مجله میدان آزادی: به مناسبت فرارسیدن روز پدر، پرونده پیراپدری را با دوتا فهرست ویژه بهروز میکنیم. فهرست اول پیش از این منتشر شد و اما فهرست دوم فهرست پنج کتاب داستان خواندنی با نقش پررنگ پدر ویژه مخاطب نوجوان است. این فهرست را به انتخاب و با قلم خانم مریم کمالیپور -کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان- بخوانید:
1. «گونهشناسی انواع بابا» : انتقام از بابا
مثل همهی پدیدههای این دنیا که انواعی دارند، باباها هم به دستههای مختلف تقسیم میشوند. بعضی باباها فقط مولدند، بعضیهایشان مغذی هم هستند، اما تعداد کمی از باباها هم مولدند، هم مغذیاند و هم محشر.
این تقسیمبندی، تقسیمبندی سازمانهای جهانی نیست. تقسیمبندی حسام است. حسام بچهی درسخوان و باهوش رشتهی تجربی مدرسهشان است. اما برخلاف سایر بچهدرسخوانها حسام خیلی هم محبوب است و علاوهبر محبوبیت، وضع مالی خانوادهشان خوب است و پدرش هم دکتر است. حتماً با خودتان میگویید حسام مرفه بیدرد چطور میتواند شخصیت اصلی یک داستان باشد وقتی هیچ چالش و مشکلی ندارد. باید بگویم که مشکل حسام با بخش آخر یعنی بابای دکترش است. او فکر میکند که پدرش فقط یک بابای مولد مغذی است که تنها او را به دنیا آورده و به او غذا میدهد و هیچجوره تیک دستهی آخر یعنی بابای محشر را نمیگیرد و اصلاً گرفتن این تیک برای بابای او که برای خانوادهاش وقت نمیگذارد حرام است. اما داستان تازه از آنجا جان میگیرد که روزی حسام در حالی که دولپی مشغول خوردن ساندویچ بندریاش در یک ساندویچی چرک بود و تمام میکروبها را با روی باز به بدنش دعوت میکرد تا از بابای دکترش انتقام بگیرد، ناگهان درگیر ماجراهایی میشود که به او میفهاند یک بابای محشر بودن آنقدرها هم کار راحتی نیست. زهرا جلاییفر در کتاب «گونهشناسی انواع بابا» که انتشارات نردبان برای گروه سنی بالای یازده سال منتشر کرده است با زبانی طنازانه و جسور شخصیتی ساخته که بعید است بهراحتی فراموشش کنید.
2. «پاریس من و پدرم» : آلبوم پدردختری
اگر بهدنبال داستانی میگردید که پر از هیجان و ماجراجویی باشد، توی هر صفحهاش کلی اتفاق بیفتد و گرههای داستانی پیچیده چپ و راست سر راهتان قرار بگیرند، «پاریس من و پدرم» بدترین انتخاب است. اما اگر بهدنبال یک خاطرهگویی لطیف، آرام و ملیح میگردید که با هر صفحهاش یک لبخند نقلی بزنید و دنبال گره داستانی پبچیدهای هم نمیگردید و دلتان یکعالمه صحنههای لطیف پدردختری میخواهد، همین حالا کتاب «پاریس من و پدرم» را شروع کنید.
«پاریس من و پدرم» داستان روزهایی است که کاترین و پدرش در طبقهی بالای مغازهی بابا در یکی از محلههای پاریس زندگی میکنند. یک زندگی پدر و دختری. پدر و دختری که هر دو عاشق خیالبافی هستند، هر دو بلندپروازند و هر دو عینکیاند و وقتی دنیای واقعی دلشان را بزند و ازش خسته شوند فوری عینکهایشان را برمیدارند و در همان لحظه همه چیز نرم و لطیف و مبهم میشود و درِ دنیای خیالبافی به رویشان باز میشود. کاترینِ میانسال راوی روزهایی است که در کودکی با پدرش در محلهی راهآهن پاریس گذرانده، درست قبل از اینکه برای همیشه به نیویورک بیایند. «پاریس من و پدرم» را پاتریک مودیانو نوشته و انتشارات پرتقال با ترجمهی فاطمه مطیع برای گروه سنی بالای یازده سال منتشر کرده است. این کتاب دقیقاً عین ورق زدن یک آلبوم پر از خاک قدیمی است؛ آلبومی پر از عکسهای پدردختری.
3. «هستی» : گفتگو در شرایط سخت
هستی با همهی دخترهای دور و برش فرق دارد. اهل گیس کردن موها و عروسکبازی و دامن چینچینی نیست. عاشق فوتبال است و دنبال توپ دویدن توی کوچههای خاکی. آرزو دارد دروازهبان صنعت نفت آبادان شود و از هیچ چیز نمیترسد. هستی عاشق داییجمشید و خالهنسرین و مادرش است اما با پدرش زیاد میانهی خوبی ندارد. ناگفته نماند که پدرش هم با او میانهی خوبی ندارد. همهش میگوید «مگه دختر فوتبال بازی میکنه؟ مگه دختر تو کوچه دنبال پسرا میدوه؟» هستی پیش پدرش یک اسم اختصاصی هم دارد: ادبار، بهمعنای بدشگون. اصلاً شما نه، هر کس دیگری هم جای هستی بود این فکر به ذهنش میرسید که شاید بابای الانش بابای واقعیاش نباشد. شاید او را وقتی خیلی کوچک بوده به فرزندی گرفتهاند. «هستی» نوشتهی فرهاد حسنزاده پر است از لحظهها، دیالوگها و تصویرهای بهیادماندنی که احتمالاً تا مدتها از صحنهی ذهنتان پایین نیایند. یکی از آن صحنهها که احتمالاً اکران طولانیمدتتری بر صحنهی ذهنتان داشته باشد صحنهای است که هستی و پدرش زیر آتش خمپاره و بمب و در شهری که در محاصرهی دشمن است بالاخره با هم حرف میزنند؛ یک مکالمهی واقعی. مکالمهای که هستی را به این آگاهی میرساند که پدرش علاوهبر اینکه پدر اوست، یک انسان است. یک انسان با تمام رنجها، ترسها و کمبودهایش. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری برای مخاطب بالای سیزده سال منتشر کرده است.
4. «عروسک پدر» : دوست داشتن بابای خطاکار
یک لحظه چشمتان را ببندید و تصور کنید که پدرتان را به جرم فساد مالی به زندان انداختهاند و مادرتان از شوک این قضیه در بیمارستان اعصاب بستری است، چهار خواهر و برادرتان هرکدام در یک جای کشور و پیش یک فامیل و آشنا ماندهاند و خانوادهتان کاملاً از هم پاشیده است. این وضعیت خانوادهی گلنیس است. همینطور که چشمهایتان بسته است به این فکر کنید که اگر شما جای او بودید چه میکردید؟ به وضعیت پیشآمده تن میدادید و در خانهی یکی از آشناها ساکن میشدید و شبها در غربت خانهی جدید آرزو میکردید خانوادهتان دوباره به هم چسب بخورد؟ یا اینکه هر طور شده خودتان دست به کار میشدید و تکههای شکستهی خانواده را با هر چسبی که دم دستتان بود به هم وصل میکردید، حتی اگر دست و بالتان زخمی میشد؟
خب باید بگویم گلنیس راه دوم را انتخاب کرد. او در خانهی خالهاش که به قول مادربزرگش مایهی سرشکستگی خانواده بود ساکن شد، چون خانهی خاله نزدیکترین محل به زندان پدرش بود و او میتوانست هر هفته به ملاقات پدر برود و هر طور شده او را از زندانی که بهخاطر جرم مرتکبنشده در آن گیر کرده بود نجات دهد. فکر بیگناهی پدر آنقدر با گلنیس عجین بود که به قول خودش انگار پوست تنش بود. اما روزی که این پوست از تنش جدا شد و با این واقعیت روبهرو شد که پدرش بیگناه نیست، همه چیز برای گلنیس تغییر کرد. این اتفاق دیوارهای نامرئی زندان بزرگتری که گلنیس خود را در آن اسیر کرده بود برای او مرئی کرد و به او یاد داد چطور میشود یک پدر خطاکار را دوست داشت. پاتریشیا کلورت، نویسندهی این داستان دلنشین است و انتشارات امیرکبیر آن را با ترجمهی شقایق قندهاری برای مخاطب بالای سیزده سال منتشر کرده است.
5. «فعلاً خوبم» : بابای ضدقهرمان
کتاب آخر را میگذارم برای باباهای ضدقهرمان. همهی باباها که نباید آخر کتاب دوستداشتنی شوند. بعضی باباها هم هستند که رد پاهای اشتباهاتشان بر جسم و روح بچههایشان تا ابد باقی میماند. مثل بابای داگ. داگ پسر نوجوانی است که بهخاطر ورشکستگی پدرش مجبور میشود با خانواده به شهر دیگری نقل مکان کند. شهری که به قول خودش شبیه آشغالدانی میماند. اما همین آشغالدانی فرصتهایی را برای داگ به وجود میآورد که بتواند خودش را کشف کند. فرصتهایی که تا آن زمان زیر فشار پدر و برادر بزرگترش از او سلب شده بود. «فعلاً خوبم»، شاهکار گری دی اشمیت است که استادانه ما را درون ذهن یک نوجوان آسیبدیده میبرد و کاری میکند تا داگ را آنقدر خوب بفهمیم و حس کنیم که او را همیشه مثل دوستی به یاد بیاوریم که در جریان ماجرای زندگیاش بودهایم. این کتاب را انتشارات پیدایش با ترجمهی آرزو احمی برای مخاطب بالای دوازده سال منتشر کرده است.
مطلب مرتبط:
پنج کتاب داستانی از بهترین کتابها با موضوع پدر برای مخاطب کودک