مجله میدان آزادی: آغاز سال با تعطیلات نوروزی، مساوی است با رکود و کندی مخابرهی اخبار در رسانهها؛ اما با از سرگرفتن فعالیتها بعد از تعطیلات عید نوروز، جانی هم به بخش اخبار رسانهها دمیده شد و در دههی سوم فروردین، چرخ اخبار هنر و ادبیات به خط سرعت بازگشت. همچون سنت پایان ماه مجله میدان آزادی در سال گذشته، با پایان فروردین، جدیدترین شماره از ماهنامهی «کاغذ اخبار هنر» را به قلم «حنانه شکیبا» در ادامه بخوانید:
شما میتوانید نسخهی صوتی کاغذ اخبار فروردین 1404 را در پادکست کاغذ اخبار هنر در کست باکس هم بشنوید:
خطر کمدیسازی در ایران و هوش مصنوعی در سینمای جهان
سینمای ایران در فروردینماه با اخبار بازگشت کارگردانان پیشکسوت سینما بعد از سالها دوری از سینما همراه است. در خبرهای فروردینماه آمده که مجید مجیدی بعد از 6 سال با «غذای نیمروز»، مسعود کیمیایی بعد از 4 سال با «عشق در انفرادی» و بهمن فرمانآرا بعد از 9 سال دوری از سینما با «چشمهایش» به سینمای ایران بازگشتهاند و زمزمههایی از ساخت و نمایش این آثار در سال 1404 شنیده میشود.

کیمیایی، مجیدی و فرمانآرا | از کارگردانان پیشکسوت جریان اصلی سینمای اجتماعی ایران
اما بازگشت کارگردانان جریان اصلی سینمای اجتماعی به سینما، به معنای حال خوب سینمای ایران نیست. جدال فیلمهای کمدی با دیگر ژانرهای سینمای ایران بهخصوص سینمای اجتماعی، بعد از همهگیری کرونا بالا کشید و تا امروز با همهی ترفندهایی که مدیریت سینمایی کشور به کار بست؛ از حمایت با نمایش فیلمهای غیرکمدی در زمانبندی طلایی تا سینمای فرهنگ، هیچکدام آنچنان که باید کارگر نیفتاد و تا حالا این سینمای کمدی بوده که پشت دیگر ژانرهای سینمای ایران را به خاک مالیده است.

استاد «علی نصیریان» در نمایش مردمی فیلم «هفت بهارنارنج»
دعوا اما فقط به اینجا ختم نمیشود و چندی است که دغدغهمندان سینمای ایران از کارگردان گرفته تا نویسنده، از این جریان گله دارند و هشدار میدهند. در تازهترین واکنش به یکهتازی سینمای کمدی، علی نصیریان، استاد، پیشکسوت و بازیگر نامآشنا و محبوب در واکنش به یکهتازی نوعی خاص از سینمای کمدی در نمایش مردمی فیلم «هفت بهارنارنج» گفت:
تئاتر و فیلم سینمایی در گذشته با وسواس و دقت و توجه خاصی ساخته میشد، درست است که یک بخش از تئاتر و سینما تفنن و سرگرمی است ولی همهی آن سرگرمی محسوب نمیشود بلکه فیلم برای تغذیه جان و روح انسان ساخته میشود.
بعد از انقلاب سینمای ما به خوبی حفاظت شد اما کمکم این سینما رنگ باخته و داریم به فیلمفارسی قدیم بر میگردیم. یک زمانی تئاتر ما لالهزار و سینما فیلمفارسی بود اما ما انسانهای خلاق و شریفی داریم که کار سینما را به عنوان هنر بلد هستند و میتوانند در قالب فیلم، مباحث اجتماعی و انسانی را مطرح کنند. اما امروز سینمای کمدی ما خیلی جایگزین بدنهی واقعی سینما شده است، درحالیکه سینمای ما فاخر است و جوایز بینالمللی زیادی گرفته.
سینما تنها برای گیشه و درآمدزایی نیست؛ قبول دارم که مردم نیازمند شادی هستند و از نظر روحی به یک سرگرمی احتیاج دارند اما سینما و تئاتر کمدی با ساخت وسازهای بازاری و گیشهپسند خیلی متفاوت است، کمدی فاخر و عالی هم داریم اما کسی به خودش زحمت نمیدهد به سمت این سینما برود زیرا خلاقیت و سرمایهی خوب نیاز دارد.
آنچه امروز میبینم باعث تاسف من است، هنر یعنی انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف فرهنگی و اجتماعی انسان، یک هنرمند باید مسائل فرهنگی و اجتماعی را به تصویر بکشد اما سینما، امروز این کار را کمتر انجام میدهد.
همچنان که ما در حال جدال سینمای کمدی با اجتماعی هستیم، سینمای جهان اما از این مباحث گذشته و با هوش مصنوعی دستوپنجه نرم میکند!
در تازهترین خبر از جدال سینما و هوش مصنوعی، میتوان به پیوستن «جیمز کامرون»، کارگردان علمیتخیلیساز جهان به جبههی هوش مصنوعی اشاره کرد. در این چرخش که میتوان زاویهی آن را 180 درجه در نظر گرفت نه 360 درجه، جیمز کامرون با پیوستن به هیئت مدیرهی یکی از شرکتهای هوش مصنوعی، غیر مستقیم اعلام کرده است که به کاربران این پدیدهی نوظهور، در حرفهی اصلی خود، یعنی سینما پیوسته است.

«جیمز کامرون»
اما آنچه که کامرون در استفاده از هوش مصنوعی میگوید کمی متفاوت از آن چیزی است که در برخورد اول با این ماجرا به ذهن میرسد. او در دفاع از خود، از کم کردن هزینههای تولید ابرپروژههای سینمایی با کمک هوش مصنوعی میگوید، نه با اخراج نیروی انسانی بلکه با کم کردن زمان تولید آثار با کمک این فناوری. کامرون مدتهاست دربارهی تصاحب مشاغل هالیوودی توسط هوش مصنوعی تردید دارد و تأکید میکند نقش هوش مصنوعی در صنعت سینما باید کمک به کارکنان برای مدیریت حجم کاری باشد، نه جایگزینی آنها.
کامرون در توضیح دلیل پیوستنش به هیئتمدیرهی شرکت Stability AI گفت:
هدفم از پیوستن به هیئت مدیرهی این شرکت، این بود که فضای هوش مصنوعی را بهتر درک کنم، بدانم توسعهدهندهها به چه چیزی فکر میکنند، چرخهی توسعهشان چطور است و برای ساخت مدل هدفمحور چه منابعی نیاز دارند. هدف نهایی من یکپارچهسازی این فناوری با جریان کاری جلوههای بصری بود. این ایدهها کاملاً عملیاند، بهویژه در پروژههای سنگینی مثل فرنچایز آواتار یا فیلمهای عظیم متکی بر جلوههای بصری. اگر میخواهیم همچنان شاهد فیلمهایی با جلوههای بصری عظیم باشیم، باید راهی پیدا کنیم که هزینهی تولید این فیلمها را نصف کنیم؛ این بهمعنای اخراج نیمی از کارکنان شرکتهای جلوههای بصری نیست، بلکه باید سرعت کار روی هر شات را دو برابر کنیم. ریتم کار سریعتر شود، چرخهی تولید روانتر میشود و درنهایت هنرمندان فرصت دارند کارهای خلاقانهتری انجام دهند. هوش مصنوعی باید بهجای تصاحب شغل افراد، سرعت آنها را بالا ببرد.
کامرون که پرچمش در مخالفت با هوش مصنوعی را در حیطهی جلوههای بصری پایین کشیده است اما همچنان نگران استفاده از هوش مصنوعی در داستاننویسی است و این کار را غیرممکن میداند و میگوید:
من شخصاً باور ندارم ذهنی غیرجسمانی که فقط حرفهای دیگران دربارهی عشق، دروغ، ترس یا مرگ را بازگویی میکند، بتواند داستانی خلق کند که واقعاً مخاطب را تحتتأثیر قرار دهد. برای نوشتن چنین چیزی باید انسان بود. من کسی را نمیشناسم که حتی فکر کرده باشد هوش مصنوعی میتواند فیلمنامه بنویسد.
شما میتوانید نسخهی صوتی کاغذ اخبار فروردین 1404 را در پادکست کاغذ اخبار هنر در کست باکس هم بشنوید:
ادبیات: در رقابت داستان و ناداستان
در کاغذ اخبار فصل پاییز گفتیم که ادبیات در چرخشی آرام با دیدن و برگزیدن زنان، به دنیایی با حاکمیت زنان در حال تبدیل است. این جریان میتواند دلایل متعددی داشته باشد اما شاید یکی از موثرترین آنها، جوایز متعددی است که به صورت اختصاصی به زنان تعلق میگیرد. از نوبل و بوکر که بگذریم چون محدودیت جنسی ندارند، دو جایزهی «ادبیات داستانی زنان» و این اواخر «جایزهی زنان برای ناداستان» علاوه بر سرمایهگذاری در ادبیات، به قدرتبخشی ادبیات زنانه نیز منجر خواهد شد. ناداستان، گونهای از ادبیات است که این روزها بسیار باب شده است و مخالفان و موافقان خود را دارد. اختصاص جایزهای جهانی به این گونهی جدید از ادبیات، نشان میدهد بهزودی «ناداستان» بزرگترین رقیب داستان خواهد شد و شاهد انتشار آثار بسیاری در این حوزه خواهیم بود.

«جایزه زنان برای ناداستان»
این جایزه که از سال ۲۰۲۴ برای تجلیل از آثار ناداستانی منتشرشده، در سال ۲۰۲۳ راهاندازی شد و خواهر جایزهی معتبر زنان برای داستان محسوب میشود. جایزهی زنان برای ناداستان در فروردینماه، فهرست نامزدهای ابتدایی خود را اعلام کرد و این اعلام موجودیت، نشان از این دارد که در ادامهی این راه مصمم است.
درگذشت «ماریو بارگاس یوسا» در اواخر فروردین نیز شوک بزرگی به ادبیات جهان بهویژه ادبیات آمریکای لاتین بود. بسیاری درگذشت یوسا را پایان دوران غولهای ادبیات دانستهاند.
در ادبیات ایران نیز «محمود دولتآبادی» که سال گذشته با نوشتن دو کتاب، تقریبا حضور فعالی در ادبیات داشت، به تازگی اعلام کرده به پایان مسیر خود در داستاننویسی رسیده است و در جمع هوادارانش گفت: «دیگر میخواهم جایم را به جوانترها بدهم. هر آدمی یک مسیری را که شروع میکند باید به پایان هم برساند. بهنظرم کتاب «دُر یتیم» پایان خوبی بر آثار من است چون ادای دینی هم به استاد (صادق هدایت) کردهام. بااینحال، مجموعهیادداشتهایی از من در دست چاپ است که بهزودی منتشر میشود.»

محمود دولتآبادی
آنجا که ادبیات و سینما زلف گره میزنند
در پیوند سینما و ادبیات نیز میتوان به خبر ساخته شدن نسخهی تلوزیونی رمان «خوشههای خشم» اثر معروف «جان استاین بک» اشاره کرد.
.jpg?ver=bOnD9ohlc5DB_v2TfZI07w%3d%3d)
کتاب «خوشههای خشم» اثر جان استاین بک
استودیو AMC در حال ساخت مجموعهای با عنوان «داستانهای بزرگ آمریکایی» شامل چند سریال با اقتباس از شاهکارهای ادبی آمریکا است و برای فصل اول، اقتباسی از رمان جان اشتاینبک یعنی «خوشههای خشم» را در دستور کار قرار داده است.
فیلم سینمایی اقتباسی از «خوشههای خشم» به کارگردانی «جان فورد» و با بازی «هنری فوندا»، «جین دارول»، «راسل سیمپسون»، 85 سال قبل ساخته شد و در زمان خود مانند کتاب، با اقبال زیادی روبهرو شد و در سیزدهمین دورهی جایزههای اسکار، دو جایزهی اسکار بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کرد.

فیلم سینمایی «خوشههای خشم» | محصول 1940
انتشار اولین رمان «وودی آلن»، چهرهی آشنای سینما و کمدی را میتوان به نوعی پیوند سینما و ادبیات دانست. آلن اینبار با اولین رمان خود بهنام «باوم چه خبر؟» وارد دنیای ادبیات داستانی میشود. این کتاب که احتمالا سوم مهرماه در ۱۹۲صفحه منتشر خواهد شد و سرگذشتِ آشر باوم، روشنفکرِ میانسالی را روایت میکند که درگیرِ اضطرابهای بیپایان دربارهی معنا و پوچیِ زندگی است و بهنظر میرسد آرامآرام سلامتِ روانِ خود را از دست میدهد.

«وودی آلن»، نویسندهی کتاب «باوم چه خبر؟»
عکاسی در فروردین گل میکند
آرشیو عکسهای کاخ گلستان؛ لو رفتن یا انتشار؟ مسئله کدام است؟ اولینبار خرداد سال گذشته، لینک ناشناسی از ۷۴ آلبوم، شامل حدود ۳۲۰۰ قطعه عکس تاریخی از مجموعه آلبومهای آلبومخانهی سلطنتی کاخ گلستان در فضای مجازی منتشر شد. این مجموعه که بسیاری از آنها به دلیل سیاستهای سختگیرانهی کاخ گلستان نادیده باقی مانده بودند با استقبال پژوهشگران در فضای مجازی روبهرو شد.
مدیران کاخ گلستان سال گذشته پس از انتشار نخستین سری آلبومها در فضای مجازی، وعده داده بودند که آلبومهای کاخ گلستان را در دسترس عموم قرار خواهند داد؛ وعدهای که به آن عمل نشد و مجموعهی تازهای از عکسهای کاخ گلستان، شامل ۸۰ آلبوم، در فروردین 1404 در فضای مجازی از سوی فردی ناشناس منتشر شد.
تصاویری از نمای داخلی و بیرونی برخی بناها مثل عمارت سلطنتآباد، دارالخلافه، تکیه دولت، میدان ارگ، صاحبقرانیه، عشرتآباد و شهرستانک از جمله تصاویر لو رفتهی سری دوم است. در میان این مجموعه، عکسهایی نیز از مراسم مختلف نظیر تعزیه، بندبازی و جشن نوروز نیز دیده میشود.
فروردین ماه، ماه درخشش عکاسان ایرانی در جهان بود. «مهدی آشنا» عکاس سینما و تئاتر ایران که پیش از این چند جایزهی بینالمللی عکاسی را از آن خود کرده بود، توانست مدال طلای جشنوارهی بینالمللی عکس تاجیکستان «photo art» را دریافت کند.
این جشنواره، جزو معتبرترین فستیوالهای بینالمللی عکس محسوب میشود و در چند بخش «آزاد»، «مردم نگاری»، «پرتره»، «چشم انداز»، «جهان» برگزار شده است.
همچنین مجموعه عکسهای «ابراهیم علیپور» عکاس کُرد ایرانی با عنوان «گلولهها مرز ندارند» برندهی جایزهی «پروژههای طولانیمدت» عکس سال ۲۰۲۵ ورلدپرس فوتو شد.
و «ابوالقاسم خوشرو»، عکاس ایرانی، بهعنوان یکی از 10 عکاس برتر جهان در شاخهی مینیمالیسم مفهومی، در رقابت با بیش از 10 هزار عکاس از 131 کشور و بیش از 42 هزار عکس در مسابقهی جهانی 35AWARDS 2024 با ارائهی سه اثر جدید خود، انتخاب شد.

«ابراهیم علیپور»، «مهدی آشنا» و «ابوالقاسم خوشرو»
در فروردین ماه اگرچه با موج خبری بالایی روبه رو نبودیم اما خبرهای خواندنی همیشه میآیند و میروند و این پایان کاغذ اخبار هنر فروردینماه به انتخاب و روایت مجله میدان آزادی بود.