنست همینگوی» دربارۀ این کتاب نوشته است:

«ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابی است که تا به حال داشته‌‎ایم. تمام داستان‌های آمریکایی از آن بیرون آمده‌‎اند. چیزی پیش از آن نبوده است.»

9. هریت بیچر استو

«هریت بیچر استو»، به قول «آبراهام لینکلن»:« زن کوچکی بود که جنگی بزرگ را آغاز کرد.» این بانوی نویسندۀ آمریکایی، در دوران کودکی خود شاهد ظلم و ستم‌های بی‌شمار آمریکایی‌ها نسبت به بردگان سیاه‌پوست بود. همین امر، دستآویزی شد تا او «کلبۀ عمو تام» را خلق کند؛ رمانی که داستان زندگی بردۀ سیاه‌پوستی به نام «تام» را نقل می‌کند که مکرر تحت شکنجه‌های بی‌رحمانۀ ارباب خود قرار می‌گیرد و در نهایت بر اثر این شکنجه‌ها جان می‌دهد. بیچر استو با چنان ظرافت و دقت‌نظری چهرۀ کثیف برده‌داران آمریکایی و ظلم بی‌پایان و وحشیانۀ آن‌ها نسبت به سیاه‌پوستان را مجسم کرده است که تنها به فاصلۀ نه سال پس از انتشار کتاب وی، جنگ داخلی آمریکا آغاز و نظام برده‌داری ملغی شد.
 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
فاست یکی از نامدارترین، بزرگ‌ترین و متقدم‌ترین نویسندگان آمریکاست که انگشت اشاره‌اش را به اعتراض، برای سیاست‌مداران کشورش بلند کرد. دادگاهش را هم کشید. حکومت تا توانست چوب لای چرخش گذاشت، اما فاست کوتاه‌بیا نبود. اول با «زادۀ آزادی»، رفت سراغ تاریخ استقلال کشورش، آمریکا. زادۀ آزادی داستان یک هنگ خستۀ آمریکایی است وسط جنگی در قرن هجدهم، یک هنگ خستۀ خون‌آلود که بزرگ‌تری ندارد. همین هنگ بی‌اخلاق دل‌زده که افسر ارتش ایالتی دیگر را تا سرحد مرگ کتک می‌زند و عقده‌گشایی می‌کند، رسالت انقلابی بزرگ برای رهایی از استعماری بزرگ را بر عهده دارد!!! همین‌قدر متناقض و کنایی!

مارک توآین تلاش کرده با اعلام برائت از جامعۀ آمریکایی نژادپرست خود، زشتی‌های نظام فاسد برده‌داری را برای خوانندگانش آشکار کند. ارنست همینگوی درباره این کتاب نوشته است: «ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابی است که تا به حال داشته‌‎ایم. تمام داستان‌های آمریکایی از آن بیرون آمده‌‎اند. چیزی پیش از آن نبوده است.»

مطالب مرتبط
cover
هیچ قطعه ای انتخاب نشده پادکست
0:00 0:00