جمعه 08 اردیبهشت 1402 / خواندن: 6 دقیقه
پرونده قهرمانان بی‌داستان | صفحه یکم

سرمقاله: «قهرمانان بی‌داستان»؛ پرونده‌ای پیرامون کارگری و کارگر، در ادبیات و هنر

وقتی سوژه‌ی کارگر را برای پرونده‌ی اردیبهشت انتخاب کردیم تصورمان این بود که با یک کار سبک و روتین و با انتخاب از بین نمونه‌ محتواهای فراوان فیلم و کتاب ایرانی، این پرونده را به سرانجام خواهیم رساند اما واقعیتش این است که از همان ابتدای کار یعنی انتخاب اسم پرونده، افتادیم در مشکل‌ها! «از رنجی که می‌برند»، «شانه‌های زخمی غرورشان»، «آستین چرک‌ها»، «پینه در آینه» و حتی «عزت‌دار» اسامی پیشنهادی تحریریه برای این پرونده بود که هیچ کدام هم آنچنان به دلمان نمی‌نشستند

5
سرمقاله: «قهرمانان بی‌داستان»؛ پرونده‌ای پیرامون کارگری و کارگر، در ادبیات و هنر

مجله میدان آزادی: ششمین پرونده‌ی مجله میدان آزادی به مناسبت روز جهانی کارگر و برای قدردانی از کارگران و خانواده‌هایشان، به این قهرمانان بی‌داستان تعلق دارد. در صفحه‌ی اول از پرونده‌ی «قهرمانان بی‌داستان» سرمقاله‌ی این پرونده را به قلم خانم «مینو رضایی» در ادامه خواهید خواند.

راستش این است که وقتی سوژه‌ی کارگر را برای پرونده‌ی اردیبهشت انتخاب کردیم تصورمان این بود که با یک کار سبک و روتین و با انتخاب از بین نمونه‌ محتواهای فراوان فیلم و کتاب ایرانی، این پرونده را به سرانجام خواهیم رساند اما واقعیتش این است که از همان ابتدای کار یعنی انتخاب اسم پرونده، افتادیم در مشکل‌ها! «از رنجی که می‌برند»، «شانه‌های زخمی غرورشان»، «آستین‌چرک‌ها»، «پینه در آینه» و حتی «عزت‌دار» اسامی پیشنهادی تحریریه برای این پرونده بود که هیچ کدام هم آنچنان به دلمان نمی‌نشستند. نمی‌نشستند چون حس می‌کردیم اسامی، برگرفته از کلیشه‌های ذهنی‌مان نسبت به کارگران است. بی تعارف پینه، رنج، شانه‌های زخمی و خميده، لباس‌های روغنی و سیاه، صورت‌های آفتاب سوخته، سیگار پشت سیگار، قرض، سختی، گرفتاری، مصیبت‌زدگی و امثال اینها اولین تصویرهای ذهنی بسیاری از ما از زندگی کارگری‌ست، حتی مایی که چندنفر از اعضای تحریریه‌مان کارگرزاده‌اند. این شد که فکرکردیم کافی است بتوانیم این کلیشه‌های رایج را کنار بزنیم تا به تعریف درستی از آن روی ارزشمند زندگی کارگری برسیم.

اما این تعریف چیست؟ ساده‌ترین تعریف کارگر کسی است که در ازای انجام کاری مزد می‌گیرد (و ریشه‌ی کلمه‌ی مزدور هم در ادبیات کهن از اینجاست). کاری که در عرف عموما جسمانی است؛ نان از بازوی خویش خوردن. و ما برای شروع پرونده به این سوال رسیدیم که چه می‌شود یک‌نفر بی‌اعتنا به هیاهوی شومن‌های انگیزشی و موفقیت و ثروتمند شدن‌های یک شبه، بی اعتنا به موجِ «نان در دلالی است»، بی‌اعتنا به قرار گرفتن در دهک‌های پایین اقتصادی باز هم پرزحمت‌ترین راه امرار معاش یعنی کارگری را انتخاب می‌کند؟ چه اعتقادی پشت این «انتخاب» وجود دارد؟ اعتقاد به برکتِ نانِ حلالِ کارگری و همچنین لذت‌بردن از کارکردن و مفیدبودن نخستین پاسخ‌هایی بود که برای این انتخاب داشتیم، اما برای انتخاب اسم پرونده تصمیم گرفتیم روی «شجاعت» نهفته در این انتخاب دست بگذاریم.

یکی از ژست‌های روشن‌فکری و جماعت انگیزشی سال‌های اخير تحقیر و حتی تقبیح شغل‌هایی نظیر کارگری است. شغل‌هایی دور از فضای ثروت‌اندوزی. نادیده گرفتن و پشت کردن کارگران به صدای بلند این تریبون‌های تحقیر و تقبیح و راه اعتقادی خود را رفتن، جدا کار شجاعانه‌ای است. این شجاعانه است که زنی یا مردی تمام عنوان‌‌های پرطمطراق شغلی را رها کند و انتخاب کند که یک آدم به ظاهر معمولی باشد که چرخ زندگی مردمان یک کشور روی شانه‌اش بچرخد‌ بی آنکه انتخاب قهرمانانه‌اش چندان مورد تحسین و تقدیر قرار بگیرد. نام «قهرمانان بی‌داستان» از اینجا آمد!

دشواری بعدی پرونده‌ی قهرمانان بی‌داستان، یافتن محتوای ادبی و به‌خصوص سینمایی برای این تعریف ما از کلمه‌ی کارگر بود. البته که ادبیات کارگری پربرگ است و این قهرمانان کلا بی‌داستان نیستند! اما داستان‌های قهرمانانه از این قهرمانان زیاد نیست. پرداختن به سوژه‌ی کارگر در ذات خود اعتراض دارد و همین باعث می‌شود این سوژه کمتر مورد اقبال مدهای عمومی قرار بگیرد. از طرفی آثار تولید شده در این زمینه به خصوص در دوره‌ی طلایی ادبیات ایران، عموما حاوی گرایش به یک طیف سیاسی خاص (چپ‌ها) و چربیدن موضوع فقر و البته سیاه‌نمایی و نکبت‌زدگی به سوژه‌ی کارگر است. بنابراین فیلم‌ها و بریده کتاب‌های پیش روی شما در پرونده، حاصل ساعت‌ها کار و تحقیق و گفتگوست (گفتگو درباره‌ی معنای کارگر و کارگری و آثار تولید شده در این زمینه). حال اینکه تا چقدر توانستیم در این کلیشه‌شکنی موفق باشیم را نمی‌دانیم، شما باید بگویید!

در این پرونده سعی می‌کنیم مروری داشته باشیم بر تعدادی از بهترین آثار هنری با موضوع کارگری و کارگر، مخصوصا در سینما و ادبیات. یازدهم اردیبهشت روز جهانی کارگر است. ما پرونده‌ی جمع‌وجورمان را از امروز شروع می‌کنیم و سعی می‌کنیم نهایتا یک یا دو روز بعد از روز کارگر به مقصد برسانیمش.




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
یکی از ژست‌های روشن‌فکری سال‌های اخير تحقیر و حتی تقبیح شغل‌هایی نظیر کارگری است. نادیده گرفتن و پشت کردن کارگران به صدای بلند این تریبون‌های تحقیر و تقبیح و راه اعتقادی خود را رفتن، جدا کار شجاعانه‌ای است. این شجاعانه است که زنی یا مردی تمام عنوان‌‌های پرطمطراق شغلی را رها کند و انتخاب کند که یک آدم به ظاهر معمولی باشد که چرخ زندگی مردمان یک کشور روی شانه‌اش بچرخد‌ بی آنکه انتخاب قهرمانانه‌اش چندان مورد تحسین و تقدیر قرار بگیرد.

البته که ادبیات کارگری پربرگ است و این قهرمانان کلا بی‌داستان نیستند! اما داستان‌های قهرمانانه از این قهرمانان زیاد نیست. پرداختن به سوژه‌ی کارگر در ذات خود اعتراض دارد و همین باعث می‌شود این سوژه کمتر مورد اقبال مدهای عمومی قرار بگیرد. از طرفی آثار تولید شده در این زمینه به خصوص در دوره‌ی طلایی ادبیات ایران، عموما حاوی گرایش به یک طیف سیاسی خاص (چپ‌ها) و چربیدن موضوع فقر و البته سیاه‌نمایی و نکبت‌زدگی به سوژه‌ی کارگر است

مطالب مرتبط